صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

مبهم و دشوار؛ جست وجوی سلسله کیانیان در تاریخ | مراسم رونمایی از کتاب «هنگامه کیانیان» برگزار شد

  • کد خبر: ۲۱۲۶۰۹
  • ۳۰ بهمن ۱۴۰۲ - ۰۹:۵۷
  • ۱
مراسم رونمایی از کتاب «هنگامه کیانیان» نوشته محمد طهماسبی در بنیاد فردوسی توس و با حضور میرجلال الدین کزازی برگزار شد.

خادم | شهرآرانیوز؛ مراسم رونمایی از کتاب «هنگامه کیانیان» نوشته محمد طهماسبی به همت بنیاد فردوسی توس در مشهد برگزار شد. محمد طهماسبی متولد ۱۳۵۷ و فارغ التحصیل رشته مهندسی صنایع از دانشگاه آزاد و دکتری مدیریت کسب وکار از کالج دانشکده اقتصاد دانشگاه فردوسی مشهد است، اما علاقه به ادبیات باعث شده است در این حوزه پژوهش و آثاری منتشر کند.

او پیش از «هنگامه کیانیان» اثری دیگر با نام «دوازده رساله در عشق» درباره ادبیات عرفانی نوشته و پس از این وارد دنیای شاهنامه شده است. در سال ۱۳۹۶ پژوهش کتاب «هنگامه کیانیان» را آغاز کرده که چندی پیش حاصل سعی چندساله او منتشر شده است.

در برنامه‌ای که عصر جمعه، ۲۷ بهمن ۱۴۰۲ در ساختمان بنیاد فردوسی توس برگزار شد، دکتر علیرضا قیامتی، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد -که در تألیف این کتاب مؤلف را همراهی می‌کرده و نقش استادراهنما داشته- محمد طهماسبی نویسنده کتاب، شاه میرزا شاه منصور خواجه اف نماینده فرهنگی تاجیکستان در مؤسسه اکو در تهران، دکتر زاگرس زند استاد تاریخ دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) و دکتر میرجلال الدین کزازی شاهنامه پژوه و استاد دانشگاه، به ترتیب سخنرانی کردند. آنچه در ادامه می‌آید، گزیده‌ای از سخنان آنان است.

تاریخ ما به ۶ هزار سال محدود نمی‌شود

علیرضا قیامتی

شاهنامه محور ماست. شاهنامه امروز در میان مردم، از زن و مرد و پیر و جوان حضور دارد و همان طور که استاد کزازی گفته اند، پویش و جنبش شاهنامه خواهی در ایران آغاز شده است، به ویژه از کودکان و از ایران دختان. توجه به هویت ایرانی روزبه روز دارد بیشتر می‌شود و این بسیار دل گرم کننده است، چراکه فردوسی شاهنامه را با همه توان برای ایران و ایرانی سرود. او نگران هیچ چیز نبود، حتی مرگ. تنها نگرانی فردوسی این بود که شاید اجل به او مهلت ندهد که شاهنامه را تمام کند و از خدا چنین می‌خواهد: همی خواهم از دادگر یک خدای/که چندان بمانم به گیتی به پای/که این نامه شهریاران پیش/بپیوندم از خوب گفتار خویش.

نویسنده کتاب «هنگامه کیانیان»، مهندس طهماسبی، با وجود اینکه رشته تخصصی اش ادبیات نیست و در رشته‌های فنی تحصیل کرده است، کاملا با دنیای شاهنامه و هویت و فرهنگ ایرانی آشناست و بی هیچ ادعایی در راه این فرهنگ می‌کوشد. ما درباره مباحث اسطوره‌ای و تاریخی خیلی بحث داریم. یک مبحث بسیار بزرگ این است که گروهی، همه بخش پیشدادیان و کیانیان شاهنامه را کاملا اسطوره‌ای می‌دانند و هیچ ریشه تاریخی برای آن متصور نیستند.

عده دیگری از پژوهشگران برعکس به همه بخش اسطوره‌ای نگاهی تاریخی دارند و می‌گویند که کیانیان همان هخامنشیان هستند و...، اما نگاه سوم که آقای طهماسبی به سمت آن رفته است و نگاه من هم هست، این است که سلسله پیشدادیان و کیانیان که در تاریخ ما نیست، قطعا پیش از دوره هخامنشیان و ماد‌ها بوده و پیش از تاریخ بوده است.

