به گزارش شهرآرانیوز، او مینویسد: «کشور انگلستان در دوران حضور دویستساله استعماری خود، امتیازهای مختلفی از دولتهای ایران دریافت کرده بود اما بدون تردید اثرگذارترین و پرچالشترین و طولانیترین این امتیازها امتیاز استخراج و بهرهبرداری از منابع نفتی 5استان جنوبی ایران بود. این امتیاز نخست در سال1320ه.ق به «ویلیام ناکس دارسی» سرمایهگذار انگلیسی داده شد و سپس دولت انگلستان بهطور مستقیم و درقالب شرکت «بریتیش پترلیوم» مسئولیت بهرهبرداری از این امتیاز را برعهده گرفت. زمانیکه این امتیاز به انگلیسیها داده شد، نه مظفرالدینشاه قاجار میدانست چه امتیازی میدهد و نه دارسی تصور میکرد که با این امتیاز صاحب بزرگترین منابع نفتی جهان میشود. بااینحال مفاد این قرارداد بهگونهای بود که حداکثر 16درصد از سود حاصله از فروش نفت به ایران تعلق میگرفت. در دوره رضاشاه با تلاشهای کسانی چون عبدالحسین تیمورتاش، وزیر دربار ایران، کوششهایی برای تجدیدنظر در این قرارداد یکجانبه صورت گرفت اما انگلیسیها بعد از اینکه رضاشاه این قرارداد را پاره کرد و در آتش انداخت، او را مجبور به پذیرش قرارداد نفتی دیگری در سال1312 خورشیدی کردند. این قرارداد نهتنها برتری محسوسی نسبتبه قرارداد دارسی نداشت، بلکه افزودن30سال به قرارداد قبلی، از امتیازات جانبی ایران نیز میکاست. با سقوط رضاشاه و اشغال ایران توسط متفقین، انگلیسیها نهتنها حاضر به دستبرداشتن از نفت جنوب ایران نبودند، بلکه تمایل شدیدی برای چنگانداختن بر منافع نفتی ایالتهای شمالی ایران نیز داشتند.»
تلاش برای ملیشدن صنعت نفت
در این هنگامه، مجلس چهاردهم که میتوان آن را شاخصترین مجلس ایران بعد از سقوط قاجاریه تلقی کرد، با تلاشهای نمایندگان و در رأس آنان، دکتر محمد مصدق، قانونی را که به «قانون موازنه منفی» معروف شد، به تصویب رساندند که دولت ایران را از واگذاری هرگونه امتیازی به بیگانگان تا قبل از اتمام جنگ جهانی دوم منع میکرد. تصویب این قانون، همراه با کوششهای دولت قوامالسلطنه، نهتنها روسها، بلکه سایر رقبا را از فکر دریافت این امتیاز منصرف کرد. چندی بعد و در مجلس شانزدهم، مصدق و کاشانی در رأس فراکسیون جبهه ملی دربرابرِ دادن امتیازِ نفتی به کشورهای دیگر سخت ایستادگی کردند و خواهان ملیشدن صنعت نفت شدند. رزمآرای نخستوزیر اما بهجای همگامی با این عده، به خواست آنان واکنش نشان داد و در سخنانی توهینآمیز، ملت ایران را فاقد توانایی لازم برای اداره صنعت نفت دانست.
روزنامهها نخستین گروهی بودند که پای کار آمدند
در این زمان، شخصیتها، روزنامهها و احزاب همفکر و همسو با کاشانی و مصدق که در مشهد کم نبودند، سخت به رزمآرا اعتراض کردند. روزنامه «صدای خراسان» وابسته به حزب ایران شعبه مشهد، درزمره این روزنامهها بود که شهریور1329 بهعلت نوشتن مقالهای تند علیه رزمآرا، 3ماه توقیف شد. فرزین، مدیر مسئول روزنامه «شرزه»، چاپ مشهد نیز بهعلت انتقاد از رزمآرا تحت تعقیب قرار گرفت. روزنامه «آتش شرق» هم که انتشار آن از تیرماه 1329 در مشهد آغاز شده بود، در آغاز انتشار خود، به حکومت رزمآرا حملات شدیدی کرد و مردم را به مبارزه علیه عوامل فساد و ایادی ناپاک و خائن فراخواند.
