شهرآرانیوز - بشیر فر هخت، دوست و مرید شهریار میگوید: شهریار، شاعر اشکها بود و همیشه گریه میکرد، همان طور که آدمهای عاقل همیشه دلشان خون است. جدال عشق و عقل در وجود شاعر تبریزی دل سوخته، هرچند از دلدادگی دوران جوانی آغاز شد، اما مسیر زندگی اش را به سویی تغییر داد که از دل یک ناکامی دنیایی به سلوکی عرفانی برسد. او در روزگاری که دانشجوی سرزندهای در رشته پزشکی دانشگاه تهران بود، تنها شش ماه با فارغ التحصیلی فاصــــــله داشـــت که دلـــداده دختـــر عبدالله امیرطهماسبی شد، غافل از آنکه رقیب عشقی او نسب عموزادگی با رضاشاه داشت و تقلای او برای وصال، پــایـــانی جــز تنــهــایی نداشت.
پس تحصیلات خود را پیش از اتمام کنار گذاشت و به جای آنکه بر مسند طبابت گذران عمر کند، به کوشش دوستان دلسوزش، به اداره ثبت اسناد نیشابور راه یافت و به خدمات دولتی مشغول شد. پس از آن در سال ۱۳۱۵ در بانک کشاورزی استخدام شد. در این بین، نخستین دفتر شعرش را در سالهای دوری از خانه پدری و شکست عاطفی انتشار داد و پس از آن رفته رفته غزل هایش را به سمتوسوی مضامین عارفانهای تغییر داد که متأثر از اشعار حافظ بود. مأنوس بودن او با حضرت حافظ، حاصل ایام جوانی نبود. از نخستین روزهایی که خواندن و نوشتن را پیش از ورود به مدرسه آموخت، قرآن و حافظ تنها کتابهایی بودند که بر سرپنجه پا میایستاد و از طاقچه خانه برمی داشت.
اراد ت او به جناب حافظ نه فقط منعکس در غزلیات او که تا انتخاب تخلصش پیش رفت و پس از تفأل بر حافظ، از تخلص «بهجت» به «شهریار» تغییر کرد: «غم غریبی و غربت چو برنمی تابم/ روم به شهر خود و شهریار خود باشم.» شعر برای او محل بروز احساسات و اندیشههای اخلاقی بود. غزل، قطعه، قصیده و رباعی، همگی واسطهای برای بازتاب درونیات بی قرار او بودند که گهگاه برای مادرش زمزمه میکرد، اما هنگامی که مادرش از او خواست تا اشعارش را به ترکی بگوید تا بهتر بفهمد، نخستین انگیزه برای سرودن آثار آذری اش ایجاد شد. منظومه شاهکار «حیدربابا» حاصل این تلنگر زیبا بود و منجر به خلق اثری جاودانه در ادبیات ایران شد که تا به امروز به ۷۵ زبان زنده دنیا ترجمه شده است.
شعر معروف «علی ای همای رحمت...» و بسیاری اشعار او در وصف امام حسین (ع) و پس از آن، در مدح انقلاب اسلامی، از جمله صفحات زرین کارنامه کاری اوست. شهریار ایران با سرودن بیش از ۲۸هزار بیت به زبان فارسی و ۳هزار بیت به زبان آذری با تنوع آفرینشهای هنری، استحکام شعری و نفوذ کلام بر جان زن و مرد و پیر و جوان، در میان شاعران معاصر تا به آنجا مورد توجه قرار گرفت که روز درگذشت او (بیست و هفتم شهریور سال ۶۷) در تقویم ملی به نام روز شعر و ادب ملی نام گذاری شد و خانه او در مرکز شهر تبریز به موزه ادبی این شاعر آذری زبان تبدیل شد.
«شهریار در دوران مهمی از زندگی اش، در حدود شاید سی سال آخر زندگی اش، دوران عرفانی و معنوی بسیار زیبایی را گذراند و به انس با قرآن و انس با معنویات و خودسازی پرداخت. یعنی به خودش رسید و سعی کرد باطن و معنویت خودش را صفایی ببخشد. وقتی انقلاب پیروز شد، او با همان روحیه دینی و ذهنیت صاف و روشن خودش، از انقلاب استقبال بسیار خوبی کرد. در همه مواقع حساس انقلاب، او نقش مؤثری ایفا کرد. تعداد شعرهایی که شهریار برای جنگ گفته، حضوری که او در مراکز مربوط به جنگ، مثل کنگرههای مربوط به جنگ و شعر جنگ پیدا کرده و مدحی که او از بسیج عمومی مردم یا از سپاه یا ارتش کرده، به قدری زیاد است که اگر انسان نمیدید و نمیشنید و خودش لمس نمیکرد، به دشواری میتوانست آن را باور کند.»
* عنوان مطلب مصرعی است از شهریار که بر روی سنگ مزار او حک شده است.