صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

مطالعات آکادمیک در خدمت سیاست (۱)

  • کد خبر: ۲۱۶۲۸۱
  • ۱۹ اسفند ۱۴۰۲ - ۱۵:۳۸
پژوهش‌ها در دهه‌های اخیر نشان داده است که مطالعات انجام‌گرفته درباره شرق در جهان غرب، در قرون گذشته به‌صورت درخورملاحظه‌ای همنوا با برساخته‌های کلیشه‌ای، هدفمند و هم‌راستا با منافع قدرت‌های غربی درباره ساکنان این مناطق بوده است.

در دهه‌های اخیر، مطالعه درباره مسائل خاورمیانه در جهان غرب، از نظر ارتباط با سیاست‌های حاکم بر آن کشورها، باعث بروز افتراقاتی درمیان دانشمندان این حوزه شده است. پژوهش‌ها در دهه‌های اخیر نشان داده است که مطالعات انجام‌گرفته درباره شرق در جهان غرب، در قرون گذشته به‌صورت درخورملاحظه‌ای همنوا با برساخته‌های کلیشه‌ای، هدفمند و هم‌راستا با منافع قدرت‌های غربی درباره ساکنان این مناطق بوده است. بدین‌ترتیب، شماری از پژوهشگران این عرصه به دفاع از سیاست خارجی کشور‌های خود پرداخته‌اند و برخی دیگر درپی آن برآمده‌اند که از این سیاست‌ها انتقاد کنند.

مطالعات خاورمیانه در آمریکا، همواره سیاست‌زده و تحت‌تأثیر گرایش‌ها و انگیزه‌های پژوهشگران بوده است. شماری از این پژوهشگران عملا به مدافعان رفتار‌های سیاسی دولتمردان خود تبدیل شده‌اند و شماری دیگر با تمام توان، رفتار‌های سیاسی این افراد را نقد کرده‌اند. در این میان، نقش پژوهشگران آمریکایی و اسرائیلی در این عرصه، بسیار مهم و تأثیرگذار بوده است. به‌عبارت دیگر، تصور مطالعات خاورمیانه در جهان امروز، بدون درنظر گرفتن دانشمندان آمریکایی و اسرائیلی، بی‌معناست.

اکنون دانشمندان آمریکایی و اسرائیلی بیشترین تعداد متخصصان خاورمیانه را تشکیل می‌دهند. در آمریکا بیش از هر کشور دیگری، متخصص خاورمیانه، انجمن علمی، کتاب و فصل‌نامه و برنامه کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری خاورمیانه وجود دارد، اما بیشترین سرانه متخصص مطالعات خاورمیانه باتوجه‌به جمعیت، متعلق به اسرائیل است.

چشم‌اندازی از کشمکش

گرچه در دهه اخیر فعالیت‌های فکری دانشمندان متخصص مطالعات خاورمیانه در غرب علیه سیاست‌های کشور‌های غربی در قالب انتشار پژوهش‌های انتقادی و نیز برخی اقدامات مانند تحریم دانشمندان اسرائیلی یا کنفرانس‌های علمی که در این کشور برگزار می‌شود، جنبه بارز مطالعات خاورمیانه را تشکیل می‌دهد، گرایش‌های طرفدار سیاست خارجی این کشورها، نیز از فرصت‌های بالقوه برای کاستن از فشار فزاینده منتقدان، استفاده بسیار برده‌اند.

افتراق مذکور درمیان چهره‌های دانشگاهی متخصص خاورمیانه بعد از وقایع یازدهم سپتامبر سال۲۰۰۱ نمود بیشتری یافت. دانشمندانی که ادعا می‌کردند این وقایع، چهره واقعی اسلام و گرایش‌های دینی در خاورمیانه را نشان داده است، تلاش کردند بر محیط اطراف خود اثر بگذارند.

این انتقاد‌ها به‌تدریج ابعاد بیشتری به خود گرفت و منجر به تأسیس نهاد‌هایی جدید درون نظام آکادمیک غربی و نیز مهارت شماری از پژوهشگران به اندیشکده‌های غیردانشگاهی شد تا بدین‌وسیله بتوانند بر واقعیت اقلیت‌بودگی خود در فضای دانشگاهی غلبه کنند و دیدگاه‌های خویش را در زمینه خاورمیانه به‌صورتی «سیاست‌گذارانه» و نه «آکادمیک» عرضه کنند. بدین‌ترتیب پس از این حملات بود که شماری از دانشمندان متخصص خاورمیانه، با علاقه و انگیزه بیشتر به ارائه دیدگاه‌هایشان درباره کشور‌های خاورمیانه و جوامع مسلمان پرداختند و تلاش کردند آن دیدگاه‌ها را در قالب احزاب سیاسی به منصه ظهور برسانند.

