رضا میرزاده | شهرآرانیوز؛ روضه و منبر را برای رساندن صدایش به گوش مردم انتخاب کرد؛ درست در محرم دو سال پیش. ساده و صادقانه توضیح داد که داریم به کشوری پیر تبدیل میشویم و اگر این اتفاق بیفتد، آغاز یک مصیبت جمعی و بلندمدت است. دردی که حجتالاسلاموالمسلمین حسین علیرضایی در جمع عزاداران اباعبدا... (ع) از آن میگفت، نه اینکه بی درمان باشد، اما ساده نبود. پرکردن فضای خانه ات با صدای طفلی نورسیده یک سوی ماجرا بود و تلاش برای حسینی تربیت کردن او، سوی دیگر آن. قصه پویش «یک فرزند نذر امام حسین (ع)» این طور آغاز شد و با به فروش گذاشتن منزل مسکونی حاج آقا برای تأمین هزینه هدایا به زوجهای پای کار، ادامه پیدا کرد.
حاج آقا رضایی پنجاه وسه سال سن دارد و اکنون پدر شش فرزند است. او تبلیغ برای فرزندآوری را از سال ۱۳۹۱، درست بعد از سخنرانی رهبر معظم انقلاب اسلامی در بجنورد آغاز کرده است. حاج آقا شروع کارش را این طور توضیح میدهد: حوالی سال ۱۳۹۱ که اهمیت ترویج فرزندآوری در جامعه را درک کردم، به این اندیشیدم که برای جوانی جمیعت کاری انجام دهم. اول از خانواده و نزدیکانم شروع کردم. در جمع اقوام اعلام کرده بودم به هرکسی بچه بیاورد یا بچه چهارم اضافه کند، یک ربع سکه هدیه میدهم.
بعد از جمع اقوام این احساس وظیفه را در جمعی بزرگتر مطرح کردم. با استقبالی خوب روبه رو شد. با این دغدغهها سال ۱۴۰۰ در ماه محرم بعد از مراسم عزاداری روی منبر رفتم و از مردم خواستم برای پیشگیری از خطر جمعیتی، هرکسی یک فرزند نذر امام حسین (ع) کند. به مردمی که در مجلس بودند، گفتم که اگر غفلت کنیم، آینده خطرناکی خواهیم داشت.
او بیم آینده را به مردم میدهد و میخواهد نذر فرزندآوری کنند. میگوید: همان شب در جمع ۱۷۰۰ نفری عزادارانی که در مراسم مسجد امام حسن مجتبی (ع) شرکت کرده بودند، موضوع را اعلام کردم و پوسترهای پویش نذر یک فرزند برای امام حسین (ع) توزیع شد و به مادران گفتیم که از فرزند اول تا سوم را جایزه و برای بچه چهارم سکه بهار آزادی میدهیم. فرم توزیع کردیم و حدود ۲۷۰ نفر ثبت نام کردند که از این تعداد ۲۵۰ نوزاد مشمول طرح میشدند و دقیقا در بازه زمانی که ما اعلام کرده بودیم که از محرم ۱۴۰۰ تا محرم ۱۴۰۱ بود، به دنیا آمده بودند. برای تضمین جایزه، من همان جا اعلام کردم که یک واحد مسکونی دارم که آن را میفروشم و هزینه صرف ترویج و تشویق جوانی جمعیت میکنم. توقع داشتم که مسئولان هم پای کار بیایند و به قولهایی که دادند، عمل کنند.
ولی هیچ نهادی از ما حمایت نکرد. همان زمان طرح ۱۴۱۴ را هم مطرح کردیم. تعداد ثبت نام کنندگان طرح نذر فرزند زیاد بود و امیدوار بودم با اجرای این طرح بتوانم کمکهای مردمی و خیران را جمع کنم، البته که در این طرح هم مشارکت زیادی نشد.
خانواده حاج آقا از تصمیمی که برای فروش واحد مسکونی اش گرفته بود، نه تنها ناراحت نشدند، بلکه مشوق این کار پدرشان بودند. روزبه روز به موعد وعده نزدیک میشود و او برای واگذاری خانه اش برای طرح مشکلی ندارد، اما از آنجایی که تعداد شرکت کنندگان زیاد میشود، در توضیح بیشتر طرح ۱۴۱۴ ادامه میدهد: در این طرح قرار شد چهاردهم هر ماه به عشق چهارده معصوم (ع) افراد برای جوانی جمعیت کشور قدمی بردارند.
۱۴ هزار تومان، ۱۴ تا ۱۰ هزار تومانی یا هر کمک دیگری که با عدد ۱۴ رقم بخورد، انجام دهند. شبهای قدر سال ۱۴۰۰ برای معرفی این طرح، در ورودی حرم هم ایستگاهی زدیم و آن را به مردم معرفی کردیم. همان روزها حدود سی چهل میلیون تومان جمع شد، ولی بعد از آن دیگر مبلغی چشمگیری به حسابی که به نام کانون بود، واریز نشد. برای تأمین منابع، به همه ادارات و نهادهای مشهد سر زدم. حتی تهران هم رفتم و پیگیری کردم، ولی نتیجهای نگرفتم. دیگر من ماندم و واحد مسکونی که وعده آن را داده بودم.
