مریم محبی | شهرآرانیوز؛ بیستمین روز از ماه مهر بـا نام و یاد شاعر شیراز، حافظ، گره خورده است. بـه همین مناسبت، صدوهشتادوسومین برنامــه از سلســله برنامههای سه شنبههای علمی فرهنگی کتابخانه آستان قدس رضوی، بــه رونمایی از یک نسخه قدیمی دیوان این شاعر اختصاص پیدا کرد. هـدف از برپایی این برنامه ها، معرفی آثار گنجینه بی بدیل رضوی اسـت که در نشست اخیر، قرعه فال به نام «خواجه شمس الدین محمدبن بهاءالدین محمد حافظ شیرازی» افتاد و نسخهای خطی از دیـوان او که در سـال۹۱۹ فردی بـه نام علی هجرانی کتابتش کرده اسـت و بالغ بـر پانصـد سـال قدمـت دارد. دکتر سلامن ساکت، استادیار گروه زبان وادبیات دانشگاه فردوسی مشهد و دکتر امیر منصوری، پژوهشگر کتابخانه آستان قدس رضوی، به همراه محمد حسین زاده، مدیرکل اداره فرهنگ وارشاد اسلامی استان و حجت الاسلام والمسلمین سیدجلال حسینی، رئیس سازمان کتابخانه ها، اسناد و موزه های آستان قدس رضوی، و همچنین جمعی از دانشجویان و علاقه مندان بــه ادبیات، در این محفل حضور داشتند.
فرهنگ آسـتان قدس رضوی، حدود ۸هزارو۲۰۰نسـخه خطی در حـوزه ادبیـات وجـود دارد؛ آثـاری کـه متعلـق بـه شـاعران مختلـف اسـت و بـه زبان هـای فارسـی، عربـی و اردو. از ایـن میـان، ۱۶۷نسـخه مربـوط بـه دیـوان حافـظ اسـت. نسـخههای موجـود از دوره تیمـوری بـه بعد اسـت و بیشـترین نسـخههای خطی دیوان حافظ مربوط بـه قـرن سـیزدهم هجری قمـری اسـت. علاوه بر ایـن، دیـوان حافظـی کـه عبدالرحمـن خوارزمـی در سـال۸۵۶ کتابتش کـرده اسـت، نیـز در ایـن مرکـز نگهـداری میشـود. امیر منصوری، از پژوهشـگران کتابخانه آسـتان قدس رضـوی، دربـاره قدیمی تریـن نسـخههای دیوان حافظ در جهـان میگویـد: «تـا بـه امـروز در سراسر دنیا حدود ۵هـزار نسـخه خطـی از دیوان هـای حافـظ باقـی مانده اسـت. درمیـان همـه آثـار ادبـی در زبـان فارسـی کـه در سـالیان سـال کتابـت شـده اند، جایـگاه اول متعلـق به دیـوان حافـظ اسـت. در کتابخانه هـای مختلـف دنیـا، نسـخههای بی شـامری از ایـن دیـوان وجـود دارد. از ایـن ۵هـزار نسـخه، قریـب بـه ۳هـزار نسـخه را احصـا کرده ایـم و از ایـن ۳هـزار نسـخه، مهم تریـن آن هـا در ایـران نگهـداری میشـود و بعـد، در کشـورهایی چـون پاکسـتان، هنـد، ترکیـه و تعـدادی را هـم دولت بریتانیا خریـداری کرده اسـت.» امـا مهم تریـن نسـخههای خطـی کـه در دسـت داریـم، در کـدام کتابخانه هـا نگهـداری میشـود؟ او در پاسـخ میگویـد: «جایـگاه اول متعلـق اسـت بـه کتابخانـه ملـی ایـران کـه تعـداد بسـیار زیـادی از نسـخ خطـی دیـوان حافـظ را نگهـداری میکنـد؛ یعنـی نزدیـک بـه ۲۰۵نسـخه. کتابخانـه مجلـس شـورای اسـلامی بـا بیشـتر از ۱۰۰نسـخه، جایگاه دوم را دارد و بعد از آن، کتابخانـه آسـتان قـدس رضـوی بـا حـدود ۱۰۰نسـخه جـای دارد.» منصـوری در بخـش دیگـری از صحبت هایـش از ایـن موضـوع میگویـد کـه بـه لحاظ تاریخـی، دیوان حافظ در مناطق جغرافیایی بسـیار وسـیعی در مدت نزدیک بـه ششـصد سـال کتابـت شـده اسـت کـه ایـن امـر بـه معنای نفوذ اندیشه حافظ در جغرافیای فرهنگی ایران اسـت. متدن عظیمی پشـتوانه این اتفاق بوده اسـت؛ از بوسـنی تـا کلکتـه و دهلـی در هنـد، به متامـی زیـر سـیطره دیوان و غزلیات شـاعر بزرگ شـیراز بوده است.
