لیلا کوچکزاده | شهرآرانیوز - نوروز نزدیک است و ترسناکترین زمان فراگیری ویروس کووید ۱۹. درحالی که تیم کارگردانی نیشابوری برای تهیه مستندی به شمال رفته و حالا به خانه برمیگردند، مشکوک به کرونا میشوند و قرنطینهشان میکنند. در این شرایط، مسعود دهنوی و تیمش از تکوتا نمیافتند و دستبهکار ساختن مستندی در فضای غسالخانه نیشابور میشوند.
مستند نیمه بلند «قطعه ۱۹» که در جشنواره سینماحقیقت امسال خوش درخشید و در بخش کرونا، رتبه دوم را کسب کرد، روایتگر آن روزهای تلخ از نگاه دو طلبه جوان نیشابوری است که برای شستوشوی اموات کرونایی، داوطلب شدهاند. مستندی آمیخته با ترس و مرگ، اما مملو از شوخطبعی. علی قاری یکی از طلبهها بیشتر از اینکه از کرونا بترسد، از میت میترسد و قطعه ۱۹، روایت رویارویی با این ترس و حرکت جهادی این دو طلبه در آن شرایط بحرانی است. در گپوگفت با مسعود دهنوی، کارگردان و تهیهکننده این اثر، درباره مستندی خواهید خواند که به گفته کارگردانش به دنبال مرگآگاهی است.
آیا فکر میکردید در این جشنواره رتبه کسب کنید؟
آمار دقیق و عددی از میزان استقبال مخاطبان در سامانهها نداریم. اما تا روز پنجم پخش مستندها، جزو ۱۵ فیلم پرمخاطب جشنواره بودیم و جای خوشحالی داشت که در بین آثارِ سینماگران مطرح، از آن استقبال شده است. اما درباره کسب رتبه، میدانستیم با توجه به روایت ویژه «قطعه ۱۹»، در جشنواره دیده میشود. درباره کرونا فیلمهای بسیاری میتوان ساخت که شاید بیشتر تصور شود همه این فیلمها باید در فضای بیمارستانی باشد و تلاشهای کادر درمان را نمایش دهد، اما نگاه ما به میتهای کرونایی بود. آن هم در جامعه اسلامی که غسل و کفن و دفن اموات و احترام به میت، اهمیت دارد، اما حالا در این زمینه دچار بحران شدهایم. ما نمایشگر رویارویی با این بحران، از سوی طلبههایی بودیم که این مناسک دینی و احترام را بجا آوردند. سوژههای ما خاص بودند. مستند هم داستان داشت و نگذاشتیم کار گزارشی شود. در این میان، با وجود هیئت داوران سختگیری همچون مهرداد اسکوئی و دکتر الستی، از بابت این رتبه هم خدا را شاکریم.
قطعا پیداکردن داستان در دل شرایط بحرانی کار سادهای نیست. آن هم در شرایطی که تیم شما خود مشکوک به کرونا بودند و خودتان هم گفته بودید در ساخت این مستند چیزی برای از دست دادن نداشتید.
ما در شرایط خطرناکی بودیم که حتی سلامت خانواده هایمان را هم تهدید میکرد، تا جایی که حتی شب عید و سال تحویل همه عوامل در کنار سوژههایمان در قرنطینه بودیم که صحنهها را ثبت کنیم.
به همین دلیل، در همان ابتدای ساخت مستند، از بچههای تیم، دستخط و رضایتنامه گرفتیم که اگر در حین تولید اتفاقی برایشان بیفتد، با رضایت خودشان بوده است. خوشبختانه آنها در طی ۱۰ تا ۱۲ روز تولید، با وجود تمام خطرها پای کار ایستادند.
شما در گفتوگویی، بیان کرده بودید که اگر یکی از این طلبهها از میت نمیترسید شاید من اصلا این فیلم را نمیساختم. نظرتان هم این بود که فیلمساختن درباره طلبههایی که میتهای کرونایی را غسل میدهند، اتفاق ویژهای نیست.
