تا روز ۲۹ دی ماه به عنوان روز" غزه، نماد مقاومت فلسطین" راه به تقویم برد و علاوه بر کارکرد قانونی در دستگاه تبلیغی- دیپلماسی نظام، یادآور مردم هم باشد. تا بدانیم در این جهانی بزرگ جایی کوچک و باریکهای قرار دارد که مذئمانش، بزرگی را با شهادت غنی سازی میکنند. میایستند، مرگِ شان هم سُرخ و ایستاده است.
نمادی تجسم یافته از باور این که آدم را ترکیبی از آه و دم، میداند. آهی که به درد برمی کشد دمی که به خون میافتد. دریغا که امروز، در صد و چندمین روز تجاوز جنایتکارانه صهیونیسم به غزه، این حدیث خونین مکرر در مکرر تکارار میشود. هر ساعت ۱۰ نفر مظلوم کُش میشوند. ما، اما اگر چه دوریم از میدان، اما به معنای مومنانه در وسط میدان ایم. هم به عاطفه انسانی که ترکش در پهلوی دخترک فلسطینی همه ما را بی قرار میکند و هم به قرار مومنانه که صدای یاری خواهی شان را باید نیکو پاسخ گفت.
سهم ما در کنار نفرت از اسرائیل، دستهایی است که باید به خوانشِ "اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ " به آسمان بفرستیم. با توجه به این که آیه را ادامهای است پُر رمز و راز و یک وعده شگفت؛ " وَ یَجعَلُکُم خُلَفاءَ الاَرضِ ءَاِلهٌ مَّعَ اللهِ قَلیلاً مَا تَذَکَّرُونَ" به این معنای کامل و ناظر به فردا؛ ". یا کسی که دعای مضطر را اجابت میکند و گرفتاری را برطرف میسازد، و شما را خلفای زمین قرار میدهد، آیا معبودی با خداست؟ کمتر متذکر میشوید! " بله، این اضطرار ما را به تحقق وعده الهی نزدیک میکند. به شان شکوهمند انسان که از صراط مستقیمِ عبودیت، محقق میشود. به خلافت بر زمین. این وعده خداوند صادق الوعد است.
هر چند در اضطراب و اضطرار فقط همان قسمت اول آیه را میخوانیم، اما ادامه آن را خداوند خود روزی خواهد فرمود. دیر نیست روزگاری که به خلافتِ صالحان، دیار قدس از لوث وجود ناپاکان طهارت یابد و همه چیز در تعالی نام بلند الله به جلالت برسد. این بار فقط در قسمت اول آیه نمانیم به اتمام آیه که اتمام نعمت است هم توجه داشته باشیم. بدانیم در گذر از این پیچِ تاریخی است که" قُله" پیش پای ما قرار میگیرد. خدایی که بر خون شهیدان غیور است، این راه سخت را آسان خواهد کرد. فلق دارد دامن میگستراند. روشنایی در راه است. الیس الصبح بقریب؟ بله، صبح نزدیک است...