به گزارش شهرآرانیوز، حسین طیبی که بعد از یک فصل پرفشار و البته درخشان در اروپا، این روزها در مشهد به سر میبرد، صبح امروز مقابل دوربین استودیوی شهرآرانیوز نشست و از شروع دوران حرفهای بازیاش گفت و مدعی شد از فوتسال نفرت داشته است!
من از ابتدا فوتبال بازی میکردم و اصلا از فوتسال خوشم نمیآمد، حقیقتا از فوتسال متنفر بودم، ولی خیلی اتفاقی مسیرم به سمت این رشته چرخید. تیم منتخب مدارس با تیم امید علم و ادب مسابقه داشت و بچهها به من گفتند برای کمک به تیم شان بروم و کنارشان باشم، من هم قبول کردم و به سالن کارگران رفتیم. درآن زمان سرمربی تیم علم و ادب حسین شمس بود که هم زمان هدایت این تیم و تیم ملی را برعهده داشت. نمیدانم چه اتفاقی افتاده بود که ایشان قبل از شروع تمرینات تیم بزرگسالان به سالن آمده بود و بازی ما با تیم امیدهای علم و ادب را دید و همان جا پیغام فرستاد تا من به تمرین علم و ادبیها بروم و من گفتم اصلا دوست ندارم فوتسال بازی کنم! بعد ازآن چند دفعهای حسین آقا با من و برادرم صحبت کردند و در نهایت من راضی شدن به سالن بروم.
در محله طلاب خیلی بازیکن داشتیم. در رشته فوتبال و فوتسال این محله معدن استعداد است. به نظرم باید استعدادیابی کنیم. همین الان هم بسیاری از استعدادها در آن محله وجود دارند که فرصت دیده شدن ندارند و بستری برای نشان دادن استعدادشان وجود ندارد. واقعا باید افسوس خورد برای جوانان و نوجوانانی که میتوانستند به راحتی تبدیل به بزرگترین بازیکنان ایران شوند، اما شرایط و موقعیت به آنها این اجازه را نداد.
حسین طیبی مثل تمام بچه محل هایش دوران دبیرستان را در مدرسه کاشانی پشت سر گذاشته و به قول خودش بهترین دوستان قدیمی اش که هنوز هم با انها در ارتباط است از همان مدرسه هستند. طیبی در مرور خاطراتش به هم دوره بودنش با مصطفی طیبی هم اشاره میکند و میگوید: زمانی که در مدرسه کاشانی من و مصطفی با هم تیم میشدیم کسی جلوی ما بازی نمیکرد و همه را به راحتی شکست میدادیم. انصافا آن مدرسه و بچههای آن دوره تکرار نشدنی هستند.
من ابایی از گفتن این مطلب ندارم. حقیقتا بیشتر این حرکات را از جواد هاشمی یاد گرفته ام. جواد یکی از همان استعدادهایی بود که درباره آن صحبت کردیم. بیشتر تکنیکهایی را که این روزها در سالنهای شهر میبیند اولین بار توسط جواد هاشمی زده شده و خیلی از بازیکنان این حرکات را در مسابقات مختلف زده اند. این حرکات و تکنیکها برای اروپاییها بسیار عجیب بود، اما من به دوستانم میگفتم شما اگر به محله ما بیایید، همه این کارها را به راحتی انجام میدهند. حرکت جوجه را با پیراهن غیرت به بارسلونا زدم، اما حرکت لیان را که با پیراهن بنفیکا انجام دادم بیشتر از بقیه گل هایم به چشم آمد و وایرال شد.
چرا مشهد نباید در فوتسال قهرمان شود آن هم در شرایطی که همه تیمهای قهرمان ایران در بازههای زمانی مختلف روی کاکل یک بازیکن مشهدی چرخیده اند و همیشه ستون این تیمها را بازیکنان مشهدی تشکیل داده اند. از مهدی جاوید که مس سونگون و گیتی پسند را قهرمان ایران کرد تا قدرت بهادری که در تاسیسات دریایی یک ستون بود. امیدوارم برنامه ریزیهای لازم صورت گیرد و اسپانسرها قویتر از قبل پای کار بیایند و این اتفاق را رقم بزنند. شاید این حرف من احساسی تلقی شود، ولی واقعیت این است که مشهد حتی پتانسیل قهرمانی درآسیا راهم دارد.