این ملت پیشینه‌ای ۱۰ هزارساله دارد. تاریخ ۶ هزار سال است که مکتوب شده است. قطعا پیش از مکتوب شدن آن سلسله‌هایی بوده اند. سلسله‌های پیشدادیان و کیانیان سلسله‌های پیش از تاریخ هستند. اگر اسطوره‌ای هم هست، اسطوره به این شکل است، نه اینکه سند تاریخی نداشته باشد.

همین که این نام‌ها در متون اوستایی و پهلوی آمده، خودش نشان دهنده همین قرینه است. نویسنده کتاب همه متون تاریخی و ایرانی و اوستایی را دیده است، آثار فارسی تاریخی به ویژه آثار الباقیه را خط به خط بررسی کرده است. همه آثار تاریخی غربی را دیده است و گمانه‌ای در ذهنش بوده است که رنگ‌ها و قرینه‌های تاریخی را از دل تاریخ دربیاورد و بیان کند. نمی‌گویم آنچه ایشان آورده حتما درست است، اما مبانی‌ای را مطرح کرده که بسیاربسیار به واقعیت نزدیک است و بعضی از آن‌ها را هم نمی‌توانیم کتمان کنیم.

آثاری که نوشتنشان ایثار می‌خواهد

شاه میرزا شاه منصور خواجه اف

کار آقای طهماسبی را بسیار دوست داشتم و برایم تحسین برانگیز است، زیرا کسی که رشته اش ادبیات نبوده، آمده است سراغ این کار. این کار‌ها ازخودگذشتگی، بیدارخوابی و گذشتن از نور چشم می‌خواهد.

تألیف و تهیه و تدوین هر کتاب به نظر این جانب ساخت و بنیاد شهری را می‌ماند که معمار آن همه نکات ظریف ساخت وساز، شرایط زندگی باشندگان، امکانات رفاهی، آب، گاز، برق، کودکستان و دبستان و دبیرستان و دانشگاه و... و در مجموع امروز و فردای آن را مدنظر می‌گیرد و همه عواقب آن را در درازمدت از قبل تحلیل و بررسی می‌کند. این نامه که با خامه گیرا و اندیشه تابناک نویسنده آن مزین شده است، به راستی کار یک پژوهشگاه بزرگ را می‌ماند که چندین نفر سالیان دراز کوشا بوده اند.

آنچه مرا بیش از محتوای آن جذب و جلب کتاب کرد، همانا زبان فاخر، رسا، گیرا، فصیح و عاری از هرگونه تعبیر و اصطلاحات غیرفارسی نگارنده است که ما را مسحور می‌سازد. تاکنون دراین زمینه از استاد میرجلال الدین کزازی پیشتازی نمی‌دیدم و خوشا ما فارسی گویان که هم اینک شاگردان وارسته و خجسته دنبال راه ایشان می‌روند. این نهضت باید ادامه یابد و توانمندی و ظرفیت و شکوه زبان شکرین ما را نشان دهد که این زبان دیروزه و دوروزه نیست، بلکه در ژرفای تاریخ ریشه دارد.

موضوع دیگر کندوکاو مؤلف در شاهنامه بی گزند است که به راستی جای تفاخر و قدردانی دارد که در هر صفحه نقش اندیشه‌های دانای توس را به روشنی می‌بینیم؛ و نیز جناب طهماسبی عزیز ثابت کرد که شاهنامه به قول برادر دانشمند و خردمند ما دکتر علیرضا قیامتی که در رگ و شریانشان ابیات این نامه شاه وار می‌جوشد، برای ساختن جامعه معتدل و خردورز کارآمد و مؤثر است و ما را با ریشه‌های تمدن نیاکانمان آشنا می‌سازد. بهتر است در زمینه ارزش کتاب که هیچ شکی ندارم از شاهکار‌های ماندگار در زمینه گاه نگاری محسوب می‌شود، دانایان و آگاهان لب به سخن باز کنند که این جانب شنونده باشم.

موضوعی که یکی از پیچیده‌ترین زمینه‌های پژوهشی تاریخ است

زاگرس زند

زمینه‌ای که نویسنده کتاب به آن پرداخته، یکی از پیچیده ترین، مبهم‌ترین و دشوارترین زمینه‌های پژوهشی تاریخی در همه جای جهان است. همیشه این گفتگو و جدل وجود داشته که داده‌های اساطیری و حماسی چه مقدار با داده‌های تاریخی و باستان شناسی منطبق است.

