به گزارش شهرآرانیوز، این تصمیم که گلزار و رشیدپور به استودیوی برنامههایشان بازگردند و اجرا را از سرگیرند با همان نهادی است که در ماههای اخیر این چهرهها را محدود کرده و بر آنها فشار آورده بود.
۱۰ خرداد ۱۴۰۲، آنطور که در اخبار آمده بود، رئیس سازمان صداوسیما در جمع دانشجویان دانشگاه امام صادق (ع) گفته بود: «بالأخره، وقتی این آدم در برنامهای میآمده، برای خودش خِیلی از مخاطبان را داشته است. اسمش میآمده، برنامه با خودش مخاطب میآورده است. اسم آن آدم روی شبکهای میآمد، آن شبکه خودش را بالا میکشید. خب حالا به نظام، مردم و اعتقادات خودش لگد زده است. لگد زده به نمکدان، نمک را ریخته و نمکدانی را شکسته است. آیا از من انتظار دارید برای اینکه من پرمخاطب بشوم بروم خواهش و التماس کنم که تو رو خدا بیا؟! حالا ما چشممان را میگذاریم روی هم انگار ندیدهایم؛ اصلا شما (دانشجویان) و مردم اجازه میدهید ما این کار را کنیم؟ آیا ما میتوانستیم برنامههایی را بدون عز و التماس و بدون پذیرش ذلت در برابر افرادی که پشت پا زدند به اعتقادتشان، تاریخشان، فرهنگ و مردمشان و نظامی که تا به حال از آن ارتزاق کرده بودند که با آن تا به اینجا رسیده بودند بسازیم؟ پاسخ این است: نه میتوانیم و نه خواهیم توانست که این کار را انجام بدهیم.»
این مقام ۱۲ خرداد نیز در صحبتهای دیگری گفته بود: «صداوسیما به چند سلبریتی وطنفروش وابسته نیست. برخی سلبریتیها رابطه خود را با فرهنگ و تاریخ ایران قطع کردهاند؛ ما هم باید رابطه خودمان را با آنها قطع کنیم.»
روی این سخنان با تعدادی از سلبریتیها بود که اتفاقا این روزها با میل مدیران صداوسیما به تلویزیون بازگشتهاند. طی روزهای گذشته، بهنقل از خبرگزاری صداوسیما، خبر رسمی بازگشت محمدرضا گلزار و رضا رشیدپور به تلویزیون منتشر شد که تأییدی است بر رویه جدید رسانه ملی در استفاده از چهرههای مشهور.
در اینجا این پرسش مطرح میشود که تصمیمات صداوسیما برای بهکارگیری مجریانی که تا پیش از این مخالف حضورشان در عرصه تلویزیون بود بر چه مبنایی است؛ چگونه است که آن سخنان تند و گاه گزنده بهیکباره نرم میشود؟ پاسخ همان است که بسیای از مخاطبان و رسانهها درباره آن صحبت میکنند: شدت ازدسترفتن مخاطبان تلویزیون.
ظاهرا، این روزها، مدیران به این باور رسیدهاند که مردم نیازمند برنامههای مفرح تلویزیونی هستند. اما معلوم نیست این باور تا کی دوام داشته باشد و با جریان اتفاقات و جریانات جدید هم تغییر نکند و نیاز مخاطبان تلویزیون به چهرههای محبوبشان نادیده گرفته نشود.
در واقع، بسیاری از مخاطبان، رسانهها و مسئولان بر این باور ایستادهاند که تنها راه بازگشت مخاطبان به تلویزیون استفاده از چهرههایی است که بهعنوان سلبریتی مطرح هستند. اما آیا این آخرین تصمیم صداوسیماست؟ آیا این رسانه ملی میتواند تکلیف مخاطبانش را برای همیشه روشن کند و نگذارد سلیقه و ذائقه مخاطبانش با تصمیمگیریهای لحظهای دستخوش مسائل مختلف شود؟
اینهمه در حالی است که حضور چنین چهرههایی در قاب تلویزیون، بهدلیل رفتارهای متناقضشان در اغتشاشات سال گذشته و موضعگیریهای آنها در قبال نظام جمهوری اسلامی، حالا با انتقادات دیگری هم روبهروست که اصلیترینِ آنها سیاست یک بام و دو هوای رسانه ملی در قبال مخاطبانش و البته محدودیتهایی است که اتفاقا برای تعدادی از مجریان و بازیگران بهدلیل حمایت از اغتشاشگران ایجاد کرده بود!