صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

درباره شعر و انجمن ادبی محمد قهرمان به مناسبت زادروز او | خانه‌ای که «مجمع اهل ادب خراسان» بود

  • کد خبر: ۱۷۱۹۸۶
  • ۱۰ تير ۱۴۰۲ - ۱۴:۵۳
کار قهرمان تنها سرایش محض اشعار محلی نبوده، بلکه با گردآوری مواد این لهجه در طول سال ها، همواره گنجینه واژگان شعر محلی خود را غنی و غنی‌تر کرده است.

خادم | شهرآرانیوز؛  آن طور که دکتر محمدجعفر یاحقی در مطلبی با عنوان «کارنامه دل و جان» در شماره ۴۶ مجله بخارا نوشته است، نخستین شعر رسمی محمد قهرمان در سال ۱۳۲۷ در روزنامه آزادی منتشر شده است. «و از آن پس در مطبوعات رسمی کشور مانند فرهنگ خراسان، ارمغان، روشنفکر، هیرمند، یغما، سخن، خاوران، کتاب پاژ، نگین، کلک، بخارا و... به چاپ رسید. [..]نخستین شعر محلی وی در سال ۱۳۳۳ در ماهنامه در راه هنر که عبدالحمید شعاعی با کمک احمد شهنا و اخوان ثالث درمی آورد، منتشر شد. شعر محلی قهرمان ممتاز و کم نظیر و برخاسته از اصالتی بی همانند است.»

درباره محمد قهرمان می‌شود چیز‌ها گفت، برای نمونه، مانند این گفته رهبر معظم انقلاب: «قهرمان بی‌شک یکی از چهره‌های ماندگار و برجسته شعر و ادب فارسی، و غزل او یادآور شاعران بزرگ سبک هندی است.»، اما در این مطلب به دو نکته مهم درباره او می‌پردازیم؛ یکی شعر محلی اش که به گفته اخوان ثالث -رفیق نزدیک و هم کلاس و هم خانه اش در جوانی- احتمالا در آن از همه استادتر است و دیگری «انجمن شعر قهرمان» که در خانه اش برگزار می‌شد و چند دهه پاتوق برخی بزرگان شعر مشهد بود. آنچه در این مطلب آمده، برگرفته از کتاب «شناخت نامه محمد قهرمان» به قلم رضا افضلی است.

یَلِ شعر محلی

قهرمان در مجلس بزرگداشت خود در انجمن فرخ گفته بود: از سال ۱۳۲۴ گاهی به تفنن غزلی به لهجه تربتی می‌سرودم. غزلی را که در سال ۱۳۲۷ ساخته بودم، برای مرحوم «بهار» خواندم و مورد تشویق ایشان قرار گرفتم. پس از آن کار را بسیار جدی گرفتم.»
و درباره کوشش‌هایی که در زمینه سرایش شعر محلی انجام داده بود: «من به این لهجه قصیده، غزل، رباعی، ترکیب بند، ترجیع بند، مثنوی، قطعه و دو افسانه بلند روستایی با استفاده از اوزانی که در ترانه‌ها و متل‌ها به کار می‌رود، مانند پریای شاملو ساخته ام.»

کار قهرمان تنها سرایش محض اشعار محلی نبوده، بلکه با گردآوری مواد این لهجه در طول سال ها، همواره گنجینه واژگان شعر محلی خود را غنی و غنی‌تر کرده است: «گذراندن چند سال در محیط روستا به خصوص که از کودکی، تابستا ن‌ها را هم در دِه به سر می‌بردم، مرا به جمع آوری دوبیتی‌ها و ضرب المثل‌ها و اصطلاحات علاقه‌مند کرد و حاصل آن ۲ هزار دوبیتی است و مقدار زیادی یادداشت. اگر فرصت تنظیم آن‌ها را بیابم.»

مهدی اخوان ثالث در گفت وگویی ادبی به محمد قهرمان اشاره می‌کند و می‌گوید که او «واقعا در شعر تربتی بی نظیر است. به نظر من شعر محلی اش ردخور ندارد، به خاطر اینکه نمی‌گذارد حتی یک کلمه غیرلهجه‌ای در شعرش بیاید. شاید از تمام کسانی که در این زمینه کار کرده اند، قوی‌تر و بهتر و استادتر باشد.»

سه شنبه‌های خانه قهرمان

«قهرمان سال ۱۳۳۹ [..]به خیابان شاهرضا آمد و در خانه‌ای واقع در کوچه تلفن خانه ساکن شد. او از اواخر سال ۱۳۳۹ تصمیم گرفت که هر هفته در منزل خود انجمنی دوستانه برپا دارد. دراین باره گفته است: با دوستان شاعر قرار گذاشتم که بعدازظهر‌های سه شنبه در خانه من گرد بیایند و چند ساعتی را با هم باشیم [..]دوستان وی عبارت بودند از احمد کمال پور، غلامرضا قدسی، ذبیح ا... صاحبکار، علی باقرزاده و جعفر محدث.»

البته بعد‌ها و به مرور به تعداد میهمانان ثابت و موقتی سه شنبه‌های این خانه اضافه شد. گاهی شاعران و اهل ادبی از شهر‌های دور و نزدیک نیز به این جلسه می‌آمدند و سفرشان به مشهد را طوری ترتیب می‌دادند که سه شنبه عصر را در این محفل بگذرانند.
یکی از شاعرانی که مدتی پس از تشکیل انجمن قهرمان به آن پیوست، محمدرضا شفیعی کدکنی بود.

