حمیده ذاکری | شهرآرانیوز؛ نوشته هم مقام و مرتبهای دارد، بالا و پایین دارد. قلم هم درجه و مقام دارد. این است که برخی قلمها هنوز به آن مقام نرسیدهاند که درباره بعضی موضوعها و افراد بنویسند. آنقدر قد نکشیدهاند که بتوانند درباره برخی مفاهیم نسخه بپیچند. هنوز مانده است که دستشان به بعضی بلندیها برسد.
یکی از این مفاهیم بلند، مقام اهلبیت (ع) است؛ خاندانی که برترین افراد روی زمین هستند و قد قلمهای ما برای توصیفشان کوتاه است؛ به همین دلیل در زمانی که میخواهیم از آنها حرف بزنیم، تنها راه، رفتن بهسراغ خودشان است، نشستن پای منبر حرفوحدیث معتبر و معروفشان است، بنابراین در روز ولادت قمر بنیهاشم (ع)، یکی از مفاهیم بلند خاندان نبوت، بهسراغ منبریهای مشهور رفتهایم تا اندکی از او بدانیم؛ از برادر حسین (ع).
سیدالشهدا (ع) روز عاشورا سفینهالنجاه بود و دیگران باید به او پناه میبردند. امامحسین (ع) با صبر و استقامتش همهکار کرد. با همان لشکر کوچکش همهکار کرد. وظیفه دیگران فقط تبعیت از ایشان بود. دیگران فقط باید تسلیم باشند و تصدیق کنند او را. تزلزل در آنها پیدا نشود.
روز عاشورا کی از همه بیشتر تسلیم بود و تصدیق کرد، ولی خدا را و ذرهای در آن مخمصه دچار تزلزل نشد؟ امامصادق (ع) میفرمایند: «عموجان اباالفضل! اشهد لک بالتسلیم و التصدیق و الوفاء و النصیحه لخلف النبی المرسل: شهادت میدهم که شما تسلیم بودی، تصدیق کردی [و وفا و خیرخواهی داشتی برای یادگار پیامبر]» دچار تزلزل نشدی.
جایی که بعضیها کم میآورند، هیچ کم نیاوردی. جایی که اماننامه آمد، حضرت عباس (ع) اول اصلا جواب نداد به کسی که اماننامه را آورده بود و وقتی اباعبدا... (ع) فرمودند «جوابش را بده؛ اگرچه یک فاسق برایت اماننامه آورده است»، جواب داد، اما جواب اباالفضل این بود که «لعنت خدا بر خودت و بر این اماننامهای که برای من آوردهای!
من، ولی خدا را، پسر پیغمبر را، تنها بگذارم و خودم در امان باشم و او نه؟». «اشهد لک بالتسلیم و التصدیق و الوفاء و النصیحه لخلف النبی».
حجتالاسلاموالمسلمین عالی
«ابصارالعین و نفسالمهموم» از بهترین مقاتل است. از امامصادق (ع) نقل میکنند عموی ما، عباس، ویژگی اولش بصیرت نافذ بود. ژرفاندیش بود. یکی از نویسندگان نوشته است: چه وقت نافذالبصیره بود؟ آن روزی که صدهانفر از اصحاب پیامبر (ص) در مدینه امامحسین (ع) را تنها گذاشتند.
امامحسین (ع) وقتی راه افتاد، مگر در منا سخنرانی نکرده بود؟ مگر هفتصد نفر از صحابه را جمع نکرد؟ مگر به دویست نفر از تابعین در جلسه خصوصی نگفتند کهای مردم مدینه! پسر پیغمبر خدا شبانه از مدینه بیرون رفت. یکی نگفت این آقا کجا رفت؟ الان اگر امامجماعت یک محله قهر کند، همه دنبالش میروند.
بعد چه کردند؟ صبر کردند قصه کربلا تمام شود. امامحسین (ع) به شهادت رسید. اهلبیتش برگشتند. زن و بچه اسیر آمدند. سر پسر پیغمبر را به نیزه کردند. دو سال بعد عبدا... بنحنظله به شام رفت و برگشت و گزارش داد و گفت: نشستهاید؟ این را اهلسنت هم نقل کردند. گفت: من از پیش کسی آمدم که نه نماز میخواند نه عبادتی میکند. شراب میخورد.
