صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

درباره نقش امام‌ رضا(ع) در توسعه معارف شیعه دوره بنی‌عباس

  • کد خبر: ۱۹۶۴۳۰
  • ۰۴ آذر ۱۴۰۲ - ۱۱:۲۷
درباره شرایط تاریخی حیات امام‌رضا(ع)، بحث‌های مختلفی مطرح شده است که به دلیل حساسیت و پیچیدگی این دوران و عوامل تأثیرگذار بر ابعاد اجتماعی و فرهنگی آن، هنوز جای بحث‌های فراوانی وجود دارد.

به گزارش شهرآرانیوز دوران حیات امام‌هشتم(ع) زمان اوج‌گیری گرایش مردم به اهل‌بیت(ع) و دوران گسترش پایگاه‌های مردمی این خاندان است. چنان‌که می‌دانیم، آن حضرت از پایگاه مردمی شایسته‌ای برخوردار بود و در همان شهر که مأمون با زور حکومت می‌کرد، او مورد قبول و مراد همه مردم بود و بر دل‌ها حکم می‌راند. نشانه‌ها و شواهد تاریخی ثابت می‌کند که (در این دوران)، پایگاه مردمی مکتب علی(ع) از نظر علمی و اجتماعی تاحدی بسیار رشد کرده و گسترش یافته بود و در آن مرحله بود که امام رضا(ع) مسئولیت رهبری را به‌عهده گرفت.

حقیقت آن است که در این دوران، بدی اوضاع میان امین و مأمون به امام کمک کرد بار سنگین رسالت خویش را بر دوش کشد، بر تلاش‌های خود بیفزاید و فعالیت‌های خویش را دوچندان کند؛ چون در این زمان، زمینه فراهم شد که شیعیان با او مرتبط شوند و از رهنمودهایش بهره جویند و همین امر درکنار برخوردار بودن امام از ویژگی‌های منحصربه‌فرد و رفتار آرمانی که در پیش گرفته بود، سرانجام به تحکیم پایگاه و گسترش نفوذ امام در سرزمین‌های مختلف حکومت اسلامی انجامید.

یکی از موضوعاتی که کمتر به آن توجه شده است، اقدامات فرهنگی‌اجتماعی امام‌رضا(ع) و به تبع آن تأثیرات ماندگار اقدامات حضرت در این دو حوزه است. رهبر معظم انقلاب در این‌باره می‌فرمایند: «تمام زندگی این بزرگوار با همه این عظمت‌ها و عمق‌ها و ابعاد گوناگونی که می‌شود برای آن ذکر و تصویر کرد، در همین مدت عمر نسبتا کوتاه انجام گرفته است. از این مدت پنجاه‌وپنج سال، نزدیک به بیست سال -تقریبا نوزده سال- مدت امامت این بزرگوار است، اما همین مدت کوتاه را که ملاحظه می‌کنید، تأثیری که در واقعیت دنیای اسلام گذاشت و به گسترش و عمقی که به معنای حقیقى اسلام و پیوستن به اهل‌بیت(ع) و آشنا شدن با مکتب این بزرگواران انجامید، یک داستان عجیبی است، یک دریای عمیقی است».

برای تبیین تأثیر امام‌رضا(ع) بر توسعه معارف شیعه و شکل‌گیری جریان مفاهمه بین فرق اسلامی، در ادامه، گفتاری از دکتر محمدتقی سبحانی، عضو هیئت‌علمی پژوهشگاه علو‌م‌وفرهنگ اسلامی، را می‌خوانید.

درباره شرایط تاریخی حیات امام‌رضا(ع)، بحث‌های مختلفی مطرح شده است که به دلیل حساسیت و پیچیدگی این دوران و عوامل تأثیرگذار بر ابعاد اجتماعی و فرهنگی آن، هنوز جای بحث‌های فراوانی وجود دارد. ناگفته‌ها و نانوشته‌ها در این باب، بیش از چیزی است که تاکنون درباره‌اش بحث و بررسی شده است.