شهرت سـلامن سـاکت، اسـتاد زبان وادبیات فارسـی دانشگاه فردوسـی، میهامن دیگر برنامه بود که در بخش بعدی نشسـت، درباره این شـاعر و اندیشـه و زمانه او صحبت کرد و البته گفت که پیش از آمدن، تفألی هم به دیوان خواجـه شـیراز زده اسـت: «دو یـار نـازک و از بـاده کهـن دومنـی/ فراغتـی و کتابـی و گوشـه چمنـی// مـن ایـن مقـام بـه دنیـا و آخـرت ندهـم/ اگرچـه در پـی ام افتنـد هـر دم انجمنی.» او در بخـش آغازیـن صحبت هایـش از ایـن گفـت کـه اطلاعات موجود درباره شـاعر شـیرازی بسـیار محدود اسـت: «مـا حجاب هـای مختلفـی داریـم، یکی حجاب شـهرت اسـت؛ بـه ایـن معنـا کـه هرکـه شـهرتش در طـول تاریـخ بیشـتر بـوده اسـت، اطلاعـات کمـتری از او وجـود دارد. امـا چـرا؟ به دلیـل اینکـه واقعیـت بـا افسـانهها و آنچه دوسـت داشـتیم در آینه آن شـخصیت ببینیـم درآمیختـه اسـت. حافـظ و فردوسـی در همیـن زمره انـد. آنچـه به صورت مسـتند دردسـترس اسـت-که البتـه دربـاره آن هـم اماواگرهایـی وجـود دارد- برمی گـردد بـه دیباچـه دیوان حافـظ کـه گل انـدام، دوسـت و معـاصر حافـظ، چنـد صفحـهای در آغـاز دیوانـی کـه او جمـع کـرده، نگاشـته اسـت. (او اولیـن کسـی اسـت کـه اشـعار حافـظ را جمـع آوری کـرده اسـت.) جالـب اینکـه تذکره هایـی کـه ۱۰۰سـال بعـد از حافظ درباره او جمع و نوشته شده است و نسبتا معتبر هـم هسـت، فقـط اشـاراتی کوتـاه بـه حافـظ و زندگی او میکند و اطلاعات درخورتوجهی به دسـت منی دهد. درنهایت، اما از مجموع اطلاعاتی که باقی مانده است و همچنین خود اشعار حافظ، متوجه میشویم که حافظ با قرآن و روایتهای مختلف آن آشـنا بوده اسـت، علوم دینی را خوب میدانسـته، صرف و نحو عربی را خیلی خـوب فراگرفتـه و علـوم مختلـف رایـج در زمـان خودش را بلـد بـوده اسـت بـا اینکـه چنـدان هـم از شـیراز بیرون نرفتـه اسـت؛ یعنـی خودآموختـه بوده یـا آموخته هایش را از اسـتادهایی میآموختـه اسـت کـه در هـامن شـهر حضور داشـته اند.»