تازه بعد از این گزارش، مردم مدینه قیام کردند، ولی چه فایده داشت؟ هیچ؛ همه را کشتند. اول کسی که جواب مثبت داد و ایستاد و گفت: حسین! کجا برویم، حضرت اباالفضل (ع) بود. بعد زهیر بلند شد. بعد بُریر بلند شد. بعد محمدبنبشیر گفت: من بروم، گرگهای بیابان مرا زندهزنده بخورند، اگر تو را تنها بگذارم. همان روزی که در مدینه تابعین خواب بودند.
حجتالاسلاموالمسلمین حسینیقمی
حضرت عباس (ع) در روز عاشورا ۳۳سال بیشتر نداشت، اما در همین عمر کوتاه با تمام وجود مطیع خدا، پیامبر اکرم (ص) و امیرالمؤمنین (ع) بود و این نقطه اوج قمر بنیهاشم (ع) بود. چه رخ داد که ایشان در سیوسهسالگی به مقاماتی رسید که ما از فهم آن عاجز هستیم؟ حضرت عباس (ع) در سه حوزه ولایتا...، ولایتالنبی و ولایتالولی تربیت شد.
ایشان از وقتی که در خانه امیرالمؤمنین (ع) راه افتاد، یک لحظه تا روز عاشورا از ولایتا...، ولایتالرسول و ولایتالولی جدا نشد. در زیارتنامه حضرت داریم: «اَلسّلامُ عَلیک أیهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ الْمُطِیعُ للّه وَلِرَسُولِهِ وَلامِیرِالْمُؤمِنِینَ»؛ یعنی ایشان مطیع ولایت ا...، ولایت رسول (ص) و ولایت، ولی ا... الاعظم بوده است.
حجتالاسلاموالمسلمین حسین انصاریان
میدانید که حضرت اباالفضل (ع) کارنامه شاگردی در محضر چهار امام معصوم را دارد. همراهی با چهار معصوم در زندگی و پرونده این شخصیت بزرگوار مشاهده میشود، آنهم شخصیتی که امام معصوم (ع) مدح و ثنای او را گفته است. ایشان محضر امیرالمؤمنین (ع)، اماممجتبی (ع)، امامحسین (ع) و امامسجاد (ع) را درک کردند.
ما تقریبا دربین امامزادهها، امامزادهای که زیارتنامه خاص داشته باشد، نداریم. شاید مثلا دو سه نمونه از زیارتنامهها یک انشای ثابتی داشته باشند و آنها را برای همه بخوانند. اما زیارتنامه ایشان «السلامعلیک ایها العبد الصالح المطیع لله و لرسوله» نص صریح از امامصادق (ع) است و این موضوع سادهای نیست.
زیارتنامهای که متنش از امام معصوم به ما رسیده و در آن فرموده است اینگونه بایستید و اینگونه وارد حرم بشوید، برای امام داریم، ولی برای امامزادگان جز دو سه نمونه مثل حضرت علیاکبر (ع) و حضرت معصومه (س) نداریم. حالا زیارت مأثور و رسیده از معصوم (ع) که به مجموعهای از فضایل زیارتشونده شامل تسلیم، وفا، تصدیق، در مقام شهدای بدر بودن و عبد صالح خدا بودن اشاره میکند و خود مرور ویژگیهای حضرت اباالفضل (ع) و شناخت حضرت است، اینها موضوع سادهای نیست. انبیا دعا میکردند عبد صالح باشند.
همه ما و شما هر روز در نماز به عبد صالح سلام میدهیم: «السلام علینا و علی عبادا... الصالحین». حضرت ابراهیم (ع) دعا میکرد که «خدایا! من را جزو عباد صالح خود قرار بده»، آن وقت این لقب به این مهمی را امامصادق (ع) به عموجانشان دادهاند: «السلامعلیک ایها العبدالصالح!». خب میشد بگوید «السلامعلیک یا اباالفضلالعباس»، اما با این جمله شروع شده است: «ایها العبدالصالح!».
