صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

شاعری از جنس درد‌های مردم | ۲ روایت درباره قیصر امین پور به مناسبت سالروز درگذشت او

  • کد خبر: ۱۹۱۵۲۱
  • ۰۸ آبان ۱۴۰۲ - ۰۹:۰۳
قیصر امین پور با دانش و جان آگاه است و در جای جایِ شعر‌های تأثیرگذارش دغدغه مردم وطنش را دارد.

عاطفه رنگ آمیز طوسی-شاعر  | شهرآرانیوز؛  نوشتن درباره شاعری که معتقد است «گل‌ها همه آفتابگردانند» و خود، اردیبهشت ماه چشم به زیبایی‌های جهان گشوده است و در پاییز دوستداران کلمات نجیب و شخصیت محبوبش را ترک گفته است، مانند این است که دم غروب ایستاده باشی وسط مزرعه آفتابگردان و ببینی که «مثل چشمه مثل رود» هستی و روحی از «تنفس صبح» در اعماق جانت نشسته است که «بی بال پریدن» را برایت ممکن می‌کند. «قیصر امین پور» زاده خوزستان است، زاده خطه‌ای که در آن کرخه به آرامی از کنار خواب نخلستان‌ها می‌گذرد و کارونِ سخی انگار بر دست‌های مردمانش جاری است. او جنگ را دیده است و حماسه را می‌شناسد.

با دانش و جان آگاه است و در جای جایِ شعر‌های تأثیرگذارش دغدغه مردم وطنش را دارد:

درد‌های من
گرچه مثل درد‌های مردم زمانه نیست
درد مردم زمانه است
مردمی که چین پوستینشان
مردمی که رنگ روی آستینشان
مردمی که نام هایشان
جلد کهنه شناسنامه هایشان
درد می‌کند.

چندی پیش در محفلی ادبی با استاد محمد کاظم کاظمی درباره تأثیر تشویق و حمایت از شاعران تازه کار گفتگو می‌کردیم. من از خاطره‌ای دور یاد کردم مربوط به ایام نوجوانی و تازه وارد دنیای شعر و شاعری شدنم. از اولین و آخرین دیدارم با دکتر قیصر امین پور گفتم در نگارخانه فرخ مشهد و از تشویق صمیمانه و البته سنجیده و هوشمندانه او در آن روز به یاد ماندنی که نه موجبات غرّه شدن به خودم و بضاعت ادبی ام را در اوایل راه فراهم کرد و نه سبب شد احساس کنم در آینده‌ای نزدیک از موفقیت در عالم شعر و ادبیات خیلی فاصله دارم. اینجا بود که استاد کاظمی هم یاد خاطره اولین دیدارش با قیصر افتاد و آن را روایت کرد.

روایتی که نشان از نگاه ویژه قیصر امین پور به جوان‌ها و تازه کار‌های شعر داشت. قیصر امین پور یکی از شاعران مطرح کودک و نوجوان نیز هست. «عباسعلی سپاهی یونسی» شاعر کودک و نوجوان نام آشنای خراسانی و روزنامه نگار هم ناگفته‌های شنیدنی از اولین تجربه دیدار و مواجهه با قیصر شعر ایران دارد. آنچه در پی می‌آید، روایت این دو شاعر از اولین آشنایی با قیصر امین پور است.

محمدکاظم کاظمی، شاعر و پژوهشگر

شکسته بال نبودیم، این را قیصر گفت

«سال ۶۸ شاعر بیست ویکی دوساله و تازه کاری بودم و به تهران رفته بودم. دوست داشتم در جلسه‌های شعر شاعران مطرح آن دوران شرکت کنم. می‌دانستم جلسه شعری هست در بازارچه کتاب که مرحوم امین پور مجری آن است. با یوسفعلی میرشکاک همراه شدم و به آن جلسه رفتم.

