این روزها نشانههایی از تغییر سلیقه و رفتار در جامعه دیده میشود که تازگی دارد؛ مثل علاقه به سیگارکشیدن در قشر جوان به ویژه بین خانمها یا همین قضیه بی حجابی و....
به این تغییرات زیرپوستی و نرم، دگرگونی فرهنگی گفته میشود. تعریف علمی دگرگونی فرهنگی عبارت است از مبادرت یک قوم به رهاکردن سنت ها، ارزشها و رسوم کهن و پذیرش ارزشهای تازه به جای آنها (فاطمه جان احمدی، ۱۳۸۵).
البته من اسم این نوع دگرگونی فرهنگی را شخم زدن فرهنگی گذاشته ام؛ علتش هم این است که به روشنی مشاهده میشود که بعضی هم وطنان مصمم اند به شکلی عامدانه تغییراتی را در ژنوم فرهنگی ایرانیان به وجود بیاورند.
نمیخواهیم بگوییم این دگرگونیها همیشه و مطلق بد است؛ بله، این دگرگونیها همیشه هم بد نیست و گاهی تغییر در جهت مثبت است. به عنوان مثال یکی از سختترین دگرگونیهای فرهنگی در زمان پیامبراکرم (ص) صورت گرفت. کار کارستان مرد نخست عالم، از یک سو ویران کردن باورهای ریشه دار و عادات ناپسند جاهلی و از سوی دیگر، ساخت هنجارها، الگوها و ارزشهای جدید روی خرابههای فرهنگ قبلی بود.
یک لحظه مردم زمان پیامبر (ص) را تصور کنید. از نظر تئوری، سالها طول میکشد تا بتوان سنتهای جاهلی آنها را محو کرد. به نظر شما تربیت یک نوزاد سختتر است یا پاک کردن عادتهایی مثل زنده به گورکردن دختران، سوت وکف زدن در طواف، شراب خواری و فحشا، جنگ و خون ریزی، خرافه گرایی، تعصب و تقلید کورکورانه، فخرفروشی و تفاخر، خوردن گوشت خوک و مردار، قماربازی و رباخواری؟
بعضی از این عادتها آن قدر تهوع آورند که حتی در قرآن کریم هم به آنها اشاره شده است؛ به عنوان نمونه درباره عادت زشت زنده به گورکردن دختران در قرآن کریم آمده است: اگر در آن زمان به مردی خبر میدادند که زنش دختر به دنیا آورده، چهر ه اش از شدت ناراحتی سیاه و بسیار غضبناک میشد، ازاین رو نمیدانست که آیا آن دختر را با قبول ننگ نگه دارد یا زنده به گور کند (نحل: ۵۸ و ۵۹).
اجازه دهید به یکی دیگر از این عادات اشارهای مختصر کنم؛ خوی خشن و میل به خون ریزی در عرب جاهلیت. با خودتان تصور کنید که قرار است شما یک آدم تندخو و بداخلاق و خون ریز را به فردی مهربان و نرم خو تبدیل کنید. این شما و این هم ۱۰ سال زمان! عادتهایی که در قرنها به تدریج شکل گرفته و حالا قرار است حذف و جایگزین ارزشهای جدید شوند.
حالا شما در نظر بگیرید که چنین مردمی، میخواهند پیک دعوت به سوی خدا باشند یا این گونه بگویم که قرار است رسانه دین اسلام هم باشند، قرار است سفیرانی باشند که اخلاق و رفتارشان آینه تمام نمای دستورات دین باشد. در زمانی که نه رسانهای است و نه اینترنت و نه تلویزیون، تنها راه گسترش، تبلیغ چهره به چهره است (با علم به اینکه مردم سواد چندانی نداشتند و کتاب و قلم هم محدود بوده است).
برگردیم به حال وهوای امروز؛ حوالی ۴۴ سال قبل بود که به نفس پاک معمار کبیر انقلاب، بساط خیلی از رفتارهای نادرست برچیده شد، مثلا موضوع تغییر نگاه به زنان از نگاه کالایی به موجودی ارزشمند که میتواند محور پیروزی و سعادت یک جامعه باشد. متأسفانه برخی تمایل دارند با شعارهای فریبنده و ظاهرسازی، تغییراتی در زیست بوم فرهنگی کشورمان بدهند و عدهای هم از روی غفلت به ترویج آن میپردازند. پذیرش و فهمیدن بعضی چیزها خیلی هم سخت نیست.
به عنوان مثال سیگارکشیدن همیشه به عنوان یک عمل غیرعرف بوده است که میتواند به سلامتی ضررهای زیادی بزند. حتی اگر هزاران سلبریتی هنربه مزد، از آن قبح زدایی کنند، بازهم همان سیگار قدیمی زیان بار است. مثال دیگرش فهم حکایت حجاب است. هر وجود ارزشمندی در دنیا محافظ دارد؛ از میوهها گرفته است تا همین صفحات تلفن همراه و.... با مختصری مطالعه میتوان اهمیت حجاب در فرهنگ ایران را در هزارههای قبل کشف و بررسی کرد. مراقب دست کاری ساختار ژنتیکی فرهنگ ایران باشیم.