به گزارش شهرآرانیوز، هر لحظه امکان داشت خبر دلخراشی از آن سوی بیسیمها به گوش برسد! دلهره عجیبی در دلهای باورمندان به امنیت به راه افتاده بود. افسر گشت، پدال گاز را به کف اتاق خودرو چسباند. رانندگان عبوری با شنیدن آژیرهای ممتد پلیس، راه عبور را میگشودند تا این که بالاخره خودروهای انتظامی مقابل منزلی با دیوارهای آجری توقف کردند. با اشاره سرگرد علی محمدزاده (رئیس کلانتری خلق آباد) که فرماندهی مستقیم عملیات را به عهده داشت، عوامل انتظامی وارد منزل مسکونی شدند، اما فقط ابزار و آثاری از شکنجههای هولناک را یافتند که درون پذیرایی و اتاق دیده میشد. حالا نه از دختر ۱۳ ساله خبری بود ونه شکنجهگر شیشهای در آن جا حضور داشت. این موضوع عملیات پلیس را وارد مرحله جدیدی کرد؛ چراکه فرضیه قتل دختر مذکور، دلها را تکان میداد.
در این هنگام بود که عوامل انتظامی در خیابانهای اطراف پراکنده شدند و جست وجوهای تخصصی را برای یافتن خودروی پژو پارس آغاز کردند. آنان در بازرسی از منزل به سرنخهایی از یک خودروی سواری رسیده بودند که متعلق به مرد شیشهای بود و احتمال میرفت که او دخترش را به مکان نامعلومی انتقال داده باشد! دقایقی بعد دامنه جست وجوها به خیابان یاس رسید و نیروهای انتظامی خودرو را به صورت پارک شده در حالی پیدا کردند که نرگس (دختر ۱۳ ساله) در صندوق عقب آن محبوس شده بود. به محض این که نیروهای انتظامی او را از صندوق عقب پژو پارس بیرون کشیدند ناگهان دختر نوجوان جیغ وحشتناکی کشید و زخمهای هولناک شکنجههای پدر بر پیکرش نمایان شد. او بیش از ۲ ساعت بود که در گرمای سوزان ظهر جمعه، به سختی درون صندوق عقب خودرو نفس میکشید، ولی از ترس پدرش حتی نمیتوانست از رهگذران احتمالی کنار خیابان هم کمک بخواهد. طولی نکشید که بانوان پلیس او را به مرکز درمانی انتقال دادند و عملیات را برای یافتن مرد ۴۲ ساله شیشهای با دستورات قاطع قاضی نیره عابدینزاده (معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) ادامه دادند و موفق شدند او را نیز در حالی دستگیر کنند که مقادیر زیادی مواد مخدر صنعتی به همراه یک قبضه کارد از داخل خودرو کشف شد.
نرگس دختری که آثار وحشتناک شکنجههای هولناک بر پیکرش خودنمایی میکرد پس از انجام درمانهای اولیه، درباره این ماجرای تکان دهنده گفت:پدرم به مواد مخدر صنعتی (شیشه و کریستال) اعتیاد دارد و به همین خاطر مدام مادرم را کتک میزد تا حدی که دیگر مادرم تحمل خود را از دست داد و به مکان نامعلومی فرار کرد، ولی پدرم مرا به عنوان گروگان در منزل نگه داشت. او هر روز که از مدرسه به خانه باز میگشتم مرا ابتدا با کابل و شیلنگ به شدت شلاق میزد و بعد هم با سیم داغ نقاط مختلف پیکرم را میسوزاند به گونهای که فریادهایم به آسمان میرسید، ولی او علاوه بر دستها، پارچهای را هم بر دهانم میبست تا صدایم را کسی نشنود! بسیاری از روزها به خاطر درد زخمهای عمیق نمیتوانستم به مدرسه بروم! که پدرم از همین فرصت استفاده میکرد و از آثار شکنجههای وحشتناک خودش با گوشی تلفن عکس میگرفت و برای مادرم ارسال میکرد تا به این طریق او را مجبور به بازگشت کند! پدر شیشهایام حتی به دیگر خواهران و برادرم نیز رحم نمیکرد و حتی بدن برادر ۱.۵ سالهام را میسوزاند تا به مادرم اتهام بزند! دیگر هیچ جای سالمی روی بدنم وجود نداشت و حتی برای رفتن به سرویس بهداشتی هم مشکل داشتم فقط از درد به خود میپیچیدم، ولی جرئت اعتراض نداشتم؛ چراکه دوباره باید میلههای آهنی داغ را تحمل میکردم! وقتی دیگر تحمل این شکنجهها برایم دلخراش شد مخفیانه با مادرم تماس گرفتم تا مرا نجات دهد او هم با اورژانس اجتماعی بهزیستی تماس گرفته بود و این گونه ماجرای شکنجههای پدرم لو رفت، ولی اگر نیروهای انتظامی اندکی دیرتر مرا در صندوق عقب خودرو پیدا میکردند دیگر با پیکر بیجانم روبه رو میشدند و...
حسین (متهم ۴۲ ساله شیشهای) نیز در بازجوییهای تخصصی نیروهای کلانتری خلق آباد مشهد، به شکنجههای هولناک فرزندانش اعتراف کرد و مدعی شد برای بازگرداندن همسرم به زندگی مشترک، این کارها را انجام میدادم.
درخور یادآوری است با دستور ویژه مقام قضایی، متهم مذکور در حالی روانه زندان شد که دو فرزند ۲ و ۶ ساله وی در بهزیستی نگهداری میشوند و دختر ۱۳ ساله نیز به بهزیستی انتقال یافت. بررسیهای بیشتر درباره این ماجرای وحشتناک همچنان ادامه دارد.
منبع: خراسان