من خیلی دوست داشتم در این جلسه شعرخوانی داشته باشم، اما متأسفانه بحثی ادبی بین شعرا پیشامد کرد و فرصت نشد شعری بخوانم و خب به اقتضای احوال جوانی کمی دلگیر شدم. بعد از جلسه مرحوم قیصر به من که چهره جدید و جوانی بودم برایشان که در این جلسه حاضر شده است، نزدیک شد و گفتگو و حال واحوالی با هم کردیم و به نوعی ایشان از من دل جویی کرد و من هم بیتی از بیدل خواندم که چنین است: خوشم که عشق نکرد امتحان پروازم.

هنوز مصراع دوم که می‌گوید: شکسته بالی من در قفس نهان گردید را نخوانده بودم که قیصر پیش دستی کرد و گفت: نه! شما اصلا هم شکسته بال نیستید و مشخص بود که این شعر بیدل را در خاطر دارد و خلاصه من را مورد مهربانی و تفقد خود قرار داد. تا اینکه سه چهار سال بعد دوباره فرصت دیدار ایشان برایم در جلسه شعر جوان پیش آمد و قیصر شعر‌های شاعرانی را نقد می‌کرد که در کنگره شرکت کرده بودند.

در این فاصله شعر من هم بیشتر رشد کرده بود و تازه آن شعرِ مسافر را سروده بودم: و آتش چنان سوخت بال و پرت را {... }. قیصر آن روز خیلی من را تشویق کرد و نکات شعرم را بررسی کرد. این برایم خیلی مؤثر بود. نکته مهم در شعر قیصر به نظر من «جامعیت و تعادل» در شعر اوست.

جامعیت به این معنی که او در قالب‌ها و موضوع‌های مختلف شعر سروده است از جنگ و ظهور موعود گرفته تا موضوع‌های اجتماعی و زندگی روزمره و شهری انسان‌ها و مضامین عاشقانه و... طیف موضوع‌های مختلفی که این شاعر سراغشان رفته طبیعتا طیف وسیعی از مخاطبان را برای او فراهم آورده است. ویژگی دیگر یعنی تعادل در شعر او این است که در هیچ کدام از عناصر شعری و موضوع ها، کارش به افراط نکشیده است و مخاطب را دل زده نمی‌کند. به همین علت شعر امین پور، شعری متنوع و دارای محبوبیت بین مخاطبان است و ماندگارشده است.»

عباسعلی سپاهی یونسی، شاعر و روزنامه نگار

آن نازنین، پادشاه بی تاج و تخت بود

«زنده یاد قیصر امین پور نازنین‌ترین وجود شریفی بود که می‌شناختم. از اولین باری که در دوره دبیرستان برای دیدنش مسیر هزار کیلومتری زادگاهم یونسی تا تهران را طی کردم تا همین امروز که چند سال از رفتن او گذشته است، عشقم به او به همان شدت دوره نوجوانی است که ادبیات برایم جدی‌تر شده بود. هر وقت گذرم به تهران می‌افتاد حتما سری به سروش نوجوان می‌زدم، به آن اتاق پر از انرژی خوب، همان اتاقی که قیصر پادشاه بی تاج و تخت آن بود.

یادم هست تازه کتاب «به قول پرستو» از قیصر چاپ شده بود. ارتباطات مثل این روز‌ها این همه راحت نبود برای همین با خواندن خبر چاپ کتاب تازه اش، خوش حالی ام را در قالب نامه‌ای برایش نوشتم و همراه شعر تازه‌ای فرستادم. مدتی بعد نامه‌ای از قیصر به نشانی دانشگاه آمد و بسیار خوش حالم کرد؛ چرا که او کتاب تازه اش را برایم فرستاده بود. قیصر هرچه بود و هرچه داشت همه نازنینی و مهربانی بود. به همین دلیل هرگز نمی‌توانم او را فراموش کنم، برای همین است که هنوز وقتی شعرخوانی اش را می‌بینم، ناگهان حالم عوض می‌شود و دلتنگی شدیدی همه وجودم را فرا می‌گیرد.
روحش غرق نور.»

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.