صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

روایتی از شهادت حسین زینال زاده و دانیال رضازاده که به آرزویشان رسیدند| رفاقت تا شهادت

  • کد خبر: ۱۹۴۹۱۷
  • ۲۵ آبان ۱۴۰۲ - ۱۶:۳۳
  • ۳
عصر روز ۲۶ آبان ماه ۱۴۰۱ بود که خبر شهادت دو رفیق، شهیدان حسین زینال زاده و دانیال رضازاده که آرزوی شهادت داشتند شهر را منقلب کرد.

به گزارش شهرآرانیوز، عصر روز ۲۶ آبان ماه ۱۴۰۲ بود که خبر آوردند دو جوان و دو عزیز دو خانواده به دست یکی از آشوبگران در اغتشاشات سال گذشته، مجیدرضا رهنورد به شهادت رسیدند، قاتلی که به اعتراف خودش فریب خورده است و حالا باید تاوان آن را پس بدهد و در نهایت در ملاء عام به دار آویخته شد.

طوفان در خیابان حرعاملی

خبر رسیده بود که پنجشنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۱، حوالی ساعت‌۲ بعدازظهر، تجمع اغتشاشگران از سمت بازار تعبدی به‌سمت بازار کیف و کفش خیابان عامل کشیده می‌شود.

آشوبی که آبستن جنایتی دل‌خراش بود. با حضور نیرو‌های یگان ویژه و انتظامی، همچنین نیرو‌های پایگاه بسیج محله، جوّ متشنج بازار که دیگر تقریبا به شکل نیمه تعطیل درآمده بود، آرام می‌گیرد، اما آرامشی که بعد از آن طوفان به پا شد و شهر رنگ ماتم و غم دوری به خود گرفت.

به گفته حاضران در صحنه یکی دو ساعت بعد از حاکم‌شدن آرامش، جوانی به نام مجیدرضا رهنورد با چاقو به ۶ نیروی بسیجی حمله می‌کند. ۴ نفر مجروح می‌شوند و حسین زینال‌زاده و دانیال رضازاده هر دو در آغوش دوستانشان جان می‌دهند. دو شهید امنیت که هم‌بازی دوران کودکی هم بودند و در بزرگسالی دوستان صمیمی.

دو رفیق، دو شهید

دانیال رضازاده و حسین زینال زاده متولد دهه ۷۰ در مشهد از دانشجویان بسیجی دانشگاه شهید منتظری بودند که هر دو در محله هنرور مشهد زندگی می‌کردند و از کودکی با یکدیگر رفیق بودند و چنان به هم نزدیک بودند که آرزوی بزرگشان هم شبیه هم بود؛ آرزوی شهادت.

شهید زینال زاده در حادثه سیل لرستان در جریان خدمت جهادی به مردم به‌عنوان جهادگر نمونه شناخته‌شده بود و در موارد دیگری ازجمله خدمت به مردم زلزله‌زده نیز حضور داشته است، در حالی که سرپرستی خانواده را هم بعد از فوت پدرش بر عهده داشته و تکیه‌گاه مادر و برادر ۱۴ ساله‌اش بوده است.

رسول میرمحمدی از کسبه محله است. او که دوستی قدیمی با شهید دانیال دارد، می‌گوید: نه من که تمام محله هنوز در شوک ازدست‌دادن این جوان هستیم. او در حالی‌که از شدت هیجان و ناراحتی از دست دادن یک دوست صدایش می‌لرزد، می‌گوید: او نیست، اما خدایش که هست. به‌قدری نجیب و سر به زیر بود که آن‌هایی که او را می‌شناختند به سرش قسم می‌خوردند.

«من و شهید حسین به نوعی نسبت فامیلی با هم داریم. اما از ۱۱‌سال قبل ازدواجم، با حسین و دانیال در پایگاه بسیج محله دوستی و رفاقتمان شکل گرفته بود.» این‌ها را علیرضا یزدانی از دوستان مشترک دو شهید می‌گوید و ادامه می‌دهد: از اخلاص و نوع‌دوستی این بچه‌ها همین بس که در موج اول شیوع کرونا و در میان جوّ روانی رعب‌آور و هراس از مرگی که در جامعه حاکم بود، در مدرسه روبه‌روی بیمارستان امام‌رضا (ع) مکانی برای استراحت همراهان بیماران کرونایی تدارک دیده بودند.

برای شهادت من دعا کنید

همسر شهید دانیال رضازاده بلافاصله بعد از شهادت شد بلندگوی آرمان همسرش. مخصوصا وقتی فاطمه زهرا فدایی در اولین مصاحبه اش با صلابت گفت: دانیال به من می‌گفت که من یک خواسته‌ای از شما دارم؛ خواسته من این است که وقتی دارند خطبه عقدمان را می‌خوانند؛ چون در آن موقع دعا خیلی مستجاب می‌شود، برای شهادت من دعا کنید.

