محبوبه عظیم زاده | شهرآرانیوز؛ زندگی شخصی و بینش او به مسائل مختلف، به علاوه تعامل و برخوردش با مسائل و در کنار آن، زندگی و دیدگاه سیاسی اش که با مفقود شدن او گره خورده و ابهامات زیادی که همچنان درباره زنده بودنش وجود دارد، او را به یکی از اسرارآمیزترین چهرههایی که میشناسیم بدل کرده است. چهرهای که البته به شدت موردعلاقه محققان، پژوهشگران، ادیبان و نویسندگان است و همواره شوق دانستن و نوشتن از او را دارند.
کم نیستند کتابهایی که با محوریت زندگی و شخصیت او نوشته شد ه اند. کم هم نیستند کتابهایی که سیدموسی صدر به فهرست ادبیات دینی و تربیتی و رشد ابعاد شخصیتی و اجتماعی ما اضافه کرده است. «دین در جهان امروز»، «زن و چالشهای جامعه»، «نای و نی»، «سفر شهادت»، «حدیث سحرگاهان»، «ادیان در خدمت انسان» همگی از مکتوبات و مستندات شاخصی است که میتواند منظومه فکری او را به ویژه برای جوان ترها معرفی کند.
از طرف دیگر، ادبیات همه جوره با صدریها گره خورده است. خانوادهای که از تأثیرگذارترین و شناخته شدهترین خانوادهها در خاورمیانه محسوب میشوند، ادبیات را خیلی خوب میشناسند. مثلا یکی از تأکیدات همیشگی امام موسی صدر به طلبهها این بود که حتما ادبیات عرب را جدی بگیرند. از دختر عمویش، بنت الهدی صدر، چند جلد کتاب داستان وجود دارد که هنوز به صورت کامل ترجمه نشده است.
امام موسی صدر باور داشت که میتوانیم با زبان ادبیات مفاهیم انسانی و دینی را به دیگران منتقل کنیم. داستان زندگی صدر، اما از جایی غریبتر شد که در سوم شهریور سال ۱۳۵۷، با دعوت رسمی دولت لیبی، وارد این کشور میشود، اما بعد از گذشت شش روز، دیگر هیچ خبری از او مخابره نمیشود.
هیچ کس نمیدانست کجاست و از آن روز تا امروز شک وشبههها درباره زنده بودن یا نبودنش در روزهای سالگرد ربوده شدنش دوباره مطرح میشود. گزارش ما، اما درباره خاطرهها و نوشتههای دوستان و آشنایان و پژوهشگرانی است که از ویژگیهای او نوشته اند و اینکه چطور با مردم رو به رو میشده است؛ روایتهایی که دست کمی از یک دوره خواندنِ کتابهای تربیتی و اخلاقی ندارد. ازطرفی، گریزی زده ایم درباره اینکه آیا صدر یکی از بهترین رمانهای فارسی ایرانی را ترجمه کرده یا نه؟
پیش از مرور کتابهایی که درباره این شخصیت نوشته شده است، شاید بد نباشد یک اتفاق ادبی مرتبط با زندگی او را مرور کنیم. اتفاقی که نام او را با رمان مشهور «سووشونِ» سیمین دانشور پیوند داده است. آن گونه که خود دانشور تأیید کرده او این رمان را به زبان عربی ترجمه کرده است. ترجمهای که الان البته اثری از آن پیدا نمیشود و برخی نیز معتقدند این داستان بیشتر شبیه به یک معماست.
خبرگزاری «مهر» در یکی از گزارشهایی که مدتها پیش دراین باره منتشر کرد، نوشته است: «سیمین دانشور در سال ۲۰۰۷ میلادی در مصاحبه با «مجله گوهران» میگوید «امام موسی صدر چهار روز در خانه ما ماند و سپس ما را به قم دعوت کرد؛ ما هم به منزل آنها رفتیم... او رمان «سووشون» را هم به عربی ترجمه کرد». محمدحسین عظیمی، روزنامه نگار و مصاحبه کننده، به محض شنیدن این حرف تأمل میکند و میپرسد: «امام موسی صدر واقعا این رمان را ترجمه کرد؟»، سیمین این موضوع را تأیید میکند و میگوید: «بله و ترجمه آن را هم برای ما آورد.»
یکی از خوش خوانترین کتابهایی را که تابه حال درباره زندگی این شخصیت نوشته شده است باید کتاب «هفت روایت خصوصی از زندگی امام موسی صدر» به قلم حبیبه جعفریان دانست. کتابی که ماحصل رفت وآمدهای او به لبنان و گفتگوهای مفصلش با خانواده صدر است. روایتی که تمرکزش نشان دادن روحیه عجیب و فوق العاده صدر در زندگی شخصی و تعاملش با خانواده است. جعفریان که در نوشتن چنین پرترههای مستندنگارانهای ید طولایی دارد در بخشی از مقدمه این کتاب نوشته است: «.. خانواده صدر عجیبند. آنها آدم را دچار این سوءتفاهم میکنند که نوع بشر فرشته است یا بوده است یا میتواند باشد.
رفتار آنها تکه واقع بین ذهن آدم را – که همان تکه بدبینش است- به چالش میکشد و درباره حجم نفوذ شر در جهان پیرامونش به شک میاندازد.» اولین بار پاییز ۱۳۸۷ بود که از او خواسته میشود تا نوشتن چنین کتابی را آغاز کند و به این منظور با یک گروه مستندساز به لبنان برود. اتفاقی که در همان سال ۸۷ رخ نمیدهد، اما از آنجایی که این پیشنهاد به هر حال پیشنهادی بوده است که به قول خودش نمیشد آن را رد کرد، این کتاب چند سال بعد به سرانجام میرسد.
