کرک داگلاس، متولد ۱۹۱۶، از بازماندهگان سینما در دوران طلایی هالیوود بود. در مقام بازیگر، سه مرتبه برای فیلمهای «قهرمان»، «بد و زیبا» و «شور زندگی» نامزد جایزه اسکار شده بود و در سال ۱۹۹۵، جایزه افتخاری اسکار را به واسطه یک عمر دستاوردهای هنریاش دریافت کرد. او عصر چهارشنبه در ۱۰۳ سالگی درگذشت.
هدی جاودانی- «من اسپارتاکوس هستم! من اسپارتاکوس هستم! من اسپارتاکوس هستم!». هر کس که علاقهمند به دنیای سینما باشد، این لحظه را به خاطر میآورد. صحنهای که متعلق به فیلم اسپارتاکوس، ساخت سال ۱۹۶۰، با نقشآفرینی کرک داگلاس است. داگلاس، ستاره اسپارتاکوس و اسطوره دوران طلایی هالیوود، دیروز در ۱۰۳ سالگی درگذشت. خبری که پسرش، مایکل داگلاس، عصر چهارشنبه روی صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد.
ایشور دانیلویچ دمسکی، در خانوادهای مهاجر، سال ۱۹۱۶ و در آمستردامِ نیویورک به دنیا آمد. پیش از آن که در بازیگری شهرتی دستوپا کند، بیش از چهل شغل را امتحان کرده بود. زندگی سختی که از سر گذرانده بود، او را به خوبی تعریف میکرد، چرا که حتی در بازه میانسالی و دورانی دستیابی به ثروت نیز، به یک مشتری چانهزن و سرسخت شهرت داشت؛ هم در فیلمها و هم در زندگی واقعیاش.
با انتشار خبر مرگ داگلاس، اهالی سینما، مراتب همدردی خود را ابراز کردند. استیون اسپیلبرگ درباره او نوشت: «کرک جذبه و کاریزمایاش را به عنوان یک ستاره سینما، تا پایان زندگی شگفتانگیزش حفظ کرد. افتخار میکنم که در ۴۵ سال گذشته، جزء کوچکی از زندگی او بودم. دلم برای یادداشتهای دستنویساش، نامهها و نصیحتهای پدرانهاش، درایت و شجاعت اش تنگ میشود و فارغ از کارنامهی نفسگیر هنریاش، همینها برایم کافی است تا برای باقیمانده زندگیام از او الهام بگیرم».
کرک داگلاس در مقام بازیگر، سه مرتبه، برای فیلمهای «قهرمان»، «بد و زیبا» و «شور زندگی» نامزد جایزه اسکار شد، اما در نهایت در سال ۱۹۹۵، جایزه افتخاری اسکار را به واسطه یک عمر دستاوردهای هنریاش دریافت کرد. او همچنین در سال ۱۹۸۱، نشان افتخار آزادی ریاست جمهوری را از دستان دوست خود، جیمی کارتر دریافت کرد. در مقام نویسنده، بیش از ۱۰ رمان و زندگینامه نوشته بود. داگلاس در فهرست بنیاد فیلم آمریکا، در میان برترین اسطورههای صحنه سینمای کلاسیک هالیوود، رتبه هفدهم را داشت؛ به عبارت دیگر، تا پیش از مرگاش، بالاترین رتبه را در میان افرادِ در قیدِ حیات این فهرست به خود اختصاص داده بود.
با نزدیکشدن به دهه ۱۹۷۰ میلادی، دوران درخشش داگلاس رفتهرفته کمرنگ شد. هنگامی که قصد داشت نقش رندال مکمورفی، قهرمان آشوبگر «پرواز بر فراز آشیانه فاخته» را بازی کند، بسیاری او را مسنتر از آن دیدند که از پس چنین نقشی بربیاید و فیلم بعدها، با تهیهکنندگی پسرش مایکل و با نقشآفرینی جک نیکلسون به عنوان نقش اول، ساخته شد.
در زندگینامهای که از او در سال ۱۹۸۸ منتشر شد، «پسرِ مردِ ضایعاتفروش»، داگلاس روزگار کودکی آمیخته با فقرش را در آمستردامِ نیویورک به یاد میآورد: «پدرم، که تا پیش از این در روسیه تاجر اسب بود، ارابهی کوچک و اسبی خریداری کرده بود و ضایعات میفروخت؛ فرشهای کهنه، تکههای فلز و چیزهایی از این دست را در ازای چند سکه معامله میکرد... حتی در خیابان ایگل، که فقیرنشینترین قسمت شهر بود و تمامی خانوادهها در نداری دستوپامیزدند هم مرد ضایعاتفروش، پایینتر از دیگران قرار میگرفت و من پسرِ مردی ضایعاتفروش بودم».