صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

افتخار خدمت

  • کد خبر: ۱۷۴۵
  • ۲۲ تير ۱۳۹۸ - ۰۸:۰۱
گفتگو با خادمان حرم رضوی ساکن محله مشهد قلی که عاشقانه به زائران خدمت می‌کنند

نجمه موسوی‌زاده
خبرنگار شهرآرا محله

آرام و قرار ندارد، هر چند لحظه‌ای که می‌گذرد از جایش بلند می‌شود و دور خانه چرخی می‌زند و دوباره سر جایش می‌نشیند. همان طور که به پشتی قرمز تکیه داده چشمانش را درشت می‌کند و نگاهش را به لباسی که از چوب لباسی آویزان است می‌دوزد، ناخودآگاه لبخندی می‌زند و زیر لب ذکر می‌گوید. نگاهش را از لباس می‌دزدد و به ساعت نگاه می‌کند به نظرش زمان به کندی می‌گذرد انگار که عقربه‌های ساعت دیواری را به بدنه آن چسبانده باشند.
دوباره از جایش بلند می‌شود و ساعت دیواری را با ساعت تلفن همراهش کنترل می‌کند تا مطمئن شود درست است، دستی به لباس آویزان شده می‌کشد و به خاطر می‌آورد که چقدر برای اینکه بتواند خادم حضرت رضا (ع) شود دعا کرده و به پابوس آقا رفته تا او را به نوکری قبول کند. حال تمام دعاهای او برآورده شده و باید از صبح روز بعد برای کشیک به حرم برود. با یادآوری این موضوع قلبش از هیجان تندتر می‌زند و با صدایی بلند می‌گوید «الهی شکر».
به خوبی می‌داند که خادمی آقا نصیب هر کس نمی‌شود و افراد بسیاری هستند که آرزو دارند حتی اگر شده ساعتی را در کنار مضجع شریف امام رضا (ع) جارو بکشند و یا کفش زائر را جفت کنند؛ سعادتی که حال به کرم حضرت قسمت او شده است؛ بنابراین از جایی که ایستاده رو به حرم آقا می‌کند و می‌گوید: «السلام علیک یا ضامن آهو».

 

اجابت دعای مادر   
8سال بیشتر نداشت که پدرش در جنگ ترکش می‌خورد و بعد از مدتی ترکش‌ها کار خودشان را می‌کنند و به رحمت خدا می‌رود، هر چند که محمد پسر دوم خانواده بوده و سن و سالی نداشته اما از همان کودکی احساس مسئولیتی که به مادر و خانواده‌اش داشته است باعث می‌شود تا در کنار درس کار نیز کند و به نوعی کمک خرج خانواده باشد.


از همان دوران نوجوانی هر زمان که به حرم امام رضا (ع)
مشرف می‌شده با دیدن خادمان حرم، حس خاصی در او جوانه می‌زده و کم کم این حس باعث شکل‌گیری علاقه‌ای در او می‌شود که به دنبال پرس و جو برای اینکه چطور می‌تواند به یکی از خدمتگزاران حضرت ثامن الحجج (ع) تبدیل شود، برود.
محمد حسین‌آبادی اکنون 40 سال دارد و 19 سال است که خادم افتخاری حرم امام رضا (ع) است، از همان کودکی ساکن محله مشهد قلی بوده و توفیق خدمت به زائران را حاصل دعای مادرش می‌داند و می‌گوید: در هشت سالگی پدرم را از دست دادم و یتیم شدم اما مادرم با زحماتی که می‌کشید برای ما پدری و مادری کرد، شاید در ظاهر سن و سالی نداشتم اما محبت مادر و تلاش‌های او را که می‌دیدم باعث می‌شد تا احساس مسئولیت بیشتری کنم به همین خاطر هم از 11 سالگی درس می‌‌خواندم و هم کار می‌کردم.
وی ادامه می‌دهد: هر زمان که با خانواده به حرم امام رضا (ع) مشرف می‌شدیم، مادرم دعایم می‌کرد و می‌گفت ان‌شاءا... که خادمی حضرت نصیب من شود. شاید مادر از دل من خبر داشت که با شوق زیادی به خادمان حرم می‌نگریستم اما حرف‌هایی که درباره سخت‌ بودن پذیرش خادمی شنیده بودم، باعث شده بود تا به پذیرش خودم دلسرد باشم و اقدامی نکنم.
20 ساله بود که به پیشنهاد یکی از دوستانش به عنوان خادمان افتخاری ثبت‌نام می‌کند: «با وجودی که فرم را پر کرده بودم اما فکر اینکه به عنوان خادم پذیرفته شوم را هم نمی‌کردم چهار ماهی که گذشت با من تماس گرفته شد و گفتند که به خدمتگزاری زائران آقا علی بن موسی الرضا (ع) پذیرفته شده‌ام چنان از این خبر به وجد آمده بودم که سر از پا نمی‌شناختم.»
حسین آبادی می‌گوید: بسیاری آرزو دارند تا خادم حضرت باشند از مشهدی‌ها گرفته تا افرادی که در شهرهای دور و نزدیک زندگی می‌کنند حتی برخی هستند که اصرار دارند حتی اگر شده ساعتی را لباس خادمی بپوشند و کفش‌های زائر آقا را جفت کنند اما این سعادت نصیب هر کسی نمی‌شود و اگر خدا توفیق این خدمت را شامل حال من کرد، قطعا نگاه حضرت و دعای مادرم بود.