بله، برای ساختن فیلم مستند همیشه روایت لازم است. یکی از بخشهای اصلی روایت و داستان را هم شخصیتها میسازند. خوب اگر قرار بود در «قطعه ۱۹»، این طلبهها بسیار عادی میبودند و اموات را میشستند و میرفتند که مستندی شکل نمیگرفت. اما چالش درونی زمانی اتفاق میافتد که علی قاری از میت میترسد. آن هم در شرایطی که تنها او باید اینکار را انجام دهد و شستوشوی اموات بر طلبهها واجب شده است. همینجاست که داستان ما هم شکل میگیرد. خوب ما مدت زمان زیادی کنارشان بودیم و رویارویی با این چالش و راهحلهایشان را ثبت کردیم.
قطعه ۱۹، روایت مرگ، ترس و کرونا در کنار شوخطبعیهای ۲ طلبه است. این همنشینی چگونه اتفاق افتاده و با توجه به بازخوردها، چه حسی را در مخاطب ایجاد کرده است؟
ما در این مستند، با موضوع مرگ و غسالخانه که بسیار سرد و تلخ هستند، طرف بودیم. اما هر دو طلبه به شدت شوخطبع بودند و همین موضوع، باعث کشش مخاطب شده است طوری که ۱۰ تا ۲۰ دقیقه از فیلم را قطعا خواهند خندید. ۹۰ درصد مخاطبان این مستند هم گفتهاند که ما با این فیلم گریه کردیم، خندیدیم و تأمل کردیم که این موضوع برای یک فیلمساز نتیجه مطلوبی است.
اما این مستند، مشاهدهگر است. یعنی دوربین همراه سوژهها بدون هیچ مصاحبه و دخالت عوامل فیلم حضور دارد و ما بدون هیچ قضاوتی، لحظات خاص آنها را در ۵۰ دقیقه ثبت کردهایم. البته آدم شوخطبع هم خیلی متوجه این نیست که جلوی دوربین خودش را مرتب و منظم نشان دهد و آن چیزی که واقعا هست را به نمایش میگذارد و ما اینگونه توانستهایم به آنها نزدیک شویم طوری که حضور دوربین را احساس نمیکردند و بهراحتی با هم شوخی میکردند و دعوا داشتند و ...
صحنههایی از مستند، در غسالخانه میگذرد و پیکر جانباختگان را در نمایی محدود نشان میدهید. شما با اینگونه تصاویر، بیش از پیش مرگ را پیش چشم مخاطب روشن کردهاید.
«قطعه ۱۹»، فارغ از همه چیز درباره مرگ است. تمام تلاش ما در این مستند مرگآگاهی و آمادگی برای این موضوع بود. در سکانسهای پایانی فیلم در هنگام دفن میت، مردم با فاصله از یکدیگر ایستادهاند و برف هم میبارد و فضای سینمایی غریبی اتفاق افتاده که این سکاس هم بر تأثیر اندیشه درباره مرگ اضافه کرده است.
قطعه ۱۹ کجاست؟
به مکان خاصی اشاره ندارد. قطعه را از قبرستان وام گرفتم و ۱۹ را هم از ویروس کرونا.
این مستند با همکاری گروه مستند روایت فتح تهیه شده است. در آن شرایط قرنطینه چگونه این حمایت را جلب کردید؟
همانطور که میدانید برای تولید یک مستند به هزینههای ابتدایی بسیار نیاز داریم، اما در شهرستان گرفتار شده بودیم و زمان هم نداشتیم و اگر صحنه یا اتفاقی را ضبط نمیکردیم از دستمان میرفت. در چنین شرایطی، من با مدیر گروه مستند روایت فتح، تلفنی صحبت و موضوع را مطرح کردم. ایشان هم به ما اعتماد کرد و خوشبختانه وقفهای در کار ایجاد نشد.