حجتالاسلاموالمسلمین دکتر رفیعی
عوامل سعادت زیاد هستند؛ یعنی متعدد هستند. بعضی مهم هستند، بعضی اهم هستند، بعضی هم اهمیت کمتری دارند. بخشی از اینها جبلی است. اگر دانه بذری از اول ویژه نباشد، هرقدر شما از آن نگهداری کنید و در محیط گلخانهای بگذارید و باغبان انحصاری هم برای آن قرار دهید، آن میوهای که باید حاصل دهد، نمیدهد.
بذر وجود انسان هم باید بالقوه، ارزشی داشته باشد تا بتوان روی آن کار کرد. اینکه در روایات آمده است در بین فرزندان امیرالمؤمنین (ع) عدهای اصلا به کربلا نیامدند، عدهای هم آمدند و شهید شدند، ولی جایگاه قمر بنیهاشم (ع) را ندارند، هم به صفات اکتسابی آن بزرگوار اشاره میکند و هم به بعضی از آن صفات که جبلی است و یکی از آن صفات مادر است.
اینکه امیرالمؤمنین (ع) به برادر خود میفرمایند: از یک خانواده و عشیره مهم، شجاع، سابقهدار و مجاهد، همسری را برایم انتخاب کن، چون آن کارهایی که امیرالمؤمنین (ع) برای پیغمبر انجام داده است، قرار است این وجود مقدس برای سیدالشهدا (ع) انجام دهد.
این پنجشش ویژگیای که امیرالمؤمنین (ع) دارد و احدی را جز رسول خدا نمیشود به او تشبیه کرد، قمر بنیهاشم (ع) دارد.
یکی از کارهایی که امام علی (ع) انجام داده است، علمداری است، امید لشکر بودن است. در تاریخ آمده است تا وقتی امیرالمؤمنین (ع) در جنگ حضور دارند، سپاه در آرامش هستند.
اگر فرار کنند، هم میدانند که اسلام شکست نمیخورد. از دیگر ویژگیهای حضرت عباس (ع) مقام برادری اوست.
حجتالاسلاموالمسلمین حامد کاشانی
امامسجاد (ع) فرمودند: «عموی من در بهشت مقامی دارد که همه شهدا به او غبطه میخورند و در بین شهدا، شهدای کربلا سرآمد هستند». به شیعیان و محبان اهلبیت (ع) توصیه شده است که تا قیامت هر زمان کربلا را یاد کردید، با همه وجود بگویید: «یا لیتنی کنت معکم:ای کاش من نیز با شما بودم!». در روایات آمده است هرکه کار جمعیتی را دوست بدارد، با آنها شریک است. ما نیز دعوت امامحسین (ع) را اجابت میکنیم «قُلْ لَبَّیک دَاعِی ا... سَبْعاً وَ قُلْ إِنْ کانَ لَمْ یجِبْک بَدَنِی عِنْدَ اسْتِغَاثَتِک فَقَدْ أَجَابَک قَلْبِی وَ سَمْعِی وَ بَصَرِی».
زیارت امامحسین (ع). ما نیز با قلبمان دعوت امامحسین را که دعوت به سوی خداوند بود، میشنویم و آن ندای توحید را اجابت میکنیم. حبیببنمظاهر به امام میگوید: «اگر هزاربار ما را میکشتند و دوباره زنده میشدیم، باز همین راه را میرفتیم». زمانی که بُریر در برابر سیدالشهدا (ع) روی زمین میافتد، سیزده چوبه تیر مسموم بر بدنش نشسته است؛ تیرهایی که هرکدام برای از پای درآوردن یک نفر کافی بود، اما در این حال از حضرت میپرسد: «هل اوفیت؟». او خودش را به، ولی خدا بدهکار میداند و خود را طلبکار نمیداند.
زهیر به حضرت عرض میکند که «اگر عمر دنیا جاودانه بود، ما عیش دائمی دنیا را ترک میکردیم و شهادت در رکاب شما را ترجیح میدادیم»، اما همین شهیدان والامقام به مقام حضرت اباالفضل (ع) غبطه میخورند؛ یعنی میبینند شخصی که به ولایت امامحسین (ع) سر سپرده، برادرشان عباس است. [آنها معتقدند]اگر مقام تقرب به سیدالشهدا (ع) این است، پس با وجود سیدالشهدا، ما بیشتر از این قادر به رشد بودهایم. معنای غبطه این است.
حجتالاسلاموالمسلمین میرباقری