 

زیارت روزهای جمعه برایم طعم دیگری دارد
از روز اولی که به عنوان خادم به حرم امام رضا (ع) مشرف شده است، اینگونه برایمان تعریف می‌کند:
« از روز قبل شور و هیجان خاصی داشتم و ثانیه شماری می‌کردم تا لحظه موعود فرا برسد لباس خادمی را به جالباسی آویزان کرده بودم و هر چند لحظه‌ای که می‌گذشت به آن نگاه می‌کردم تا اینکه بالاخره زمانش فرا رسید و لباس خادمی را که آن زمان روپوش بلندی بود به تن کردم و به پابوس آقا رفتم همان در ورودی دست روی سینه گذاشتم و خدمت حضرت سلام کردم و ته از قلبم خدا رو شکر کردم که آرزوی من را برآورده کرده است.»
او ادامه می‌دهد: آن روز انگار گنبد از همیشه طلایی‌تر بود و من از همیشه خودم را به آقا و ولی‌نعمتمان نزدیک‌تر احساس می‌کردم، همان طور که چشم به گنبد ملکوتی ضامن آهو دوخته بودم نم اشکی به چشمانم آمد و به حضرت گفتم که همان طور که شفیع من شدی و طلبیدی تا به زائر بارگاهت خدمت کنم در تمام مراحل زندگی و قیامت نیز شفیعم باش.
می‌گوید از همان سال 79 تا الان هر هفته به عنوان خادم شیفت نماز جمعه به حرم می‌رود: «از همان صبح، ابتدا جایگاه را آماده می‌کنیم و سپس با ورود زائران و مجاوران برای اقامه نماز آن‌ها را برای قرار گرفتن در صفوف راهنمایی می‌کنیم و در پایان نیز به عنوان انتظامات در کنار آن‌ها هستیم تا راحت‌تر بتوانند از حرم خارج شوند.»
تمام طول هفته را انتظار می‌کشد تا جمعه فرا رسد و به دیدار موعودش برود: «در طول هفته هم به زیارت مشرف می‌شوم اما زیارت روزهای جمعه برایم طعم دیگری دارد، احساس می‌کنم بین زمین و آسمان هستم و حس سبک‌بالی باعث می‌شود تا اصلا متوجه گذر زمان نشوم.»
او می‌افزاید: مطابق آمار هر هفته بیش از 60 هزار نفر برای اقامه نماز به حرم مطهر رضوی مشرف می‌شوند که این وظیفه سنگینی برای خادمان دارد، شاید فکر کنید این حجم زائر باعث شود تا خادمی احساس خستگی کند اما خیر از یک طرف عشق خدمت و اراداتی که به مولایمان داریم و از طرف دیگر برنامه‌ریزی خوب آستان قدس رضوی باعث شده است تا تمام کارها با نظم خود پیش رود.
حسین‌آبادی یادآور می‌شود: با وجودی که شغل آزاد دارم و تمام طول هفته را سر کار هستم بسیاری به من می‌گویند بعد از این همه سال بهتر است جمعه‌ها را به استراحت بپردازی و کنار خانواده باشی اما من در 19 سالی که توفیق خدمت داشته‌ام هیچ‌گاه احساس خستگی نکردم.

