به گزارش شهرآرانیوز، جشنوارهٔ بینالمللی فیلم ونیز از سال ۱۹۳۲ آغازبهکار کرده و تا کنون ۷۹ مرتبه برگزار شده است. هشتادمین دورهٔ این جشنواره نیز از ۲۹ اوت آغاز شده است و تا ۹ سپتامبر ادامه خواهد داشت. در این دوره، ۲۳ فیلم از کشورهای مختلف در بخش رقابت اصلی بهنمایش درمیآیند و بر سر کسب شیر طلایی با یکدیگر مبارزه میکنند. در پنجمین روز سپتامبر که هشتمین روز برگزاری این جشنوارهٔ بینالمللی معتبر بود، دو فیلم دیگر از این بخش پخش شدند. اولینِ آنها فیلمی است آسیبشناسانه در گونهٔ «درام»، از کارگردانی که دلمشغول ساخت آثار تاریخی-سیاسی است.
در جنگلهای باتلاقی و خطرناک که ــ بهاصطلاح ــ «مرز سبز» بین بلاروس و لهستان را پوشش میدهند، پناهندگانی از خاورمیانه و آفریقا که تلاش میکنند خود را به محدودهٔ اتحادیهٔ اروپا برسانند گرفتار بحرانی ژئوپلیتیکی میشوند که دیکتاتور بلاروس، الکساندر لوکاشنکو، باعث آن است. حکومتِ مینسک ــ که عضو اتحادیه نیست ــ در تلاش برای تحریک اروپا و بهقصد باجگیری از آن، پناهجویان را، با تبلیغاتی که وعدهٔ گذرِ آسان به قارهٔ سبز را میدهند، فریبکارانه به مرز میکشاند. در این جنگ پنهانی، زندگی جولیا (کنشگر تازهکار که قید زندگی بیدغدغهٔ خود را زده است) و جان (مرزبان جوان) و خانوادهای سوری به هم گره خورده است. حدود ۳۰ سال پس از فیلم اروپا اروپا (Europa Europa, 1990)، فیلم جدید و تکاندهندهٔ آگنیشکا هولاند، فیلمساز نامزد سه جایزهٔ اسکار، چشمان ما را باز میکند و دل را خطاب قرار میدهد و وامیداردِمان که دربارهٔ انتخابهای اخلاقی که هر روز گریبانگیر مردم عادی میشود تأمل کنیم.
در دنیایی زندگی میکنیم که رویارویی با تمام چالشهای دوران جدیدْ تخیل و شجاعت زیادی میطلبد. انقلاب رسانههای اجتماعی و هوش مصنوعی شنیدن ندای باورهای اساسی را بیش از پیش دشوار کرده است. بهنظر من، سودی ندارد پرداختن به هنری که برای رساندن چنان ندایی نجنگد، هنری که برای طرح سؤالاتی دربارهٔ مسائل مهم، دردناک و گاه لاینحلی که ما را در مقابل انتخابهای دراماتیک قرار میدهد مبارزه نکند. وضعیتی که در مرز لهستان و بلاروس میبینیم یکی از مصادیق بارز همین مسائل است.
منبع: La Biennale di Venezia