از پاره‌ای جهات، دوران امام‌رضا(ع) بسیار شبیه دوران امام‌صادق(ع) است. در طرح کلی باید گفت میراث علمی و معرفتی و نقاط مهم فکری و فرهنگی شیعیان، بیشتر محصول دوران امام صادق و امام‌رضا(ع) است.
بسط معرفتی و علمی شیعیان در دوران امام جعفر صادق(ع) رخ داد و نقش امام‌رضا(ع) نیز در بسط معارف اهل‌بیت(ع) و گسترش اندیشه دینی، بسیار شبیه دوران امام‌صادق(ع) بود.

پس از شهادت امام‌صادق(ع) و استقرار حاکمیت سیاسی بنی‌عباس، رفته‌رفته همان شرایط دوران بنی‌امیه، چون مبارزات زیرزمینی، انزوای شیعه ازنظر فکری و سیاسی و حتی قلع‌وقمع شیعیان، حاکم شد.
بعد از هارون، قیام‌های فراوانی در قلب جهان اسلام رخ داد. حدود بیست سال از دوران امامت امام‌رضا(ع)، در فضای آشوب سیاسی و اجتماعی گذشت و تنش‌های داخلی جهان اسلام تقویت شد.

ظهور مکتب‌ها، فرقه‌ها و اندیشه‌های تازه از میانه حاکمیت هارون تا دوران مأمون عباسی، از دیگر پروژه‌های بنی‌عباس برای حفظ قدرت و حاکمیت سیاسی در این دوره تاریخی است.
نوع رفتار ثامن‌الحجج(ع)، بازتابی از وضعیت مشابه و امتداد اندیشه جعفری بود. باوجود تمام نکات مطرح‌شده، هنوز با شناخت دقیق واقعیت‌های دوران تاریخی امام‌رضا(ع)، فاصله داریم.

بنی‌امیه مبتنی‌بر پایه سیاسی تعصبات قبیله‌ای، درصدد تقویت هم‌بستگی اجتماعی مبتنی‌بر محوریت حکومت بود. آن‌ها از آغاز براساس پایه ایدئولوژیکی که برخاسته از اندیشه خلیفه دوم بود، مسیر تفکر اسلامی را بر پایه‌ای خاص استوار ساختند که جبرگرایی، ظاهرگرایی در حوزه فهم دین و نیز اجماع قومی در حوزه اندیشه و رفتار، تنها بخشی از این رویکردهاست.

دلایل گسست دوران خلافت بنی‌عباس

بنی‌عباس پایه‌های قدرت سیاسی خود را به‌جای تکیه‌بر خط تعصبات قومی، بر مقوله‌های دیگری استوار ساخت. بنی‌عباس با تأکید بر تغییر ایدئولوژیک، به‌سمت جریان فکری اعتزالی عقل‌گرا، با تمام مختصات آن دوران تاریخی، سوق پیدا کرد.

تغییر و جابه‌جایی قدرت در دوران بنی‌عباس، موفقیت‌های ظاهری را به‌دنبال داشت. هارون توانست موازنه قدرت ایجاد کند، حتی ازدواج‌های هارون نیز مبتنی‌بر این نقشه طرح‌ریزی می‌شد. همه این‌ها، نشان‌دهنده تمرکز هارون بر اجرای تئوری جدیدی است.

هارون تصور می‌کرد از این طریق می‌تواند پروژه بنی‌عباس را از منظری خاص شکل دهد، درحالی‌که در سال‌های پایانی و بعد از فوت وی، با جنگ قدرت میان دو بستر سیاسی‌قومیتی در جهان اسلام، این رویکرد رنگ می‌بازد و جهان اسلام دچار ازهم‌گسیختگی می‌شود.