 

هیچ کجای دنیا آقا کارم را لنگ نمی‌گذارد
کرامات زیادی از امام رئوف دیده است: «خادم امام رضا(ع) بودن، زندگی‌ام را زیر و رو کرده و هر چه که دارم از برکت وجود آقاست، حس می‌کنم هیچ کجای دنیا آقا کارم را لنگ نمی‌گذارد؛ سه سالی بود ازدواج کرده بودم اما صاحب اولاد نشده بودم کم کم من و همسرم داشتیم ناامید می‌شدیم که یک روز با دلی شکسته کنار ضریح از آقا خواستم تا نگاهی به این خادم کوچکش بیندازد. همانجا عهد کردم که اگر لطف خدا و نگاه امام هشتم (ع) شامل حالم شد نام پسرم را محمدجواد و دخترم را معصومه بگذارم، یکی دو ماهی نگذشت که همسرم باردار شد و خداوند پسری به ما هدیه داد که نام او را محمدجواد گذاشتم.»
وی یادآور می‌شود: این شاید تنها یکی از عنایت‌های حضرت در حق این بنده حقیر باشد و تا به حال نشده که از صمیم قلبم چیزی از حضرت بخواهم و دست رد به سینه بازگردم، بسیاری نیز به من می‌گویند چطور می‌توانی با داشتن دو فرزند و حقوق کم قانون کار زندگی خود را اداره کنی؟! اما همین اداره زندگی در وضعیت گرانی امروز را هم از لطف آقا علی بن موسی الرضا (ع) می‌دانم که هیچ وقت من را خجالت‌زده و شرمنده خانواده‌ام نکرده است.

 

میهمان حضرت
وقتی از حسین‌آبادی می‌خواهیم تا خاطره‌ای برایمان تعریف کند، می‌گوید: هر روز ما در حرم رضوی خاطره است، آقا آن‌قدر میهمان‌نواز و عزیز نواز است و آن‌قدر زائران خوبی دارد که شرمنده آن‌ها می‌شویم اما همان طور که همه می‌دانیم بسیاری از زائران حضرت به ویژه عزیزانی که از راه‌های دور پابوس آقا می‌آیند دوست دارند تا میهمان خوان نعمت حضرت باشند و طعم غذای متبرک را بچشند.
وی بیان می‌کند: نزدیک به اذان ظهر بود و شیفت حرم بودم، رفتم تا تجدید وضو کنم که چشمم به زوج جوانی افتاد که در گوشه صحن رو به گنبد ایستاده بودند و با لهجه شیرین اصفهانی با آقا حرف می‌زدند، مرد جوان به پهنای صورت اشک می‌ریخت و حال خوشی داشت جلو رفتم و دست بر شانه او گذاشتم از حرف‌هایش فهمیدم که تازه ازدواج کرده‌اند و اولین سفر خود را به پابوس حضرت رضا (ع) آمده‌اند.
او ادامه می‌دهد: مرد جوان در بین حرف‌هایش گفت که او و همسرش دوست دارند تا میهمان غذای حضرت شوند اما نمی‌دانند چطور می‌شود این نعمت نصیب آن‌ها گردد، من آدرس مکانی که شیفت می‌ایستادم را به آن‌ها دادم و از او دعوت کردم تا ظهر بیاید و غذای من را بگیرد.
صورت حسین‌آبادی به خنده باز می‌شود و می‌افزاید: به خاطر دارم چشمان مرد جوان از شادی برقی زد و سریع شماره تماس خود را روی کاغذی نوشت و به من داد تا اگر به اصفهان سفر می‌کنم میهمان آن‌ها باشم.
او تأکید می‌کند که در برابر پوشیدن لباس خادمی حضرت مسئولیت سنگینی بر عهده دارد: «در محله همه من را به عنوان خادم می‌شناسند همین موضوع باعث می‌شود تا دقت بیشتری در اخلاق و رفتارم داشته باشم، چون هر عملی که از من سر بزند به نوعی پای این گذاشته می‌شود که خادم امام رضا (ع) این کار را کرد.»
وی با اشاره به اینکه بیشتر زائران از خادمان التماس دعا دارند، می‌گوید: خادم همواره نباید فراموش کند که در محضر چه کسی ایستاده و به چه کسی دارد خدمت می‌کند او به زائری خدمت می‌کند که دلداده و عاشق حضرت است، ممکن است بعضی وقت‌ها آدم در برخورد با زائران تحت فشار عصبی قرار گیرد اما تمام خادمان سعی می‌کنند تا آرامش خود را حفظ کنند و صمیمانه راهنمای زائران باشند، من یادم نمی‌آید که با زائری تندخویی کرده باشم و این را هم از برکات نظر حضرت می‌دانم.   
حسین‌آبادی بعضی از روزهای جمعه دو فرزند پسرش را نیز همراه خودش به حرم مطهر رضوی می‌برد: «بهترین حرفی که طی این مدت از خادم بودنم شنیده‌ام این بود که پسرم مانند کودکی خودم علاقه زیادی به خادم شدن دارد که این هیجان و علاقه او برایم بسیار لذت‌بخش است.»
به او می‌گوییم اگر همین الان بخواهد با امام رضا (ع) صحبت کند، چه می‌گوید، بیان می‌کند: حضرت شفاعت ما را به درگاه الهی کنند تا خداوند لحظه‌ای ما را به حال خود رها نکند، همچنین برای ظهور و فرج آقا صاحب الزمان (عج) دعا کنند.  

