صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

مشهدی‌ها الگوی مناسبی برای تفریح ندارند | فضا‌های تفریحی باید تنوع داشته باشند

  • کد خبر: ۲۰۶۰۸۰
  • ۲۴ دی ۱۴۰۲ - ۱۱:۴۸
نبود الگویی مناسب برای تفریح کردن باعث محدود شدن دامنه انتخاب شهروندان شده است.

ب‌ه گزارش شهرآرانیوز می‌گویند: «نقطه مقابل بازی، کار نیست، افسردگی است.» وقتی تفریح و سرگرمی را از زندگی حذف کنیم، آنچه جایگزین می‌شود، خستگی است و دل‌مردگی؛ این نکته را شاید میان زندگی روزمره و کار و مسئولیت‌ها از خاطر برده باشیم. اگر هم گاهی به تفریح فکر کرده‌ایم، محال است بعد از دقایقی به این نتیجه نرسیده باشیم که «خب کجا؟» به‌خصوص تابستان‌ها که بچه‌ها بیکار می‌شوند، یا مثلا شب‌های طولانی زمستان. اگر پولی داشته باشید، شاید بتوانید گاهی از شهربازی و مراکز آبی استفاده کنید، اما نه‌تن‌ها آن‌ها که در حاشیه شهر زندگی می‌کنند، بلکه مردم مناطق متوسط شهر هم اغلب تعریف و انتخابی برای تفریح ندارند و شاید بتوانند یک بار در سال به سفر بروند که البته آن‌هم عمومیت ندارد، اما زندگی روزمره نیاز به یک سرگرمی مداوم هفتگی دارد. مراکز موجود بیشتر به کار توریست‌ها و گردشگران می‌آید تا شهروند‌های عادی. موضوع گزارش امروز را از نگاه کارشناسی بررسی کردیم، اما در انتها نتیجه‌اش این بود که مراکز تفریحی نداریم.

تفریحات کم‌خرج کم است

امسال فقط یک بار در اوایل تابستان توانست دختر و پسر دوقلوی دوازده ساله اش را ببرد پارک ملت و پارک آبی؛ نه فرصت شد جای خاص دیگری بروند، نه پولش را داشتند. این شهروند می‌گوید: پارک آبی را به بهانه کادوی تولد بچه‌ها رفتیم و پارک ملت را هم بعد از اینکه فهمیدیم قیمتش از بقیه شهربازی‌ها منطقی‌تر است انتخاب کردیم. ولی دفعات بعد هرچه بچه‌ها اصرار کردند، بهانه آوردم.   
شوهرش صبح‌ها در یک شرکت کار می‌کند و شب‌ها راننده تاکسی اینترنتی است.

به شهربازی رفتن و این همه خرج تفریح کردن برای زهره منطقی نیست و‌ می‌گوید: فقط بلیت ورودی شهربازی نیست؛ با دو سه بازی و خوراکی و نوشیدنی هم که باید بخرم هزینه زیادی تراشیده می‌شود. همه این‌ها روی هم برای ما زیاد است. فکر نمی‌کنم یک خانواده معمولی بتواند بیشتر از یکی دو بار در سال به شهربازی برود. تفریح دیگری هم نیست که کم خرج‌تر باشد و بچه‌ها را سرگرم کند. هروقت اعتراض می‌کنند، می‌برمشان خانه خواهرم که با بچه هایش بازی کنند.   

نگاه ناهید به ماجرای تفریح طور دیگری است. محدودیت مالی ندارد، اما چندان هم اهل بیرون رفتن از خانه نیست و خیلی از تفریحات برایش جذابیتی ندارد. می‌گوید: ترجیح می‌دهم از شیفت بیمارستان که برگشتم، فقط در خانه بمانم و استراحت کنم. بیشتر وقتم به خوابیدن یا نشستن پای تلویزیون می‌گذرد. خیلی هنر کنم، نهار روز بعد را‌ می‌پزم و به خانه مادرم سر می‌زنم. هرچند ماه یک بار هم شاید قرار بگذارم و دوستانم را ببینم. نه اهل سینما رفتن هستم، نه تحمل هیجان شهربازی را دارم. به جز این‌ها هم تفریح دیگری نیست.   

برخلاف او،  اما صدف به شدت عاشق وقت گذراندن در بیرون از خانه است. او که دانشجوی سال آخر رشته زبان فرانسه و تک فرزند خانواده است، درباره تفریحاتش می‌گوید:، چون خواهر و برادری نداشتم و خانه مان همیشه خلوت بود، عادت داشتم بیشتر وقتم را با دوستانم بگذرانم. هرچه اتاق فرار و کافه بازی در شهر هست، رفته ام؛ رستوران و کافی شاپ هم که تا دلتان بخواهد.

هر روز عصر یک جا قرار می‌گذاریم؛ البته به جز این‌ها هم مکان تفریحی خاص دیگری نیست. می‌بینید که جوان‌ها در کافی شاپ‌ها می‌چرخند و با نشستن و حرف زدن وقت می‌گذرانند. تفریح هم سن و سالان من همین است. خودم دوست دارم استخر یا شهربازی بروم، اما اغلب دوستانم موافق نیستند، چون نمی‌خواهند این قدر هزینه کنند. نهایتش هزینه کافی شاپ رفتن و خوردن یک قهوه است. همان هزینه را هم که نداشته باشند، می‌رویم پاساژگردی؛ پول هم نمی‌خواهد.   

