شکیبا افخمی راد | شهرآرانیوز جشنواره بین المللی «سینماحقیقت» مهمترین رویداد سینمای مستند کشور محسوب میشود؛ رویدادی که هرسال بهترین مستندسازان را گردهم میآورد و آثار متنوع و متفاوتی پیش روی مخاطبان خاص خود میگذارد. در هفدهمین دوره این رویداد که از ۲۷ آذر آغازبه کار کرده است، هفت فیلم ساز مشهدی حضور دارند.
براین اساس، در بخش مستند کوتاه، «آخرین خداحافظی» به کارگردانی احسان صبوری، در بخش مستند نیمه بلند «نفس» به کارگردانی علیرضا باغشنی، «جمال الدین» به کارگردانی مشترک امیر روئینی و علی کوشا، «اسلحه مادری» به کارگردانی سیده زهرا موسوی ازغندی و «من محمدحسن را دوست دارم» به کارگردانی سیدمحمد محمدی سرشت، در بخش مستند بلند «پرونده تمرد من» به کارگردانی مسعود دهنوی و در بخش شهید آوینی «داستان بارانی» به کارگردانی حسین نژادموسی با دیگر آثار راه یافته به این رویداد رقابت خواهند کرد. ما در گزارش پیش رو به سراغ چهار نفر از این مستندسازان رفته و با آنها درباره آثار و حضورشان در جشنواره امسال گفتگو کرده ایم.
«جمال الدین» به کارگردانی مشترک امیر روئینی و علی کوشا در بخش مستندهای نیمه بلند جشنواره «سینماحقیقت» حضور دارد. فیلم نامه این اثر با عنوان «رژی» در رویداد سینماحماسه حوزه هنری خراسان رضوی برگزیده شد، سپس با مشارکت مرکز مستند سوره مراحل ساختش آغاز شد. «جمال الدین» بخشی از زندگی سیدجمال الدین اسدآبادی را به تصویر میکشد.
روئینی درباره انتخاب این سوژه برای نخستین تجربه مستندسازی اش توضیح میدهد: ما درحال انجام پژوهشی در حوزه تاریخ مطبوعات بودیم که به شخصیت سیدجمال الدین برخوردیم و تصمیم گرفتیم تحقیقاتمان را حول این شخصیت ادامه دهیم؛ اما از لحاظ آرشیوی اطلاعاتی درباره سیدجمال الدین اسدآبادی در دست نداشتیم و فقط چند قطعه عکس پیدا کردیم که یکی از آنها باکیفیت بود.
با وجود این، با بازسازی و استفاده از گریم توانستیم از سنین متفاوت سید تصویر داشته باشیم. درواقع بیشترین تصویری که ما داریم، از بازسازیهای خودمان است که در شهرک غزالی فیلم برداری شده است. به گفته او، در مستند «جمال الدین» سالهای ۱۳۰۴ تا ۱۳۱۴ به تصویر کشیده شده است. البته فلاش بکهایی در فیلم وجود دارد و به برخی نقاط مهم زندگی اسدآبادی همچنین موضوع قرارداد رژی نیز پرداخته میشود.
روئینی با اشاره به شخصیت تأثیرگذار سیدجمال الدین اسدآبادی بیان میکند: این شخصیت در دوران حیاتش چندین روزنامه و مجله منتشر کرد که مهم ترینش مجله «عروةالوثقی» بود که در پاریس منتشر میشد، اما بعد از مدتی توقیف شد. جمال الدین سفرهای زیادی به کشورهای مختلف داشت و برای وحدت اسلامی و مقابله با سیاستهای استعماری انگلیس میکوشید. ازاین رو، برای من شخصیتی جذاب بود و دوست داشتم به آن بپردازم. این فیلم ساز درباره حضور دو کارگردان در مستند «جمال الدین» یادآور میشود: کار ما در این مستند بسیار گسترده بود؛ ازاین رو با آقای کوشا در کنار هم قرار گرفتیم تا روند تولید به خوبی پیش برود.
او طولانی شدن مراحل ساخت مستند «جمال الدین» را بزرگترین چالشی معرفی میکند که با آن روبه رو بوده اند و بیان میکند: ساخت این مستند یک سال و چند ماه زمان برد و کار را برای گروه فرسایشی کرد. علاوه بر این، ما در پیداکردن آرشیو هم با مشکلاتی روبه رو شدیم، چون فقط «خانه فیلم» به ما کمک کرد و کاخ موزه گلستان اصلا با ما همکاری نکرد.