در نزاع میان عصبیت عربی و قدرت، مأمون صحنه قدرت را در دست گرفت و در امتداد حرکت بنی‌عباس، نیازمند پایه ایدئولوژیک و قدرت سیاسی شد. آوردن امام‌رضا(ع)در اوج قیام‌های مخالفان بنی‌عباس، نوعی جلب و جذب جریانی بود که به‌ظاهر می‌توانست قدرتی مقابل خط عربی باشد که «امین» را محور خلافت اسلامی می‌پنداشت.

بنی‌عباس در طرح پایه‌ریزی نظام قدرت بر مؤلفه‌های غیرعصبیت عربی، با دو گسست سیاسی و ایدئولوژیک مواجه شد و راه دادن قدرت‌های حاشیه‌ای به درون حاکمیت اسلامی و موالیان غیرعربی و تغییر موضع ایدئولوژیک، گسست‌هایی را در درون حاکمیت مأمون ایجاد کرد.

گسست دوران خلافت بنی‌عباس، تنها مبتنی‌بر نزاع‌های ظاهری و جنگ قدرت و درگیری‌های نظامی نبود، بلکه در لایه درونی، بنی‌عباس با گسست سیاسی، اجتماعی و ایدئولوژیک مواجه بود و جهان اسلام در این دوران از هم‌بستگی فکری، قومی و سیاسی فاصله گرفت.

بعد از مأمون، به‌ویژه در دوران متوکل، بنی‌عباس با حذف اندیشه‌های غیر و توسل بر قدرت عربی، طرح اموی را برای خلافت در دستورکار قرار داد. دوران امام‌رضا(ع) اوج برشکستگی و ازهم‌گسیختگی جامعه اسلامی براساس بنیاد و طرح بنی‌عباس بود.

ورود مکتب‌های فلسفی و نظری فرااسلامی به داخل جهان اسلام، از ویژگی‌های خاص دوران امام‌رضا(ع) بود. ورود اندیشه‌های دینی به جهان اسلام در دوران مبادلات سیاسی هارون، با دولت بیزانس تقویت شد. در زمان هارون، جنگ‌های اسلامی با روم و دولت بیزانس، به تعامل و ارتباط، تبدیل شد و فضایی باز برای حضور گروه‌ها و ادیان مختلف در این دوران، فراهم و مبادلات فکری و علمی تقویت شد.

مبادلات فکری گروه‌های اسلامی در قالبی منظم و سازمان‌یافته، از دیگر ویژگی‌های دوران بنی‌عباس به‌ویژه دوران‌هارون‌الرشید بود. در این دوران، نظام گفتگو میان فرقه‌ها شکل گرفت و عناوین فرقه‌های اسلامی رسما در دوره بنی‌عباس به‌صورت سازمان‌یافته، تفکیک و چارچوب‌های اعتقادی آن تدوین شد.

ورود مکتب‌های جدید به جغرافیای جهان اسلام

تعمیق مباحث اعتقادی از صورت‌های فرقه‌ای و مذهبی به‌سمت تئوری‌ها و قواعد نظری و فلسفی، از ویژگی‌های بارز دوران ثامن‌الائمه(ع) بوده است. به تئوری‌پردازی در حوزه عقاید دینی، تا قبل از دوران هارون، به‌صورت جدی توجه نمی‌شد.

اصلاحات فلسفی و قواعد برخاسته از اصول بیرونی تئوری‌پردازانه، در ادبیات امام‌رضا(ع) رقم خورد و عملا لایه جدیدی از دیدگاه‌ها و عقاید مطرح شد. در سیر تطور اندیشه، فرقه‌ها از صورت‌بندی اندیشه‌ها به‌سمت مدلل کردن عقاید و نظریه‌پردازی عقاید حرکت کرد.