 

حضرت خودش مرا به نوکری طلبید
محمد ابراهیم استاد حسینی یکی دیگر از خادمان افتخاری حرم امام رضا (ع) است او که اکنون 46 سال دارد حدود یک سال و نیم است که خدمتگزار حریم بارگاه ملکوتی ثامن الحجج (ع) شده است، می‌گوید پدرش جانباز جنگ است و خادم افتخاری حرم بوده و عشق و علاقه او هم با دیدن پدر شکل گرفته است به طوری که همیشه از همان دوران جوانی به دوستان و آشنایان خادم خود گفته تا در صورت امکان بتواند خدمتگزار زائران شود.
موهایش رو به سپیدی رفته اما خوش‌حال است که آرزوی چندین و چند ساله‌اش محقق شده و یک سال و نیم است که هفته‌ای یک مرتبه لباس خدامی می‌پوشد و بازرسی ورودی باب الجواد کشیک شب خدمت می‌کند: سه ساله بودم که مادرم به خاطر بیماری به رحمت خدا رفت آن‌قدر کودک بودم که چیزی از او به یاد نمی‌آورم.
وی می‌گوید: دیدن پدر و علاقه‌ای که به خادم شدن داشتم باعث شد تا به یکی از دوستان درخواست خادمی را بگویم اما جوابی که شنیدم این بود که افراد زیادی در نوبت هستند و امکان پذیرفته شدن من بسیار کم است، از طرفی شغل آزاد داشتم و خیلی فرصت نمی‌کردم که پرس و جو کنم بنابراین توفیق خدمت در سن و سال کم را از دست دادم.
استاد حسینی ادامه می‌دهد: سال گذشته برای اقامه نماز به مسجد محله رفته بودم که یکی از همسایه‌ها که خادم حرم رضوی بود به یکی دیگر از خدام محله گفت به خاطر مشکلی که برایش پیش آمده نمی‌تواند فردا در شیفت خود حاضر شود و درخواست داشت تا اگر برای او مقدور است به جایش کشیک برود.
او بیان می‌کند: وقتی این موضوع را شنیدم شور و شوق خادمی دوباره در من جان گرفت و به همسایه‌مان گفتم که حاضرم به جای او کشیک بروم اما با پاسخ او شادی من زمان زیادی دوام نیاورد. او گفت خادمان حرم کارت احراز هویت دارند و با آن کارت در شیفت‌های خود حاضر می‌شوند و امکان اینکه به جای او کشیک بروم وجود ندارد.
استاد حسینی می‌افزاید: چهره غمگین من، باعث ناراحتی همسایه‌مان شد بنابراین رو به من کرد و گفت ابراهیم تو که این‌قدر مشتاق خدمت در حرم هستی چرا ثبت‌نام نمی‌کنی؟ به او از سخت‌گیری و اینکه افراد زیادی در نوبت هستند گفتم که جوابش این بود که مرد دلسرد نشو و ثبت‌نام کن چون اگر آقا تو را به نوکری بطلبد دیگر نوبت و ... جایی ندارد.