این پژوهش شاهنامه‌ای نیست، چون از شاهان کیانی پیش از شاهنامه و در متون دیگر نام برده شده است. این پژوهش هم در پرسش و هم در روش و هم در یافته هایش پژوهشی تاریخی است و از آنجا که شاهنامه یکی از مهم‌ترین منابع تاریخی ماست، می‌تواند پژوهش شاهنامه شناسانه هم باشد. بهتر می‌بود این پژوهش از منظر گروه و دپارتمان علمی تاریخ انجام می‌شد، نه گروه ادبیات. در این گونه پژوهش‌ها ما باید مراقب چند نکته باشیم و از آن بپرهیزیم؛ یکی پرهیز از پیش فرض کلی که هر شخصیت، دوره و ماجرایی که در هر روایت ملی ما آمده، تاریخی است.

برای آنکه در جا‌هایی به شدت با کمبود داده و مستندات تاریخی روبه رو می‌شویم. نکته دیگر اینکه درست است که در پژوهش‌های علمی می‌توانیم فرضیه داشته باشیم و برای آن فرضیه داده گردآوری کنیم و بجنگیم برایش و از آن دفاع کنیم، اما داشتن فرضیه نباید جابه جا شود با پیش فرض‌های ایدئولوژیک یا متعصبانه یا احساسی یا گزاره‌های کاملا قطعی اثبات و تلقی شده درباره فرهنگ و تمدن یک ملت. برای اینکه اگر هم در آن تمدن و ملت پذیرفته شود، در تمدن و ملت همسایه ممکن است با تمسخر روبه رو شود.

اگر به موزه‌های چین بروید، می‌بینید که زیر جمجمه‌ها تاریخ‌هایی نوشته اند که با هیچ منطق باستان شناسی در جهان هم خوانی ندارد. به همین دلیل، داشتن این پیش فرض که هر آنچه در شاهنامه یا در روایات ملی ما آمده، درست است و اگر به نظر غلط آمده است، باید بگردیم و برایش توجیه پیدا کنیم یا موظفیم برای به دست آوردن تصویری کامل، جامع و درخشان از آن، جا‌های خالی را پر کنیم، جایی در پژوهش‌های علمی ندارد.

نکته دیگر اینکه آن فرضیه باید به مطالعات و منابع متکی باشد؛ یعنی پرسش‌ها باید برخاسته از مطالعات باشد. اگر ما پیش فرض‌های متعصبانه را جلویمان بگذاریم و بگردیم سال‌های سال برای آن دلیل پیدا کنیم، می‌تواند به کار ما آسیب بزند. کار باید به روش پژوهش، منبع شناسی و حتی به گمان من به شیوه نگارش آن علم متکی باشد.

یعنی همان طور که مثلا رساله‌ها و پایان نامه‌های مهندسی ادبیات خاصی دارند و برای مخاطب عام خیلی قابل فهم نیستند، در حوزه ادبیات و تاریخ هم باید این طور باشد؛ بهتر است از مفاهیم و اصطلاحاتی که مختص تاریخ است، استفاده کنیم و اگر لازم شد، برای مخاطب عام توضیح دهیم.

در این متن با سه زبان روبه رو هستیم؛ زبان ویکی پدیایی، زبان خود نویسنده و زبان ارقام واعداد. مسئله این است که نمی‌دانیم نقش ویراستار کتاب در این بین چه بوده است! آیا ویراستار کتاب این قدر به فارسی نویسی علاقه داشته یا این سلیقه و پسند نویسنده بوده است؟ نثر این کتاب و ارتباطش با خواننده به دلیل اصرار بر سره گرایی و فارسی گویی دچار اختلال شده است، درحالی که صفحه‌ای در کتاب دیدم که حدود سی واژه عربی در آن است.

نکته دیگر این است که بیش از ۹۰ درصد مطالب کتاب از ویکی پدیا گرفته شده است. استفاده از ویکی پدیا برای تحقیقات علمی در کتاب و مقاله ممنوع است.
باید بگویم که با نظر کلی نویسنده یعنی جای دادن کیانیان به عنوان یک سلسله تاریخی، موافقم. این همان حرفی است کریستین سنِ ایران شناس زده است. خیلی از تاریخ دان‌های دیگر هم نمی‌توانند در مقابل این فرضیه استدلال قوی بیاورند و ردش کنند. نویسنده برای این موضوع شواهد پیدا کرده و برایش زحمت زیادی کشیده است.