کتابی درباره شخصیتی که بازهم به قول خودش غریب، دور از دسترس و ماجراجویانه است. در بخش دیگری از کتاب، از قول ملیحه صدر کوچکترین فرزند او نوشته شده است: «.. روزی که بابا دیگر نیامد من هفت ساله شده بودم. مامان میگوید مراقب بوده کسی جریان را به من نگوید، ولی من از وقتی یادم میآید بابا نبود. یعنی میدانستم که بابا نیست...»
بخشی از کتابهای خواندنیای که درباره صدر نوشته شده، خاطراتی است که دیگر شخصیتها از تعامل و ارتباط با او به یاد داشته و مکتوب کرده اند. در این بین، سه کتاب را میتوان جزو مهمترینها قلمداد کرد. سه کتاب با سه روایت مختلف. یکی از این کتابها «من و آقاموسی» است که درواقع خاطرات مرحوم آیت ا... عبدالجلیل جلیلی است. کتابی به قلم حمید قزوینی که درواقع نخستین کتاب از مجموعه پروژه تاریخ شفاهی مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امام موسی صدر است و شرح آشنایی این روحانی خوش نام اهل کرمانشاه با او است. مجموعهای که بخش درخورتوجهی از تمرکز آن بر دوران طلبگی صدر است و دوران جوانی اش.
«حدیث روزگار» نیز یکی دیگر از مجموعه پروژه تاریخ شفاهی ذکر شده است که باز هم به کوشش حمید قزوینی گردآوری شده است. این کتاب به خاطرات مرحوم سیدهادی خسروشاهی درباره سید موسی صدر میپردازد که سابقه دوستی طولانی با صدر دارد. «یاران موافق» سومین کتاب از مجموعه این تاریخ شفاهی است که شرح خاطرات آیت ا... سید مرتضی مستجابی، از دوستان و خویشاوندان امام موسی است که نزدیکی و صمیمیت با او مجال شنیدن صحبتهای ارزشمندی پیرامون این شخصیت را ممکن میسازد.
کتاب «امام موسی صدری که من شناختم» کاری است از محسن کمالیان با حاشیههایی از دکتر سید صادق طباطبائی. کتابی که با یک نگاه وسیع و چندجانبه ابعاد مختلفی از شخصیت سیاسی و دینی صدر را برای مخاطب روشن میکند. زندگی نامه، صدرشناسی و صدرشناسان، ضرورت تحول در کارکرد روحانیت، دیدگاههای جدید فقهی و دینی، ادبیات اصلاح و اخلاق سیاست ورزی، گفتگو، تقریب، رابطه با جهان عرب و دنیای غرب، مقاومت لبنان و انقلاب اسلامی ایران، غالب محتوای این کتاب را تشکیل میدهد.
نویسنده در شرح کتابش میگوید: «.. و بالاخره آنکه مردم! امام موسی صدر آنی نیست که رسانههای رسمی ما معرفی میکنند. امام موسی صدر، پدر و پدرانش، یادگارهای اصیل، راستین و وفادار به اندیشه و سیره پیامبر اکرم (ص)، اهل بیتش (ع) و امام موسی کاظم (ع) بودند. جمله اخیر، روح حاکم بر کتاب است.»
بخش دیگری از کتابهایی که درباره صدر وجود دارد؛ سخنرانیهایی است که در محافل مختلف انجام داده و بعد از مدتی به صورت مکتوب درآمده است. یکی از این کتابها «من مبارزه میکنم پس هستم» نام دارد که سخنرانیهای صدر در سال ۱۹۷۷ در آلمان را شامل میشود. کتابی که محمدرضا نواب آن را به فارسی ترجمه کرده است.
عمده صحبتهای او در این سخنرانی، پیرامون مقاومت فلسطین است و تبیین حقوق ملت فلسطین برای جهانیان. نواب درباره این کتاب میگوید: «متنی که پیش رو دارید، سخنانی است تلخ و شیرین و حقایقی انکارناپذیر که مدتها بر زبان رهبری صبور و شکیبا جاری بود. سال هاست که چشمها و گوشها آرزوی دیدار روی زیبایش و شنیدن سخنان شیوایش را دارد؛ و اینک که شاید او پیرمردی با رنج سالهای اسارت باشد، حرف هایش شنیدنیتر و رویش دیدنیتر است. ترجمه این کتاب قدمی است کوچک تا صدای مرد در گوش تاریخ، جاودانهتر بماند.»
کتاب دیگری که یک شمای کلی از زندگی امام موسی صدر، از بدو تولد تا روز ناپدید شدنش را، در اختیارمان قرار میدهد کتاب «امام موسی صدر، امید محرومان» است. کتابی به قلم عبدالرحیم اباذری در حجم نه چندان بالا و در ۳۵۶ صفحه که شاید گزینه مطلوبی برای یک شناخت اجمالی و اولیه باشد.
این کتاب در آغاز به خاندان صدر و اجداد امام موسی صدر پرداخته و آنها را معرفی کرده و در ادامه به فعالیتهای صدر میپردازد که در ایران و عراق و لبنان انجام میداده است با یک سیر تاریخی منظم. استادان و تحصیلات حوزوی و غیرحوزوی صدر، سفر او به نجف و تحصیل در حوزه این شهر، فعالیتها در قم پیش از هجرت به لبنان، فعالیتها و اقدامات او در لبنان، تأسیس مجلس اعلای شیعیان و ... همه از مباحثی است که در این کتاب به آن پرداخته شده است.