بروز نهایی این دیدگاه، همکاری شماری از متخصصان مطالعات خاورمیانه با حزب جمهوری‌خواه آمریکا درقالب دولت جورج بوش و تئوریزه کردن حمله به عراق و افغانستان بود. این دسته از دانشمندان همچنین تلاش می‌کردند در عرصه دانشگاهی نیز تغییراتی مطابق دیدگاه‌های خود ایجاد کنند. این تغییرات به‌سبب ساختار دانشگاهی غربی، نه در قالب به تعطیلی کشاندن این نهادها، بلکه به‌صورت تلاش برای کاهش بودجه برخی مؤسسات پژوهشی مرتبط با خاورمیانه و نیز تأسیس نهاد‌های علمی بدیل برای آن‌ها بود.

در سال ۲۰۰۳میلادی (دو سال بعد از وقایع یازدهم سپتامبر)، مجلس نمایندگان آمریکا مؤسسات مطالعات خاورمیانه دانشگاهی را مکلف کرد که درصورت دریافت حمایت مالی از دولت آمریکا، به «ترویج مباحثات در زمینه سیاست خارجی آمریکا از منظر‌های مختلف» بپردازند. این دستور درپی بالاگرفتن اعتراض‌ها به نقد «افراطی» و «یک‌طرفه» علیه سیاست خارجی آمریکا در عرصه دانشگاهی، صادر
شده بود.

یکی از آثار اصلی در زمینه نقد فعالیت‌های دانشمندان متخصص مطالعات خاورمیانه، کتاب «نخبه‌گرایی آکادمیک روی شن: شکست مطالعات خاورمیانه در آمریکا»، نوشته «پروفسور مارتین کرمر» بود. این کتاب را باید مهم‌ترین اثر در نقد جریان نوین مطالعات خاورمیانه در جهان غرب دانست که مشخصه اصلی خود را دوری از قدرت سیاسی و به‌خصوص نقد آمریکا و اسرائیل تعریف می‌کند.

مؤلف کتاب، پروفسور مارتین کرمر، پژوهشگر آمریکایی‌اسرائیلی و فارغ‌التحصیل دانشگاه پرینستون در رشته مطالعات خاورمیانه است.
پروفسور کرمر که درعین‌حال پژوهشگر متخصص ابعاد سیاسی تشیع در جهان معاصر نیز است، در این کتاب با متهم کردن دانشمندان غربی به ناتوانی در پیش‌بینی سیاست و جامعه خاورمیانه در دو دهه گذشته، به رشد اسلام‌گرایی در این منطقه از جهان اشاره می‌کند.

وی با اسم بردن از پروفسور ادوارد سعید، استاد فقید دانشگاه کلمبیا و نویسنده کتاب مشهور شرق‌شناسی، اظهار می‌کند که کتاب مذکور، ابزاری برای پژوهشگران چپ‌گرا و نیز مسلمانان شده است تا بتوانند هژمونی خود را روی مطالعات خاورمیانه در آمریکا بگسترانند. به عقیده او، چنین «فضای غیرمتسامحی» در آکادمیای آمریکایی، سبب شده است طرفداران سیاست خارجی آمریکا از دانشگاه‌ها به اندیشکده‌ها و اتاق‌های فکر کوچ کنند.

اظهارنظر کرمر از این نظر پذیرفتنی است که شماری از اندیشکده‌های آمریکایی طی این سال‌ها در آمریکا تأسیس شده‌اند یا اقدام به تأسیس بخش‌های مختص مطالعات خاورمیانه کرده‌اند. به‌عبارت دیگر، شماری از طرفداران سیاست‌های خارجی آمریکا که جامعه دانشگاهی آمریکا همواره آن‌ها را طردشده می‌دانست، در آن‌ها مشغول به کار شده‌اند.

از نظر کرمر، تنها گونه‌ای از مطالعات خاورمیانه واقع‌گرا و منطقی است که نقش «خیرخواهانه» آمریکا در جهان را می‌پذیرد. گرچه گزارشی که کرمر از مهجوریت طرفداران سیاست خارجی آمریکا و اسرائیل در آکادمیا ارائه می‌کند مطابق واقع است، وی توضیح نمی‌دهد که چرا این روند، نادرست است و به چه سبب، اصحاب آکادمیا می‌باید دیدگاه‌های انتقادی خود را درباره سیاست خارجی آمریکا و اسرائیل تغییر دهند؟

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.