این دفتر زمینه‌ای فراهم آورده است برای پرسش‌های باریک‌تر

میرجلال الدین کزازی

از نگاهی بسیار فراگیر من بر آنم که آن روشی که نویسنده گرامی کتاب می‌خواسته در پژوهش و نوشته خود به کار بگیرد، دیدگاه و روشی است که در این روزگار به آن نیازمندیم. می‌دانیم که دانش‌های گوناگون پدید آمده است در قلمرو تاریک نهفته مانده که آن را علوم انسانی می‌نامند. بسیاری از چالش‌ها در این دانش‌ها به آسانی به فرجام نمی‌رسد.

بر آنم که پاره‌ای از آن‌ها هرگز به فرجام نخواهد رسید، زیرا خاستگاه و قلمرو این دانش ها، نهان و نهاد آدمی است که بسیار تودرتوست و رازدرراز. ما پاسخ پرسش‌ها را در این دانش‌ها هرگز یک باره و بی چندوچون نمی‌توانیم داد. قلمرو علوم انسانی قلمرو پرسش‌ها و پاسخ هاست. هر پاسخی زمینه و انگیزه‌ای می‌تواند شد برای پرسشی دیگر.

اگر کسی در این قلمرو بینگارد پاسخ فرجامین را به پرسش داده است، به راستی دانشور و پژوهنده نیست. پس اگر کسی دیدگاه نوآیین داشته باشد، باید پاسخی به پرسشی دیرینه و دشوار بدهد، نه آن چنان پخته. من برآنم که همچنان کاری ارزشمند انجام داده است، زیرا زمینه را فراهم کرده است برای پرسش‌هایی باریک‌تر که به پاسخ‌هایی باریک‌تر می‌توانند انجامید. آن ارجی که بر این پژوهش و دفتر می‌شناسم، این است.

به دنبال جایی برای سلسله‌ای پیشاتاریخی

محمد طهماسبی نویسنده کتاب «هنگامه کیانیان» بر این باور است که همه تاریخ‌هایی را که در دسترس داریم، چه تاریخ‌هایی که در متون خودمان و چه آن‌هایی که در مرز‌های پیرامونمان هست، جمع آوری و با هم مقایسه کنیم تا به نتیجه‌ای برسیم.

او می‌گوید: «این مسئله که به ذهنم آمد، خدمت آقای دکتر قیامتی رسیدم و ایشان شش سال به شایستگی بنده را هدایت کرد. همه منابعی که در این پژوهش از آن استفاده یا به آن اشاره کرده ام، با راهنمایی دکتر قیامتی بوده است. ذهنیت من این بود که ببینیم آیا می‌توانیم با مقایسه گفتار‌های کهن جایی برای سلسله کیانیان باز کنیم یا نه.‌

می‌دانیم که بسیاری از گفتار‌های کهن صحت تاریخی ندارد. من آمدم همه گفتار‌های کهن را براساس تاریخ آکادمیک، یعنی براساس همان تاریخ دانشگاهی ویرایش کردم. از طرف دیگر با چهار رویداد که زمان آن‌ها را می‌دانستیم، یعنی تاج گذاری کورش، گاه شمار مقدونیایی یا تاریخ اسکندری، زایش مسیح و تاج گذاری اردشیر بابکان بسنجیم. این چهار رویداد را به عنوان مبنا برای ویرایش گاه شمار در نظر گرفتم و با استفاده از ابزار نمودار سلسله‌ها و دودمان‌های تاریخی و بازه زمانی زیست، هرکدام را روی نمودار نشان می‌دهیم.»

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
محمد طهماسبی
۱۰:۳۵ - ۱۴۰۲/۱۲/۰۳
با درود بی پایان پیشگاه روزنامه ارجمند شهرآرا و سپاس از گنجاندن این رویداد در این رسانه گرانسنگ .
بنده طهماسبی نگارنده کتاب هستم و خواهشمندم ایمیل بنده را جهت دریافت اندیشه های فنی در این باره به خوانندگان گرانمایه پیشکش فرمایید

mt_2040@yahoo.com