راز موفقیـت حافـظ چیسـت؟ ایـن سـؤالی اسـت کـه سـاکت مطـرح میکنـد و در پاسـخ بـه آن میگویـد: «قطعـا یـک دلیـل مانـدگاری حافظ به همین اطلاعات جامعـی برمی گـردد کـه او در علـوم مختلـف به دسـت آورده بـود.» ایـن اسـتاد دانشـگاه دربـاره اینکـه حافـظ چـه کـرده و غـزل را بـه چـه نقطـهای رسـانده اسـت، میگویـد: «بـه اعتقـاد مـن، مهم تریـن علـت موفقیـت حافـظ ایـن اسـت کـه او گذشـته فرهنگـی و علمـی ما را خیلـی خـوب میدانسـت. وقتـی اغلب مضامینی را که در غزلهای او وجود دارد ردیابی میکنیم، میتوانیم ردپـای آن هـا را در گذشـته و در اشـعار شـاعرانی چـون رودکـی و منوچهـری و خواجـو و سـعدی ببینیـم. حافظ امـا آن هـا را ده هـا گام جلوتـر آورده و درواقـع بـه کـامل رسـانده اسـت. علاوه بـر ایـن در غـزل فارسـی، پیـش از سـعدی، تک مضمونـی رایـج بـوده اسـت؛ به عنـوان مثـال اگـر غزلیـات شـمس را فـشرده کنیـم، بـه عشـق الهـی میرسـیم و دربـاره سـعدی بـه عشـق بـا احـوال مختلـف. در اشـعار حافـظ امـا بـا گوناگونـی مضامیـن روبـه رو هسـتیم. دلیـل موفقیـت بهـار در قصیـده نیـز همیـن بـوده اسـت؛ او قصیـده را از مـنت فراتـر بـرد و بـا تاریـخ و وصـف طبیعـت و پنـد و انـدرز، آن را فربـه کـرد. حافـظ همیـن کار را بـا غـزل کـرد و بـه اوجـش رسـاند. وصف طبیعت، سـتایش و مدح، عشـق زمینی، عشـق الهـی، مسـائل تاریخـی و سیاسـی و اجتامعـی، همـه و همـه در اشـعار او خودمنایـی میکنـد. پیـش از حافـظ چنین چیزی سـابقه نداشـته اسـت.»
سـاکت در بخـش دیگـری از صحبت هایـش بـا اشـاره بـه اینکـه در سـنت فرهنگـی مـا، حافـظ بـه آوازخوانـان و موسـیقی دانان نیـز اطـلاق میشـد، میگویـد: «حافـظ بی شـک بـا مبانـی موسـیقی آشـنا بوده اسـت. شـعر او سرشـار از موسـیقی اسـت و آیینـه متام منـای فرهنـگ مـا در قـرن هشـتم. چکیـده فرهنـگ ایران بعد از مغـول را میتـوان در شـعر حافـظ دیـد. میشـود بـا او احـوال مـردم آن روزگار، حاکـامن مختلـف شـیراز و همچنین احوال روحی خود حافظ را دریافت. بخشی از فرازونشـیبهایی را کـه در اشـعار و دیـوان حافـظ دیـده میشـود، نیـز بایـد ناشـی از شرایـط سیاسـی و اجتامعی دوران او دانست. بسیاری از ابیاتی از حافظ که ورد زبان ماسـت، بازتاب همین شرایط اسـت، اما او چنـان رندانـه بیانشـان کـرده اسـت کـه سـدهها بعـد از او هـم، میتـوان شـعر او را خوانـد و متناسـب بـا شرایـط اجتامعـی تأویـل کـرد. مثـل آنجا کـه میگوید: «اگرچه باده فرح بخش و باد گل بیز است/ به بانگ چنگ مخور مـی کـه محتسـب تیـز اسـت» کـه برمی گـردد بـه دوران امیرمبارزالدیـن و سـخت گیریهایی کـه وجود داشـت یـا غـزل معـروف «نـگار مـن کـه بـه مکتـب نرفـت و خـط ننوشـت» که درباره شاه شـجاع سروده شـده اسـت، اما امروز آن را به