حاج آقا رضایی خانه را برای فروش میگذارد، اما مشتری پیدا نمیشود. چارهای ندارد که کاری کند تا به قولش عمل کند. میگوید: ۳ مرداد ۱۴۰۱ در سالن صبا برنامه برگزار کردم و به وعدهای که داده بودم، عمل کردم. ناگفته نماند که در زمان ثبت نام وقتی دیدیم استقبال زیاد است و ممکن است از پس جایزه برنیاییم، از ۱۱۰ نفر به بعد، افراد یک فرم جدید پر میکردند که چنانچه ما نتوانستیم جایزه بدهیم، توقعی نداشته باشند و حقی گردن ما نماند. قبول میکردند و مشکلی با شرکت در پویش نداشتند. برای تأمین جایزهها براساس قیمتی که روی خانه گذاشته بودند، ۵۰۰ میلیون تومان اعتبار داشتیم.
با اعتباری که داشتم، از یکی از نزدیکانم ۴۲ سکه کامل گرفتم و قول دادم آنها را بعد پس بدهم. آن زمان سکه حدود ۱۳ میلیون تومان بود. از آن ۱۱۰ نفری که به آنها تعهد سکه کامل داده بودیم، حدود ۴۲ نفر دارای شرایط فرزند چهارم بودند، ولی این مبلغ برای کل جمع باید هزینه میشد. این شد که به خانوادهها اعلام کردیم که ممکن است باتوجه به حمایت نکردن ارگانها، به فرزندچهارمیها به جای سکه کامل، ربع سکه بدهیم. توقع را کم کردیم، ولی در نهایت به آنها نیم سکه دادیم.
به سایر افراد تا جمع ۱۱۰ نفر به فرزنداولیها سکه پارسیان یک میلیون تومانی، فرزنددومیها پارسیان ۲ میلیون تومانی، فرزندسومیها پارسیان ۳ میلیون تومانی و به بقیه خانوادهها که بعد از آن ۱۱۰ نفر ثبت نام کرده بودند، به ترتیب از فرزند اول تا ششم سکه پارسیان ۱۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومانی دادیم. در کنار آن یک بسته هدیه هم داشتیم که شامل یک لوح سپاس و یک کتاب در حوزه خانواده بود. همه این جایزهها دقیق شد همان ۵۰۰ میلیون تومانی که من سکه گرفته بودم.
البته بماند که هنوز بدهی این سکهها را میدهم و سکه ۱۳ میلیون تومانی را به قیمت الان تسویه میکنم. آن زمان ما منزل را نتوانستیم بفروشیم، ولی یک زمین در فریمان داشتم که آن را ۴۵۰ میلیون تومان فروختم و بخشی از هزینه سکهها را دادم. ۲۰۰ میلیون تومان وام قرض الحسنه هم گرفتم و همان واحدی را که قرار بود بفروشیم، ۲۰۰ میلیون تومان رهن دادم تا سکههایی را که ۲۰ میلیون تومان شده بود، برگردانم. این شرح طرح ما در مرحله اول بود که اختتامیه آن در سالن صبا با حضور ۱۵۰۰ نفر برگزار شد.
شاید برایتان جالب باشد که حاج آقا در هیچ نهاد و ارگانی مشغول به فعالیت نیست و تنها منبع درآمدش شهریه طلبگی است. او با همه هزینههایی که مجبور میشود از جیب خودش بدهد، پا پس نمیکشد و محرم سال ۱۴۰۱ هم دوباره طرح را مطرح میکند. میگوید: با تجربهای که از سال قبل داشتم، طرح را ادامه دادم. البته مادرانی را که در مرحله اول شناسایی کرده بودیم، رها نکردیم و هر دریافتی که در کانون داشتیم، برای همین حوزه فرزندآوری اختصاص دادیم. میلاد حضرت زهرا (س) یکی از خیران ۱۰۰ میلیون تومان در اختیار ما قرار داد که آن را صرف مشوقهای فرزند آوری کردیم. البته باتوجه به اطلاعاتی که از خانوادهها داریم، مادران نیازمند در اولویت هستند.
برخی از آنها هم از شهرهای دیگر مانند شیراز، اصفهان، قم و تهران هستند که با آنها هم در ارتباط هستیم. در روز میلاد با آن ۱۰۰ میلیون تومان تا سقف یک میلیون تومان به صورت شناور براساس اوضاع اقتصادی خانوادهها به آنها هدیه دادیم و چند مرحله هم بستههای حمایتی شامل روغن کنجد، ارده و شیرخشک توزیع کردیم و در کنارش خدمات رایگان پزشکی و مامایی را هم با مشارکت پزشکان برای این مادران پیش بینی کردیم. این مادران همه از جمع همان ۲۵۰ نفری بودند که در مرحله اول شرکت کرده بودند.