 

سر از پا نمی‌شناختم
دستی به محاسنش می‌کشد و ادامه می‌دهد: همان طور هم شد زمان زیادی از ثبت‌‌نام نگذشته بود که آقا علی‌ بن موسی الرضا (ع) من را طلبید و به من خبر دادند که به عنوان خادم افتخاری پذیرفته شده‌ام، روزی که این خبر را شنیدم دیگر سر از پا نمی‌شناختم و به هر دوست و آشنا که می‌رسیدم این خبر خوش را می‌گفتم.
وی خاطرنشان می‌کند: در دوره‌های آموزشی شرکت کردم تا اینکه روز موعود برای خدمتم فرا رسید، آن هم چه روزی! درست شب احیا و 19 ماه رمضان بود که لباس خادمی را به تن کردم تا در شیفت شب ایست بازرسی در باب الجواد پذیرای زائران حضرت باشم.
استاد حسینی می‌افزاید: شب‌های احیا حرم حال و هوای عجیبی دارد اما این بار که در شکل دیگری آن هم به عنوان خادم حضرت در حرم بودم برایم دلنشین‌تر بود، به خاطر دارم زمانی که به محل پست خود رسیدم قبل از اینکه بخواهم وارد صحن و سرای حضرت شوم به نشانه ادب دست بر روی سینه گذاشتم و از آقا خواستم تا خودش کمکم باشد و بتوانم حرمت لباسی که به تن کرده‌ام را حفظ کنم.
او با اشاره به اینکه شاید باورتان نشود اما هنوز هم برای خودم سخت است باور کنم که به نوکری سرور و مولایم پذیرفته شده‌ام، بیان می‌دارد: روز نخست خادمی برای همه خدام لذت دیگری دارد برای من هم همین طور بود زودتر از زمان شیفت در حرم حاضر شدم و بعد از اینکه اذن دخول و زیارت‌نامه خواندم و کمی با مولایم درددل کردم برای شادی روح مادرم دعا کردم و سپس به محل شیفتم رفتم.
وی یادآور می‌شود: دیدن زائران و مجاورانی که بعد از غروب آفتاب برای مراسم احیا وارد حرم می‌شدند برایم بسیار جالب بود نه اینکه تا الان زائران را ندیده باشم این‌بار برایم تفاوت دیگری داشت انگار نوع دید من با آن‌ها فرق می‌کرد احساس می‌کردم با پوشیدن این لباس باید حرمت میهمانان آقا را بیشتر نگه دارم و با رویی گشاده پذیرای آن‌ها باشم.

 

نام مشهد و دلی که پر می‌کشد
استاد حسینی می‌گوید: در مکان بازرسی که می‌ایستم از کودک و جوان تا پیرمردی که توان راه رفتن ندارد، از همشهری‌های خودمان تا کسانی که از روستاهای دورافتاده راهی مشهد شده‌اند، برای زیارت آقا مشرف می‌شوند و اکثر آن‌ها التماس دعا دارند و می‌گویند خوشا به سعادت شما که زیر سایه امام رئوف زندگی می‌کنید.
او بیان می‌کند: شاید ما مشهدی‌ها آن‌طور که باید قدر ولی نعمتمان را ندانیم اما مهربانی آقا همیشه و در همه حال شامل حال ما می‌شود حتی اگر خودمان متوجه این موضوع نشویم، برکت وجود آقا در شهر مشهد برای مجاورانش با نعمت‌های بسیاری همراه است.
وی درباره کارش در ایست و بازرسی این‌گونه می‌گوید: شاید در ظاهر فقط گشتن زائر و مجاور برای ورود به حرم باشد اما در اصل این کار نیازمند دقت بسیار بالایی است چون اگر فردی شیء ممنوعه‌ای را وارد حرم کند ما مسئولیت داریم و باید جوابگو باشیم.
استاد حسینی بیان می‌کند: برخی اوقات که به افراد متذکر می‌شویم که باید اشیای خود را به دفتر امانات بسپارند رفتار تندی با خادمان دارند اما آن‌ها را به آرامش دعوت می‌کنیم و مواردی که باید رعایت شود به آن‌ها می‌گوییم.
وی ادامه می‌دهد: فرقی نمی‌کند غریبه یا آشنا هر کسی که می‌‌خواهد برای زیارت به حرم رضوی مشرف شود باید ابتدا بازرسی شود و گاها اتفاق افتاده که از دوستان خادم می‌خواستند وارد حرم شوند اگر آن‌ها را کنترل نمی‌کردیم با دوربین حفاظتی که در محل نصب شده است با ما ارتباط برقرار و گوشزد می‌کنند که تک تک افراد باید بازرسی شوند.