والاترین انسانی که میشناسیم، نسبت میدهیـم و درواقـع زمانـی کـه میخواهیـم ارادت خود را بـه پیامـبر ابـراز کنیـم، همیـن غـزل را میخوانیـم. سـاکت ادامـه میدهـد: «بـه تعبیر اسـتاد خرمشـاهی، وام حافظ از قرآن غـزل حافـظ گسسـته پیوند اسـت؛ یعنـی هـر بیـت، وحـدت موضوعـی دارد. بنابرایـن شـام در محـور افقـی میتوانید به راحتی تفسیر و تأویلش کنید، اما در محور عمودی، کار کمی دشـوار میشـود و نیاز به اشراف بر سـوابق تاریخی و عرفانی و سیاسـی دارد. این ویژگی در عصر صفوی و با صائب به اوج میرسـد. بسـیاری از پژوهشـگران معتقدند حافظ این ویژگی را از قرآن وام گرفتـه اسـت. بی تردیـد ایـن شـاعر بـه قـرآن نظـر دارد و قـرآن را ازبـر داشـته اسـت.» او دربـاره نسـخه قدیمـی پانصدساله نیز میگوید: «این نسخه حدود ۴۴۰غزل دارد که نشان میدهد نسخه مهمی است و الحاقاتش کم اسـت و همچنین در هرات کتابت شـده اسـت.»
در ادامـه برنامـه، محمـد حسـین زاده، مدیـرکل فرهنگ وارشـاد اسـلامی، باتوجه به اینکه پای «هرات» بـه میـان آمـد، گفـت: «شـاید بـد نباشـد حـالا کـه نـام هرات برده شـد، از کشـور همسـایه یاد کنیم و همدلی و هم بستگیای را که با این جامعه هم کیش و هم زبان داریـم، بـه یـاد بیاوریـم. بـزرگان ادبیـات مـا، نخ هـای پیوند ماست که باید روی آنها ایستاد. نباید بگذاریم کسـانی بیـرون از مرزهـای مـا بیـن مـا اختـلاف ایجـاد کنند.» او همچنیـن دربـاره تعـدد نسـخی کـه از دیـوان حافـظ وجـود دارد، گفـت: «ایـن تعـدد نسـخ، ناشـی از اقبـال مردم و بزرگان به این شـخصیت و شـاعر و ادیب اسـت. یکـی از زیبایی هـای ادبیـات فارسـی نیز همین اسـت. جامعـه ایرانـی آنجـا کـه بـه روحیـه حامسـی نیـاز دارد، فردوسی را دارد و آنجا که به عرفان نیاز دارد، مولوی را. آنجا که به پند و اندرز مشـتاق اسـت، سـعدی و نظامی را دارد و آنجا که به عشق نیازمند است، حافظ را دارد. رندی حافظ سـبب شـده اسـت بتوانیم از اشـعار او چند برداشـت کنیـم. همـه میتواننـد دیـوان او را بخواننـد و برداشـت خود را داشـته باشـند که این ویژگی به دلیل اتصال وی به قرآن اسـت.» حجت الاسلام والمسـلمین سیدجلال حسینی، رئیس سـازمان کتابخانه ها، اسـناد و موزههای آسـتان قدس رضـوی، نیـز دربـاره ویژگی هـای هـرن طبـق آیـات و آموزه هـای قـرآن گفـت: «هـرنی مـورد تأیید قرآن اسـت کـه برگرفتـه از ایـامن باشـد، گسـترش دهنده عمـل صالـح باشـد، یـاد خـدا را زیـاد کنـد و از حـق دفـاع کند و یاری دهنـده آن باشـد.» رومنایـی از نسـخه پانصدسـاله دیـوان حافـظ، پایان بخـش برنامـه بـود؛ دیوانـی بـه شـامره۴۷۲۷۸ و بـا ویژگی هایـی ازجملـه نسـتعلیق پانزده سـطری، تاریـخ کتابـت ۹۱۹هجری قمـری، دارای سرلـوح، جـداول اوراق و کمنـد بـه زر تحریـردار و لاجـورد و جلـد تیامج فرنگی.