در این دوران، مکتب‌های جدید درحال ورود به جغرافیای جهان اسلام بود و این دیدگاه‌ها و اندیشه‌های فرق، صورت‌بندی‌های نظری، فکری و معرفتی دقیق‌تری یافته، فرقه‌های جدیدی با گرایش‌های نو با رنگ‌ولعاب مذهبی، ظهور و بروز یافت.

از زمان امام‌صادق(ع) به بعد، اختلاف‌های شیعی دیگر بر سر مبانی و اصول نبود و این اختلاف‌ها تنها بر سر موضوع مصداق امام، بروز می‌یافت. با تبیین‌های روشنگرانه امام‌صادق(ع) از مبانی تشیع، دیگر اختلاف‌های اصولی، مبنایی و پایه‌ای در میان تشیع رخ نمی‌داد و این اختلاف‌ها به‌سمت تمرکز بر مصداق‌یابی و تفرق بر سر مصادیق، سوق پیدا کرده بود.

امام‌رضا(ع) در آن اوضاع سیاسی، اعتقادی و فکری موضع خاصی را درپیش گرفته و بر تغییرات مسیر جامعه اسلامی، تمرکز کرده بودند. امام‌رضا(ع) امامت شخصی خود را از همان ابتدا اعلان کردند، به‌گونه‌ای‌که بعد از واقعه عاشورا، ایشان نخستین امامی بودند که رسما و به‌صورت علنی و روشن، امامتشان را اعلام کردند.

امام‌رضا(ع) برخلاف سایر ائمه‌اطهار(ع) دریغی از اظهار معجزه، کرامت و علائم امامت نداشتند. ثامن‌الائمه(ع) اظهار امور خارق‌العاده‌ای که افراد را متوجه امام می‌سازد، در دستورکار قرار داده بودند تا مردم را از جایگاه امامتشان واقف کنند.

نیاز است جایگاه علمی حضرت در دوران حیاتشان در مدینه و تأثیر ایشان بر نشر معارف و حقایق، به‌درستی بازشناسی شود. نقشی که امام‌رضا(ع) در حوزه تفکر شیعی دارند، نیازمند خوانشی دوباره است.

در این دوره تاریخی، آسیب‌های حوزه میراث فقهی شیعه، به‌خصوص میراث اعتقادی و روایات اهل‌بیت(ع)، خدمت امام‌رضا(ع) عرضه و تصحیح نقل روایات به‌صورت جدی دنبال می‌شد.

کاری که حضرت انجام می‌دادند، افزودن اصلی از اصول و گسترش کمی معارف اهل‌بیت(ع) نبود، بلکه امام‌رضا(ع) به عمق‌بخشی به اصول، مفاهیم و قواعد اعتقادی توجه نشان می‌دادند و تبیین‌های اعتقادی را در قالب نفی و ایجاب در پیش گرفته، مرزبندی‌های روشنی را مطرح می‌کردند.

ریشه بیان‌های امام‌رضا(ع) در خطبه‌ها و مناظرات جدی و مجادلات طولانی را می‌توان در خطبه‌های توحیدی امیرالمؤمنین(ع) مشاهده کرد. اگر مناظرات ثامن‌الائمه(ع) نبود، اکنون بخشی از اشارات خطبه‌های امیرالمؤمنین، ناشناخته باقی مانده بود.

دوره امام‌رضا(ع)، دوره ژرف‌سازی و گسترش معنایی معارف و روایات اهل‌بیت(ع) است. در این دوره تاریخی، مفاهیم فلسفی و دین‌شناختی سایر ادیان، حضوری پررنگ پیدا کرد.

ادبیات تبیینی امام‌رضا(ع)، باتوجه‌به شرایط آن دوره، تفاوت‌هایی با گذشته داشت؛ هرچند دوران امام‌رضا(ع) به‌لحاظ اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و فرقه‌ای شباهت‌هایی با گذشته دارد، وجود اختلاف‌های عظیم و عمیق، سبب ارائه دوباره معارف با ادبیاتی نو می‌شود.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.