روئینی درباره اولین حضورش در جشنواره «سینماحقیقت» میگوید: جشنوارهها مسیر بیشتردیده شدن فیلم و رشد فیلم ساز را هموار میکنند. در واقع جشنوارهها فرصتی برای فیلم سازان هستند تا بتوانند با دیگران گفتگو کنند و نکات مثبت و منفی آثارشان را متوجه شوند. جشنواره «سینماحقیقت» هم ویترین سینمای مستند ایران محسوب میشود و راه یافتن به آن اتفاقی خوب برای هر فیلم ساز است.
«من محمدحسن را دوست دارم» به کارگردانی سیدمحمد محمدی سرشت و تهیه کنندگی هاشم مسعودی و مجتبی احسانی در بخش مستند نیمه بلند با دیگر آثار به رقابت خواهد پرداخت. این اثر با مضمونی رضوی به زندگی جوانی لبنانی میپردازد که به بیماری سرطان مبتلا شده است و اتفاقاتی ویژه برایش رخ میدهد.
محمدی سرشت درباره سوژه مستندش توضیح میدهد: یکی از دوستان ما که مدتی در لبنان خبرنگار بود، این سوژه را معرفی کرد و ما آن را با مؤسسه آفرینشهای آستان قدس رضوی در میان گذاشتیم. آنها هم پذیرفتند به عنوان سرمایه گذار در پروژه حضور داشته باشند. به گفته او، مستند به صورت کامل در لبنان تصویربرداری شده است و فقط چند تصویر از حرم امام رضا (ع) در کار وجود دارد.
محمدی سرشت درباره سختیهای ساخت مستند در خارج از کشور بیان میکند: ساخت مستند در خارج از کشور به ویژه در کشورهایی مثل لبنان که وضع سیاسی و امنیتی خاص خودشان را دارند، بسیار سخت است و ما با مشکلات زیادی برای ساخت مستند، هماهنگیها و دریافت مجوزهای فیلم برداری در لبنان روبه رو شدیم. با وجود این توانستیم طبق برنامه کار را پیش ببریم و وقفهای در روند تولید نداشتیم. درواقع ما بیشترین زمان را برای مرحله پژوهش گذاشتیم تا بتوانیم به روایتی درست و منسجم برسیم. در مرحله تدوین و پس تولید هم وسواس زیادی به خرج دادیم تا خروجی خوبی داشته باشیم.
این فیلم ساز میگوید: با وجود سختیهای فیلم برداری در لبنان، حضور در این کشور بسیار لذت بخش بود، چون مردمشان وقتی متوجه میشدند ما ایرانی هستیم، به شدت استقبال میکردند و به ما احترام میگذاشتند. محمدی سرشت که دومین بار است راهی جشنواره «سینماحقیقت» میشود، از این رویداد به عنوان مهمترین جشنواره مستند ایران یاد میکند و میگوید: در سالهای گذشته کیفیت جشنواره بسیار ارتقا پیدا کرده است و هرسال تولیدات فاخر و باکیفیت تری راهی این جشنواره میشوند.
به گفته او جشنواره «سینماحقیقت» ویترین سینمای مستند کشور محسوب میشود؛ رویدادی که به سلیقه خاصی منحصر نیست و موضوعات و طیفهای متفاوتی را دربرمی گیرد. ازاین رو، حضور در این جشنواره که مخاطبان بسیاری دارد، برای یک فیلم ساز بسیار مهم است. محمدی سرشت یادآور میشود: سال گذشته تعدادی از فیلم سازان به هر دلیلی فیلمشان را به جشنواره ارائه نکردند؛ اما امسال فیلمهای بیشتر و بهتری به جشنواره رسیده است که باعث میشود رقابت جدی تری شکل بگیرد.
مستند نیمه بلند «نفس» به کارگردانی علیرضا باغشنی نیز به جشنواره «سینماحقیقت» امسال راه پیدا کرده است. این مستند به موضوع مبارزه با سقط جنین و فعالیت یک گروه مردمی دراین زمینه میپردازد. باغشنی باتوجه به معضل کاهش جمعیت در کشور به سراغ این سوژه رفته است. او با اشاره به کارهای فرهنگی و رسانهای که برای مقابله با این چالش میتوان انجام داد، میگوید: الان بیشتر فعالیت نهادها در زمینه تبلیغ فرزندآوری است و ما در کشور از موضوع سقط جنین غافل شده ایم. ازاین رو، من تصمیم گرفتم در مستند «نفس» به سراغ موضوع سقط جنین فرزندان سالم بروم.
این فیلم ساز ادامه میدهد: ما در پژوهش هایمان به مجموعه مردمی به نام «نفس» برخوردیم که در شهرستان نیشابور با محوریت یک خانم ماما پا گرفته بود و کارهای بسیار زیادی انجام داده است. این ماما کسانی را که قصد سقط دارند، شناسایی و تلاش میکند آنها را از سقط منصرف کند.