 

خادم باید غرورش را زیر پایش بگذارد
او، صبوری را ویژگی خاص یک خادم می‌داند و می‌گوید: یک خادم باید حواسش جمع باشد، رفتارش با زائران خوب و مهربانانه باشد به‌ویژه با جوانان؛ باید طوری با آن‌ها رفتار کرد تا مشتاق آقا و حرم باشند. همچنین خادم باید غرورش را زیر پایش بگذارد و خوش اخلاق و صبور باشد تا زائر از حرم دلزده نشود.
تمام زندگی‌اش را حاصل نگاه امام رضا(ع) می‌داند و بیان می‌کند: هر چه که دارم از کرم و عنایت حضرت رضا (ع) است، می‌دانید که یکی از القاب امام رضا(ع) رئوف است امام الرئوف یعنی بسیار مهربان. خداوند عنایت خودش را در قالب رحمانیت، مهربانی و رأفت به امام رضا(ع) داده است و بارها بوده که مشکلی داشتم و مانده بودم که باید چکار کنم اما از آقا راهنمایی خواسته‌ام و به مدد ایشان بهترین انتخاب را کرده‌ام.
استاد حسینی می‌گوید: هر روز صبح که از خانه خارج می‌شود رو به حرم رضوی می‌ایستد و سلامی به مولا می‌دهد و سپس راهی مغازه می‌شود، رزق و روزی و برکت زندگی‌ام از نگاه حضرت است به همین خاطر هم تلاش می‌کنم تا وظیفه خادمی را تنها در روزهای کشیک اجرا نکنم بلکه همواره و در همه حال به دنبال رضایت بنده خدا و خشنودی حضرت باشم.
از حس و حالش زمانی که به حرم مشرف می‌شود این‌گونه می‌گوید: در صحن و سرای حرم رضوی عطر خوبی به مشام می‌رسد، بوی خوب و حال و هوای حرم آرامشی به آدم می‌دهد که هیچ کجا نمی‌توان آن را پیدا کرد. هرچقدر هم که گرفتاری و غصه‌ و شکایت داشته باشم وقتی به حرم می‌روم تمام خستگی‌ و مشکلاتم از بین می‌رود بهتر است این طور بگویم که وقتی نگاهم به گنبد طلا می‌افتد احساس آرامش عجیبی می‌کنم.

 

دلتنگ حرم امام رئوف
استاد حسینی تصریح می‌کند: هر قدر هم زیارت مشرف می‌شوم باز هم دلتنگم، تمام هفت روزی را که باید صبر کنم تا نوبت کشیکم فرا برسد برایم به کندی و سخت می‌گذرد اما ساعتی را که در حرم خدمت می‌کنم اصلا متوجه گذر زمان نمی‌شوم و آرزو دارم خدا این توفیق را نصیبم کند که تا پایان عمر خدمتگزار مولایم باشم.
او، خادمی حضرت را افتخاری برای خود می‌داند و درباره اینکه چطور می‌توان خادم شد، می‌گوید: اولین قدم نظر حضرت است ایشان باید پای درخواست همه را امضا کنند، ولی از نظر اداری و قانونی یک سری شرایط عمومی از جمله متاهل بودن، نبود سوءپیشینه و مشکل خدمت سربازی نداشتن نیز وجود دارد که با داشتن این شرایط می‌توان به آستان قدس رضوی درخواست داد تا در نوبت قرار گیرند.
وقتی از او سؤال می‌کنیم که خواسته‌اش از امام رضا (ع) چیست؟ می‌گوید: فرج آقا امام زمان (عج)، سلامتی و شفای همه بیماران را طلب می‌کنم، همین‌طور می‌خواهم هر کسی که دل در گرو زیارت مولا و سرورمان دارد و تاکنون زیارت آقا علی بن موسی الرضا (ع) نصیب او نشده است حضرت او را به حرمش دعوت کند.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.