در عاشورای ۱۴۰۱ که دوباره طرح را برای مرحله دوم شروع کردیم، اعلام شد که ثبت نام میکنیم، ولی گفتیم که هیچ قولی نمیدهیم و در حد توان حمایت خواهیم کرد. در مرحله دوم ۱۲۵ نفر مادر ثبت نام کردند. البته طرح این بار به صورت محلی و منطقهای برگزار شد و مثل دور پیش گستره آن شامل کل کشور نبود، اما هیچ محدودیتی برای ثبت نام مهاجران نداشتیم و هر شیعه امیرالمؤمنین (ع) میتوانست در طرح شرکت کند. جالب است که هم در مرحله اول و هم در مرحله دوم حدود ۵۰ درصد از شرکت کنندگان مهاجران منطقه بودند.
در همایش مرحله دوم که در خرداد ۱۴۰۲ برگزار شد، آستان قدس با ما همکاری کرد و مراسم در اردوگاه باغ خاتون با حضور ۲۵۰ نفر از خانوادهها برگزار شد.
در این مرحله در کنار بسته حمایتی، یک کارت هدیه ۵۰۰ هزار تومانی و یک بن خرید لباس به همه مادران هدیه دادیم و تفکیک براساس تعداد فرزند نداشتیم. در این طرح حتی مادر هشت فرزندی هم داشتیم، ولی توان مالی برای حمایت بهتر را نداشتیم.
حاج آقا رضایی مرحله سوم طرح را در محرم امسال اجرا خواهد کرد. او تاکنون با اجرای پویش و طرح نذر فرزندآوری به نام امام حسین (ع) توانسته است حدود چهارصد فرزند به جامعه ایران تقدیم کند. به گفته خودش به فضل خدا تا سال ۱۴۰۵ به این طرح برای نجات و رهایی از تله جمعیتی ادامه میدهد و با هرچه که در توان دارد، به کمک این پویش میرود و به مادران در حد توان هدیه میدهد.
او مادرانی را که تاکنون در دو مرحله قبلی ثبت نام و شرکت کرده اند، رها نکرده است و در مناسبتهای مختلف از آنها تقدیر و حمایت میکند. اگر تمایل به همراهی با او را دارید، طرح ۱۴۱۴ یکی از راههای حمایت از این فعال و دغدغهمند حوزه فرزندآوری برای نجات کشور از پیری جمعیت است.
یگانه اکبری از مادران جوانی است که در این طرح مشارکت کرده است. او برای اولین بار مادر شده است و نوزاد او اکنون چهارماهه است. درباره طرح نذر نوزاد به نام امام حسین (ع)، میگوید: من از طریق اقوام با این طرح آشنا شدم و در آن مشارکت کردم. به نظرم وظیفه هر مؤمن و مسلمانی است که کمک کند. من در حد توانم در این زمینه مشارکت خواهم کرد و باز هم اگر خدا بخواهد، مادری را تجربه خواهم کرد. این طرح باعث شد که من و مادران دیگر با آسیبهایی که هست، آشنا شویم و به اندازه جایگاه خودمان در نجات جامعه ایران مشارکت کنیم.
یکی دیگر از مادرها که نمیخواهد نام او را ذکر کنم، درباره این طرح میگوید: شاید خیلیها فکر میکنند که زنان و مادران نقشی در جامعه ندارند، اما این پویش و پویشهایی از این قبیل، اثبات کردند که هنوز هم از دامن زن است که مرد به معراج میرود. من سال گذشته با مشارکت در طرح فرزند پنجم را تقدیم انقلاب کردم و خوش حالم که به اندازه خودم توانستم نقشی مؤثر داشته باشم. این مشارکت به دلیل سکهای که حاج آقا رضایی قول داده بود، نبود، چراکه همه میدانند که یک بچه چقدر زحمت و هزینه دارد.
نجمه شاکری با مشارکت در طرح، مادر فرزند پنجم خود شده و نام بچه را هم به نیت حضرت فاطمه (س)، فاطمه گذاشته است. او درباره هدفی که از مشارکت در پویش داشته است، میگوید: اصلا برایم مهم نبود که جایزه میدهند و از مادران تقدیر میکنند. اتفاقا دوست داشتم هیچ تقدیری از من نشود. هدفم اطاعت از امر رهبر معظم انقلاب بود و اینکه من خودم را از نسل حاج قاسم میدانم و باید پیرو او باشم.
وقتی از طریق مسجد با طرح آشنا شدم، با وجود اینکه میدانستم بچه داری سخت است، سختی آن را به جان خریدم و دوباره مادر شدم. بچهها با همه مشکلاتی که دارند، زندگی را شیرین میکنند. من الان مادر چهار دختر و یک پسر هستم که به تک تک بچه هایم افتخار میکنم و امیدوارم یک نسل سالم و پیرو خط رهبر معظم انقلاب تربیت کنم.