از چند شهروند دیگر هم درباره تفریحاتشان می‌پرسیم. تنها تفریح بیشترشان رفتن به خانه اعضای درجه یک خانواده است و تقریبا همگی رستوران رفتن را تفریح اصلی شان بیان می‌کنند و تعداد بسیار کمی از ابتدای امسال گذرشان به مراکز تفریحی افتاده است. همه آن‌ها از کمبود تعداد و تنوع مراکز تفریحی گلایه و این جملات را تکرار می‌کنند: «بیکار که‌ می‌شویم، نمی‌دانیم کجا برویم. مشهد مکان تفریحی زیادی ندارد.»

بدون تخلیه هیجانی مثبت، استرس‌ها ماندگار هستند

وقتی بناست از تأثیر برنامه‌های روزمره (که به گمان خودمان تفریح محسوب می‌شود) بر سلامت روان سخن بگوییم، نتیجه گفتگو چندان خوشایند نیست. آنچه ما انجام می‌دهیم، یعنی رستوران گردی و کافی شاپ رفتن، از نگاه روان شناسان تفریح به حساب نمی‌آید. علی کاظمی دلوئی، دکتر روان شناس، در جایگاه یک درمانگر این گونه شرح می‌دهد: به شهر‌های دیگر کاری ندارم، اما حقیقت این است که‌ می‌شود گفت در شهر خودمان تقریبا مراکز تفریحی خاصی نداریم. برای همین است که وقتی در خیابان راه می‌رویم، احساس می‌کنیم مردم به خیابان آمده اند تا خرید کنند و به خانه برگردند و این به روان افراد ضربه‌ می‌زند.   

او از مشکلی روان شناختی در شهروندان سخن می‌گوید که شیوع بسیاری هم دارد: مشکلی که در کودکان، جوانان و بزرگ سالان ما دیده می‌شود و ارتباطی هم با سن و جنسیت ندارد، میزان بالای اضطراب و استرس ناشی از همه عوامل مادی، اجتماعی و حتی شغلی است. استرس در افراد زیاد شده است. همه مشکل هم تنها جنبه مالی ندارد و یک مسئله تکنولوژیک است؛ ترافیک، آلودگی هوا و حتی استرس‌های تحصیلی برای دانش آموزان و دانشجویان.   

این روان شناس می‌گوید: وقتی این چرخه پراسترس وجود دارد، باید روشی را به مردم توصیه کنیم که استرس را کاهش دهند. به همه افراد هم نمی‌شود دارو تجویز کرد؛ پس مجبوریم از عوامل کمکی استفاده کنیم که یکی از مهم‌ترین روش‌های خوب کاهش استرس در همه سطوح، تفریح و هیجانات مثبت و ورزش است. حالا باید ببینیم مراکز تفریحی مشهد آیا کافی هستند و آیا نیاز ما را برآورده می‌کنند؟ آیا وقتی افراد به آنجا مراجعه می‌کنند، حس خوب می‌گیرند یا خیر؟ اگر بروند و دچار مشکلات روحی حادتر شوند، مضر است. کسی که برود رستوران و یک میلیون تومان پول غذا بدهد، نه تنها تفریح نکرده، بلکه نگرانی هایش بیشتر شده است.   

کاظمی به شکل و نوع تفریح هم اشاره می‌کند: در شهر ما مکانی که وسایل بازی داشته باشد خیلی کم است؛ مثلا فضایی مخصوص دوچرخه سواری که از مارپیچ‌ها و پستی و بلندی‌هایی عبور کنیم و چالش هیجان انگیز مثبتی داشته باشیم. اکنون در شهر چنین فضا‌هایی نداریم. تئاتر، کمدی و طنز نداریم. اگر هم فضای تفریح داریم، مکان‌هایی خالی و بدون محیط بازی است؛ انگار فرد باید وسایل تفریحی را از خانه با خودش بیاورد. زمستان‌ها برخی وسایل شهربازی تعطیل است و تابستان‌ها هم این قدر شلوغ می‌شود که مردم از خیرش می‌گذرند. وسایل بازی باید طوری باشند که حالمان را خوب کنند.   

این روان شناس اضافه می‌کند: مفهومی داریم به نام چالش هیجانی مثبت. باید ببینم چه فضایی حال مردم را خوب می‌کند. تصور می‌کنیم مدیران این حوزه به این مسئله توجه نکرده اند که وقتی حال آدم‌ها خوب باشد، حال شهر و جامعه خوب است. آن وقت آن چرخه منفی را مثبت می‌کنیم. حالا که مراکز تفریحی نداریم، اضطراب‌ها بین خودمان می‌چرخد و به بدترین شکل بروز پیدا می‌کند. برای همین احساس می‌کنیم حالمان بد است. استرس و اضطراب زمینه همه مشکلات روحی دیگر است.