شفیعی کدکنی محمد قهرمان را در بانکی دید که کارمند آن بود (البته به دعوت مرحوم دکتر فیاض، محمد قهرمان از ۱۰ آذر ۱۳۴۰ به دانشکده ادبیات آمد و به عنوان مترجم مشغول به کار شد و بعد از سه ماه به کتابخانه انتقال یافت). «در یکی از روز‌های زمستان ۱۳۳۹ قهرمان پشت میز بانک عمران نشسته و به کار خود سرگرم بود.

[..]دو جوان که یکی از آن‌ها معمم بود، وارد بانک شدند و سراغ محمد قهرمان را گرفتند. جوان طلبه، محمدرضا شفیعی کدکنی و جوان دیگر نعمت میرزازاده بود. آن دو که از طریق شاعر محبوبشان مهدی اخوان ثالث (م. امید) به محمد قهرمان معرفی شده بودند، بعد از ملاقات آن روز و دیدار‌های بعدی و طرح دوستی با محمد قهرمان به تدریج از اعضای انجمن سه شنبه‌های قهرمان شدند.»

«محمد قهرمان هفت بار خانه عوض کرد و جلسات شعرش هم با عوض شدن خانه جا عوض می‌کرد: کوچه تلفن خانه، کوچه باغ سنگی، خیابان‌های ابوسعید، مسعود، شاهرخ، پشت دانشکده علوم و آبکوه تا اینکه سال ۱۳۵۴ به گفته خودش با «قرض وقوله» خانه‌ای در خیابان ارم واقع در خیابان سناباد می‌خرد و انجمن قهرمان جایی ثابت پیدا می‌کند تا ۲۵ سال (از ۱۳۵۴ تا ۱۳۷۹).

این انجمن یک خوان دیگر هم داشت و آن وقتی بود که روزبه، پسر بزرگ محمد قهرمان، ازدواج کرد. قهرمان خانه را فروخت و به بولوار وکیل آباد رفت. خانه‌ای دوطبقه خرید، تغییراتی در آن داد، طبقه اول را در اختیار پسرش قرار داد و بزرگ‌ترین اتاق طبقه دوم را که پنجره هایش به خیابان باز می‌شد، برای محل برگزاری جلسات سه شنبه‌های انجمن در نظر گرفت.»
برنامه اصلی در جلسات منزل قهرمان، خواندن شعر و نقد و بررسی آن‌ها بود، اما جمیع حاضران غیر از اشتراک در شعر در امری دیگر نیز اشتراک داشتند: سیگار!

«تقریبا همه اعضای ثابت انجمن، سیگار می‌کشند... سال‌ها گمان می‌کردم علی باقرزاده سیگاری نیست. در سفر شمال دیدم که او تفننی سیگار می‌کشد. هر شاعری چند بار سیگار را ترک کرده و بار دیگر به آن روی آورده است. این بازی هنوز ادامه دارد. بنده نگارنده نیز گاهی در این بازی شرکت دارم. دستور پزشک و حتی سکته قلبی زورش به این شاعران سیگاردوست نمی‌رسد.»

جلسه بیضی شکل با مدیریت قهرمان اداره می‌شد و معمولا به این شکل: «در حالی که ته سیگارش را در زیرسیگاری می‌فشارد، شعرخوانی را با گفتن فی المثل «آقای عرفانیان شعری بخوانید!» شروع می‌کند. [..]آخرین شاعری که در انجمن شعر می‌خواند، خود محمد قهرمان است.»

موسیقی و ساز هم جای خاصی در این انجمن و در این جلسه داشت: «بعد از انقلاب، نواختن ساز و خواندن آواز از مجامع عمومی به انجمن‌های خصوصی آمد و در محافل خانگی مجال ظهور یافت. از حدود سال ۱۳۵۸ گاهی برای تنوع در میانه شعرخوانی، سازی نواخته و آوازی خوانده می‌شود. استاد عباس فرامرز به طور شورانگیزی سنتور می‌زند و یکی از دوستان او با صدای دل نشینی آواز می‌خواند.»
شفیعی کدکنی منزل قهرمان را «مجمع اهل ادب خراسان» نامیده و درباره اهمیت آن چنین نوشته است: «منزل شاعر، استاد و شعرشناس برجسته روزگار ما، دوست بزرگوارم محمد قهرمان (که هر هفته اهل ادب در آنجا گرد هم جمع اند و دانشکده ادبیات واقعی خراسان
است).»

دکتر غلامحسین یوسفی برگزاری انجمن اهل ادب خراسان را در منزل قهرمان، چنین تصویر می‌کند: «در یکی از خیابان‌های فرعی غرب مشهد در خانه‌ای کم وسعت و آرام، در اتاقی کوچک و ساده، روز‌های سه شنبه عصر تنی چند از شاعران و دوستداران شعر و ادب جمع می‌شوند. در آنجا از شعر سخن می‌رود. بعضی حاضران سرود ه‌های خود را می‌خوانند. گاه دیگران صمیمانه به اظهارنظر می‌پردازند. دوسه ساعتی با هم هستند و بعد هر کس پی کار خود می‌رود تا سه شنبه دیگر. آنجا خانه محمد قهرمان شاعر خراسان است.»
محمد قهرمان که ۱۰ تیر ۱۳۰۸ به دنیا آمده بود، ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۲ درگذشت و دیگر در سه شنبه‌ها عصر چراغ آن اتاق رو به خیابان در بولوار وکیل آباد روشن نشد و جمع شاعران پیر پراکنده‌تر شدند.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.