به گفته او، بیشتر صحنههای مستند «نفس» در نیشابور و تعداد اندکی از صحنهها در مشهد فیلم برداری شده است. باغشنی درباره روند تولید مستندش نیز میگوید: ما در مجموع برای همه مراحل تولید مستند «نفس»، شش ماه زمان گذاشتیم، اما تصویربرداری ما فقط حدود ۱۰ روز طول کشید. این فیلم ساز با اشاره به حمایت مرکز گسترش سینمای مستند تجربی از ساخت «نفس»، یادآور میشود: «نفس» مستندی گزارشی نیست و قصه دارد.
درواقع ما در این اثر با خانوادههایی روبه رو میشویم که قصد قطعی سقط دارند، اما درنهایت برخی از آنها منصرف میشوند. او همچنین از راضی نبودن برخی خانوادهها برای حضور در مستند «نفس» به عنوان یک چالش یاد میکند و درباره این اتفاق میگوید: وقتی میخواهید درباره کارآفرینی مستند بسازید، بسیاری دوست دارند جلو دوربین شما حاضر شوند و خودشان را معرفی کنند، اما سقط جنین کار باافتخاری نیست که خانوادهها علاقهای به بیانش داشته باشند.
ازاین رو، مجبور شدیم فقط صدای برخی خانوادهها را پخش کنیم و تصویری از آنها نداشته باشیم. این فیلم ساز، جشنواره «سینماحقیقت» را معتبرترین جشنواره مستند کشور میداند و یادآور میشود: جشنواره «سینماحقیقت» رویدادی عمومی است که بهترین مستندسازان ایران را گردهم میآورد؛ اتفاقی که میتواند به رشد مستندسازی کشورمان کمک کند.
به گفته او، جشنواره «سینماحقیقت» یک کلاس درس محسوب میشود که مستندساز با حضور در آن میتواند آثار و ساختارهای مختلف را ببیند تا در سالهای آینده فیلمهای باکیفیت تری را جلو دوربین ببرد.
مستند «آخرین خداحافظی» به کارگردانی احسان صبوری و تهیه کنندگی حسین همایون فر در بخش مستند کوتاه جشنواره «سینما حقیقت» حضور دارد. این اثر، روایتی از دل تنگی فاطمه شریعتی، مادر شهید صفرعلی علیزاده، است که هنوز هم بعد از سه دهه سعی میکند یاد صفرعلی را زنده نگه دارد و راه آهن را محل قرار عاشقی خودش میداند؛ درست همان جایی که برای آخرین بار صفرعلی ایستاده رفت، اما خوابیده برگشت. مادر هیچ گاه برای آخرین خداحافظی به راه آهن نرسید و از قطار جا ماند.
صبوری درباره ساخت «آخرین خداحافظی» که از تولیدات سازمان هنری رسانهای اوج محسوب میشود، میگوید: در ابتدا قصد داشتم مستندی درباره یکی از شهدای ورزشکار بسازم که ترجیح هم میدادم طرف دار استقلال باشد؛ اما در مرحله پژوهش با مادر شهید صفرعلی روبه رو شدم و تصمیم گرفتم روی این موضوع تمرکز کنم.
او یادآور میشود: در روند ساخت پروژه با مشکلات بسیار زیادی روبه رو شدیم که تعدادی از آنها پیش بینی پذیر بودند و تعدادی در لحظه اتفاق افتادند، اما بزرگترین چالش ما بیماری مادر شهید و دل تنگی اش بود. سن فاطمه شریعتی زیاد و از لحاظ جسمانی بسیار ضعیف بود؛ بنابراین ما مجبور بودیم در همه سکانسهای خارج از خانه، او را با صندلی چرخ دار همراهی کنیم و در طول روز هم فقط چند ساعت ضبط داشته باشیم.
صبوری جشنواره «سینماحقیقت» را بهار مستندسازان و به چراغی پرنور تشبیه میکند و میگوید: سینمای مستند به اندازه کافی غریب است و جشنواره «سینماحقیقت» دقیقا همان نقطهای است که به مستندسازان روحی دوباره میبخشد. به نظر این فیلم ساز، هر رویدادی بتواند به بیشترمطرح شدن سینمای مستند که سینمایی خاص با علاقه مندانی محدود محسوب میشود، کمک کند، اتفاق مثبتی به شمار میآید.
او که سینمای مستند را مادر فیلم سازی و اساس سینما میداند، درباره وضعیت مستندسازی در ایران خاطرنشان میکند: اوضاع سینمای مستند نسبت به سالهای گذشته بهتر شده، اما همچنان به نگاه و اندیشههایی تازه در این حوزه نیاز است. البته به نظر من نسلی تازه نفس و جوان درحال شکل گیری است که میتواند مسیر سینمای مستند را متحول کند.