فضا‌های تفریحی باید تنوع داشته باشند

شهر تنها مجموعه‌ای از افراد نیست، بلکه همه جزئیاتی را شامل می‌شود که در آن وجود دارد و زندگی به سبک شهری اثراتی دارد که آدم‌ها و شهر روی هم می‌گذارند؛ پس دانستن اینکه نبود یا کمبود مراکز تفریحی چگونه بر کیفیت زندگی شهری اثر می‌گذارد، ضروری است.

دکتر حامد بخشی، عضو هیئت علمی پژوهشکده گردشگری جهاددانشگاهی مشهد، توضیحاتش را با این جمله آغاز‌ می‌کند: ما معمولا مراکز تفریحی را دررابطه با خود مفهوم تفریح و سرگرمی تعریف می‌کنیم که به فعالیت‌هایی می‌گوییم که افراد در اوقات فراغتشان انجام می‌دهند و هدفشان هم این است که خود را از خستگی‌های ناشی از کارکردن یا کسالت‌های ناشی از زندگی روزمره خارج کنند.   

به گفته او، نشاط آور بودن یا تنوع براساس سلیقه، جذابیت یا نیاز افراد باعث می‌شود که تفریح به بخش‌های متنوعی تقسیم شود: برخی به روابط اجتماعی توجه می‌کنند و کافی شاپ گردی را دوست دارند، بعضی بازی و هیجان را دوست دارند و عده‌ای هنگام تفریح به دنبال آرامش اند. بر همین اساس مراکز تفریحی باید تنوع داشته باشند.   

نگاه عضو هیئت علمی جهاددانشگاهی مشهد به مراکز تفریحی این طور است: شهر مشهد مسائل خاصی دارد. در این شهر، چون برخی سیاست گذاران ما دغدغه حفظ حرمت شهر (به عنوان یک شهر مذهبی) را دارند یا از آن مهم‌تر نگران به هم خوردن تصویری هستند که دوست دارند از این شهر (به عنوان مشهد مقدس) به مخاطبان ارائه بدهند، بسیاری از مراکز تفریحی یا بسیاری از فعالیت‌های تفریحی در شهر با محدودیت مواجه است.   

بخشی ادامه می‌دهد: این در حالی است که شهر ما برخلاف قم یا مکه و مدینه در عین اینکه محل بارگاه امام هشتم شیعیان و یکی از مکان‌های مقدس است، در گروه کلان شهر‌ها قرار می‌گیرد؛ مشهد مکه، مدینه و قم نیست. این ویژگی‌های کلان شهری با این جامعه متکثر و انبوهی که دارد و جمعیتی بالغ بر ۳ میلیون نفر، تنوع‌ها و نیازهایش منجر به کشمکش‌ها و به هم خوردن موازنه بین سیاست‌های حاکمیتی شهر و فضای اجتماعی جامعه می‌شود.   

او در ادامه توضیحاتش می‌گوید: همگی زیرمجموعه شهرداری مشهد و در محدوده همین شهریم، اما از لحاظ اجتماعی و فرهنگی واقعا شهروندانی که بیست کیلومتر از مرکز شهر دور و در منطقه‌ای به اسم الهیه زندگی می‌کنند، نمی‌توانند حس و حال مجاورت داشته باشند. 

به عقیده او این مسائل موجب شده است در حوزه‌های تفریحات خاصی با بخشی از اعمال محدودیت‌ها مواجه باشیم که منجر به آسیب زا شدن یک نیاز اجتماعی متعارف می‌شود که همان نیاز به تفریح و فراغت است.   

این عضو هیئت علمی جهاد دانشگاهی مشهد با هشدار درباره اینکه «وقتی فضا‌های گذران اوقات فراغت محدود شد، افراد به فراغت‌های زیرزمینی روی می‌آورند»، تأکید می‌کند: اگر نتوانیم در فضای عمومی جامعه فضای فراغت داشته باشیم، ممکن است عده‌ای به پارتی‌هایی در باغ‌های اطراف شهر و نظایر این‌ها که دیگر هیچ کنترلی روی آن‌ها نیست روی آورند. اکنون اگر جوانی سراغ کافی شاپ می‌رود، خیلی خوب است؛ چون اگر شما آن فضای عمومی را از او بگیرید، مکان بعدی باغی است که‌ نمی‌دانیم کجاست و چه شرایطی دارد. نمی‌دانیم چه مسائلی در آن فضای اجتماعی نامأنوس برای جوانی که تجربه‌ای ندارد رخ خواهد داد.   

بخشی بار دیگر یادآور می‌شود: به همین دلیل همان گونه که اشاره کردم، مراکز تفریحی برآورده کننده بخشی از نیاز‌های یک کلان شهرند و ما به آن‌ها نیاز داریم و فقدان راهی برای تأمین نیاز ما منجر به افسردگی و تجربه احساس و حال نامطلوب شهری می‌شود. این یعنی مردم در یک جامعه کلان شهری زندگی می‌کنند و نیازشان با ساکنان یک شهر کوچک متفاوت است.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.