شهرآرانیوز، یک قاب مرده از منظرهای خاکستری رنگ که در میان دیوارههای ضخیم فلزی جا باز کرده است، شاید قدرتمندترین تصویر از سریال سیلو (silo ۲۰۲۳) باشد که به تازگی نخستین فصلش پایان یافته است. این سریال آخرالزمانی با بازی ربکا فرگوسن، سیلویی را در اعماق زمین روایت میکند که همچون شهری عمودی بنا شده استتا از آخرین بازماندگان زمین در برابر سمی مرگبار محافظت کند. در ابتدای داستان مخاطب متوجه میشود که سالیان پیش در پی انقلابی که عدهای شورشی راهانداختند، خاطرات ساکنان سیلو از ذهنشان پاک و قوانین سختی در سیلو حاکم شده است. احتمالا نوع جانمایی ساکنان این سازه ۱۴۴ طبقهای نیز با هدف حفظ امنیت سیلو بوده است. به نظر میرسد قضات، حاکمان و افراد خاص که بیشترین تلاش را برای حفظ سیلو دارند، در طبقات بالا، افراد معمولی در طبقات میانی و تعمیرکارها و محکومان که احتمالا از نسل شورشیان هستند، در طبقات زیرین جای گرفتهاند. ساکنان سیلو این را بارها شنیدهاند که، محیط بیرون خطرناک است و در سیلو امنیت دارند. باور همین حرف کافی است تا ده هزار نفر بی سر و صدا در سیلویی زندگی کنند که هیچکس نمیداند چه زمانی و به چه دلیل ساخته شده است. آنها حتی نمیخواهند به بیرون سرک بکشند، زیرا از پشت دریچه شیشهای که تنها راه ارتباطی آنها با فضای بیرون است، به چشم دیدهاند چه بر سر تک و توک آدمهایی افتاده که پایشان را بیرون از سیلو گذاشتند، دیدهاند که آنها بیش از چند قدم نتوانستند جلو بروند و روی زمین افتادند. با این حال هنوز هستند افراد کنجکاوی که عطش دانستن حقیقت و جستجویشان برای کشف رمز و راز عتیقههای پنهان شده، که یادآور خاطرات گذشته است، تعادل سیلو را بر هم بزند.
شروع عاطفی یکی از مهمترین ویژگیهای سریال سیلو است که در قسمت نخست آن موفق میشود تماشاگر را با سرنوشت غمانگیز آدمهایی همراه کند که یکدیگر را دوست دارند. این بهرهوری از قوای شهودی و قدرت عاطفی بهترین شروع است برای نشاندن مخاطب پای قسمتهای بعدی سریال. افرادی که با ۳ گانه پرفروش هیو هاوی به عنوان منبع اقتباس این سریال آشنایی دارند متوجه تغییرات ایجاد شده در نسخه سریال شده و دخیل بودن سازندگان سریال را شکلگیری این احساسات عمیق درک میکنند.
بسیاری از مخاطبان سریالهای علمی و تخیلی با دیدن نخستین قسمتهای سریال سیلو، از نظر جلوههای بصری و ایجاد فضایی معمایی، یاد فصل اول سریال Westworld میافتند که بی شک استفاده مکرر از فلاشبکها یکی از دلایل این یادآوری است. این استفاده دقیق از سریالی پر بیننده تنها نمونهای است برای نشان دادن انتخاب و تلفیق ویژگیهای سریالهای خوب علمی و تخیلی در یک اثر. سازندگان سیلو تلاش کردند تا این ویژگیها را در هم آمیزند و به نظر میرسد توانستهاند معجونی خوش طعم از این ژانر را در اختیار مخاطب قرار دهند.
سیلو در ارائه جلوههای بصری توانسته است نظر بسیاری از مخاطبانش را به خود جلب کند. دقت در جزئیات این سازه ۱۴۴ طبقه و نشان دادن شهری عمودی با همه ابزار و آلات مورد نیاز زندگی روزمره از مهمترین ویژگیهای فنی این سریال است. در حقیقت سازندگان این فضا موفق شدند یک فضای آخرالزمانی را باورپذیر کنند.
بسیاری از سریالهای علمی و تخیلی با این هدف ساخته میشوند تا آیندهای دست نیافتنی را برای مخاطب تصویر کنند، اما نکتهای که در سریال سیلو بیشتر به چشم میآید تاکید بر قدرت ایدئولوژی، قدرت دولتها و به ویژه نشان دادن وضع موجود مردم است.
احتمالا بسیاری از مخاطبانی که فصل اول سریال سیلو را تماشا کردهاند پس از پایان قسمت دهم این سوال در ذهنشان نشسته است که سیلو دروغ است یا سیلو در فضای گستردهتری از همین فضای دروغی قرار گرفته است؟ آیا آن فضای خارج از سیلو که افراد کنجکاو به دنبال پی بردن به راز آن هستند نیز بخشی از این دروغ است؟ آیا تصمیمگیرندگان غیرقابل زیست بودن بیرون را باور کردهاند یا در حال خدمت به سیستم ترسناکتری هستند؟ این همان سوالی است که مخاطبان را به انتظار فصل دوم سیلو نگه داشته است.
در تیتراژ پایانی سریال نیز تصویری معناداری وجود دارد که ذهن مخاطب را درگیر خود میکند؛ راه پلههای طولانی که با تصویر مارپیچهای دی انای تلفیق میشود تا به نوعی مهندسی ژنتیکی داخل سیلو را نمایان کند. برخی ماجراها از جمله ارائه مجوز بارداری به عدهای خاص، فرایند غربال ژنتیکی و اهلی سازی جمعیت آدمها برخی از این نشانههاست.