من بالا و پایین فوتسال را خیلی زود دیدم. اولین حقوقی که در رده سنی امیدها از علم و ادب گرفتم ماهی ۴۰ هزار تومان بود که برای من آن زمان خیلی عدد زیادی بود. اما فصل بعد از آن پیشنهاد ۲۰ میلیون تومانی برای من رسید که برای من در آن زمان خیلی رویایی بود. همه چیز به سرعت رقم خورد و من با پولم یک ماشین ۲۰۶ خریدم آن هم در شرایطی که هنوز گواهینامه ام را نگرفته بودم! همه چیز به سرعت در مسیر اوج بود که در اردوی تیم ملی در ازبکستان رباط صلیبی من پاره شد و همه چیز به یکباره در مسیر سقوط قرار گرفت. به خوبی یادم است که همه میگفتند فوتسال حسین طیبی تمام شده، اما من با سختی و ممارست دوباره برگشتم. ماشینم را فروختم و خرج عمل و دوران نقاهتم کردم، حتی مادرم طلاهایش را برای من فروخت و من هیچ وقت این دوران را فراموش نمیکنم. ۳ ماه به صورت انفرادی تمرین میکردم و برنامههای تمرینی ام را از تهران میگرفتم. با این مصدومیت همه بعد از ۶ ماه به فوتسال برمی گردند، اما من ۱۰ ماه از بازی کردن فاصله گرفتم تا در شرایط ۱۰۰ % آمادگی به زمین برگردم.
زمانهایی که به مشهد میآیم دوستانم برنامه ریزی میکنند تا در امور خیریه شرکت کنم و من تا جاییکه توان داشته باشم در این برنامهها حضور دارم. با این کار دل بسیاری از بچهها را شاد میکنم و مطمئنم همین اتفاق در آینده و در دوران بازی کردنم به من کمک خواهد کرد و انرژی مثبتی که این بچهها برای من میفرستند را همیشه با گوشت و پوستم لمس کرده ام. از این به بعد هم سعی میکنم هرجا هر کمکی از دستم برمیآید را تا حد توانم انجام دهم.
از همان اول برای خودم برنامه داشتم و دوست داشتم در سطح یک فوتسال دنیا بازی کنم. من یک دفترچه دارم که از همان اول تمام خواستهها و اهدافی را که داشتم داخل آن نوشتم و یکی یکی آنها را تیک میزنم. لژیونرشدن هم یکی از همان مواردی بود که خیلی زود آن را تیک زدم و الان هم خیلی خوشحالم که بیشتر اهدافم را عملی کردم. یکی دیگر از آن مواردی که تیکش امسال خورد قهرمانی در جام باشگاههای اروپا بود.
من چند سالی بود که تا یک قدمی قهرمانی در جام باشگاهها میآمدم، اما آخر سر فقط دستم را از روی حسرت روی جام میکشیدم و قهرمان نمیشدم. امسال، اما داستان متفاوت و رویایی پیش رفت. حقیقتش را بخواهم بگویم از اول خودم چندان به قهرمانی امیدوار نبودم، اما بعد از آنکه در نیمه نهایی به بنفیکا خوردیم، به مسلم اولاد قباد گفتم شک نکن امسال قهرمان میشویم و این اتفاق در پایان رقم خورد. این همه آن سعادتی که میخواستم نبود. حضور در تیم منتخب جام کسب عنوان بهترین بازیکن راس اروپا شیرینی قهرمانی را برای من دوچندان کرد. بعد از ۱۰ سال تلاش کردن این اتفاق خیلی به من چسبید و خستگی این مدت را از تن من خارج کرد.
در این مدت تلاش کردم همیشه جای خودم باشم و هیچ وقت نخواستم جای کسی را بگیرم. تلاش کردم نام من در تاریخ حک شود و اینکه موفق به این کار شدم یا نه را مردم باید قضاوت کنند، ولی همیشه گفته ام با تمام وجودم در این مدت تلاش کرده ام و ماحصل آن از نظرخودم کارنامه قابل قبولی بوده که امیدوارم از این هم کاملتر شود.
بزرگترین حسرت فوتسالی ام در تیم ملی است. دوست دارم قهرمانی جهان را با تیم ملی کسب کنم. میدانم خیلی کار سختی است، اما همیشه از همان ابتدای کار به آن فکرکرده ام و یکی از اهدافم است که برای رسیدن به آن همیشه تلاش کرده ام و بازهم تلاش میکنم. نمیدانم این اتفاق عملی میشود یا نه، اما من برای رسیدن به اهدافم همیشه جنگیده ام و اگر به هدفم نرسیده ام خیالم و وجدانم از خودنم راضی بوده که تمام تلاشم را انجام داده ام.
از آینده خبر ندارم و چیزی نمیدانم. حقیقتا برای بحث ازدواج منتظرم به موقعش این اتفاق بیفتد، اینکه قبل از پایان دوران حرفهای یا بعد از آن باشد را نمیدانم. الان هم هرچیزی بگویم احتمال دارد بعدا دردسرساز شود پس اجازه بدهید به موقعش همه چیز مشخص خواهد شد و من هم همه چیز را به زمان سپرده ام تا به موقع عملی شود.
برای بعد از دوران حرفهای دو برنامه دارم. اول اینکه کار مدیریت فوتبال انجام دهم و دومین مورد هم کار مربی گری است. حقیقت این است که من مربی گری را بسیار دوست دارم. دوست دارم تجربه این چند سال بازی در خارج از کشور را به نسل جوان منتقل کنم و اگر شرایط محیا بود مربی گری کنم. امیدوارم این اتفاق هم درآینده رقم بخورد تا با خیال راحت دوران بازی را تمام کنم.