من خیلی دوست داشتم که دانیال به آرزوی خود برسد و مطمئن هستم که جای او خیلی خوب است؛ برای همین دوست ندارم آن‌هایی که از این اتفاقات خوشحال می‌شوند و فکر می‌کنند که ما از فدا کردن جوانان خود می‌ترسیم، ناآرامی من را ببینند و خوشحال شوند.

مادران شهید

مادر شهید زینال زاده این روز‌ها دارد زندگی می‌کند با غمی که هیچ گاه فراموش نمی‌شود. او تعریف می‌کند نزدیک زمان شهادتش کلا دوبار از من خواست که دعا کنم. ۱۰ روز قبل شهادتش داشتم به برادرش غسل شهادت یاد می‌دادم روز جمعه بود برادرش ۱۴ ساله بود. حسین آمد کنار ما خندید گفت مامان دعا می‌کنید من هم شهید شوم. گفتم «نگو مامان تنم می‌لرزد اینجوری میگی.»

مادر شهید دانیال رضازاده نیز عنوان کرد: خوشحالم فرزندم به آرزویش رسید و مایه افتخار است برای من و تمام دنیا. انشاالله من را نیز شفاعت کند. مادرش ادامه می‌دهد یکی از دوستانش به شهید گفته بود با دست خالی جلو اغتشاشگران نرو و شهید در پاسخ گفته بود ما با سلاح ایمان قدم بر می‌داریم.

ماجرای یک عکس یادگاری

علیرضا یزدانی از روز تشییع پیکر شهید حسن براتی که درست روز قبل از شهادت دو دوستش بود، می‌گوید: «آن روز وقتی دانیال و حسین کنار هم می‌ایستند تا عکس دو نفره بگیرند، بچه‌ها می‌خواهند در آن عکس کنارشان باشند که حسین می‌گوید نه، این عکس دو نفره برای بعد شهادتمان است، می‌خواهیم تنها باشیم.

همان عکسی که با عنوان رفیق شهیدم در جای‌جای شهر به تصویر درآمد. دلمان می‌سوزد که حسین این حرف را زد و ما به شوخی گرفتیم، در‌حالی‌که پشت آن واقعیتی تلخ پنهان بود.»

همسر شهید: دانیال عزیزم، دلتنگ خنده هایت هستم

مراسم تشییع این دو رفیق شهید، ۲۷ آبان ماه ۱۴۰۱ با حضور گسترده مردم مشهد برگزار شد. همسر شهید بسیجی مدافع امنیت، دانیال رضازاده در مراسم تشییع و بدرقه سه شهید مدافع امنیت که با حضور پرشور مردم شهید پرور مشهد برگزار شد، طی سخنانی خطاب به همسر شهیدش اظهار کرد: «دانیالم، عزیزم، دلتنگ خنده‌هایت، هیات رفتن‌هایمان، سربه سر گذاشتن‌هایت و قدم زدن هایمان در خیابان‌هایی هستم که همیشه می‌گفتیم امن‌ترین خیابان‌های دنیاست.

مهربانم، قشنگ‌ترین لحظه‌های زندگی‌ام با بودن در کنار تو رقم خورد تا با تکرار خاطرات شیرینی زندگی را برایم به تصویر بکشی.
عزیزتر از جان؛ تمام آرزو‌های عاشقانه ام را تقدیم تو می‌کنم و قول می‌دهم که بی تابی نکم، محکم باشم، صبور باشم، قوی باشم و شیرزن باشم.
همسرم، شهادتت مبارک. تو برای همیشه تاریخ زنده‌ای و زنده‌خواهی ماند و اینک ما مانده ایم با عهدی سنگین بر گردن.»

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۳
مجتبی
۲۱:۲۰ - ۱۴۰۲/۱۲/۲۸
بچه های دهه 60 هنوز مجردن بسیجی از کجا تغذیه میشه بچه سال زن میگیره؟؟
ممد
۱۸:۴۸ - ۱۴۰۲/۰۸/۲۷
شهادت نصیب همه ی ما انشالله
ناشناس
۱۸:۴۶ - ۱۴۰۲/۰۸/۲۷
فقط یک سوال چرا فیلم قبل از چاقو خوردنشان رانشان ندادندو چرا تمام فیلمها منطقه را بردند و اگر به فساد مسولان عزیز و عزیزان مسولین به شکل جرم معترضان رسیدگی می شد هرگز اعتراض ها شکل نمی گرفت