روزنامه «ایران مبارز» چاپ مشهد نیز در یکی از شمارههای خود در آذر1329 مردم را اینگونه به مبارزه دعوت کرده است: «صنعت نفت باید ملی شود. ای خراسانی آخر تو هم حرکتی! خراسانی عزیز آیا موقع آن نرسیده که تو هم با سایر شهرستانها همصدا شوی و ملیکردن صنعت نفت را از مجلس و دولت بخواهی؟»
این روزنامه در ادامه، درراستای همکاری با مردم اعلام کرد که حاضر است تلگرافهای مخابرهشده درباره ملیشدن صنعت نفت را ازسوی هر طبقه اجتماعی به رایگان چاپ کند. چندی بعد روزنامه «خراسان» هم که در جریده خود از دولت رزمآرا انتقاد کرده بود، بهعلت فشارهای حکومتی تعطیل شد.
بهرغم اعتراضات جامعه مطبوعاتی خراسان به فشارهای وارده ازطرف رزمآرا به مطبوعات پایتخت و توقیف برخی از آنها، وی حاضر به دستبرداشتن از فشار بر مطبوعات نشد. درنتیجه اعضای انجمن روزنامهنگارانِ خراسان دست به تحصن زدند و در تلگرافخانه مشهد جمع شدند. علاوهبر روزنامهنگاران و اهالی مطبوعات، گروههای سیاسی مشهد هم که به مسئله نفت حساس بودند، واکنش نشان دادند.
نقش «کانون نشر حقایق مشهد» در ملیشدن صنعت نفت
بهجز رهبران و اعضای احزابی که نماینده احزاب بزرگی چون «حزب ایران»، «حزب میهن» و... در مشهد بودند و در چهارچوب فعالیتها و دستورالعملهای حزب متبوع خود کوشش میکردند، باید از «کانون نشر حقایق اسلام» بهعنوان مهمترین گروه سیاسی و مذهبی مشهد درجریان مبارزه برای ملیشدن صنعت نفت، نام برد.
این گروه مذهبی که در نخستین سالهای دهه20 توسط محمدتقی شریعتیمزینانی با هدف مبارزه با افکار ضددینی و معرفی بهتر اسلام به دانشآموزان و فرهنگیان مشهدی شکل گرفته و با استقبال گروههای مختلف مردم شهر به سازمانی اثرگذار تبدیل شده بود، در ادامه راه، جنبه سیاسی نیز به خود گرفت و تا سالها نماینده روشنفکران ملیمذهبی مشهد شمرده میشد.
نامه مصدق به دانشآموزان مشهد
با طرح مسئله ملیشدن صنعت نفت، کانون نشر حقایق اسلامی از این ایده حمایت کرد. تحت تأثیر تبلیغات این کانون، دانشآموزان دبیرستانهای فردوسی، ابنیمین، عاملی و نیز دانشسرای پسرانه و هنرستان شاهرضای مشهد در حمایت از ملیشدن صنعت نفت در نهم بهمن1329 بیانیهای صادر کردند. این بیانیه در روزنامه ایران مبارز به چاپ رسید و دکتر مصدق که رهبری مبارزات مردم ایران را برای ملیکردن نفت برعهده داشت، در پاسخ به آن، نامهای تشکرآمیز ارسال کرد.
سرانجام تصویب شد
سرانجام مبارزات مردم ایران نتیجه بخشید و بهدنبال تظاهرات بزرگ مردمی که در زمستان1329 به دعوت مصدق و کاشانی در سراسر کشور برگزار شد، کمیسیون نفت مجلس روز 17اسفند پیشنهاد ملیکردن صنعت نفت را تصویب کرد و آن را برای تصویب عمومی به هیئترئیسه مجلس ارجاع داد. مجلس شورای ملی نیز در24اسفند و مجلس سنا روز29 اسفند پیشنهاد کمیسیون نفت را به تصویب رساندند.
باشکوهترین میتینگ در تاریخ مشهد
حسین علاء که بعد از ترور رزمآرا به نخستوزیری ایران رسیده بود، تحت تأثیر تظاهرات پیدرپی اقشار مختلف مردم ایران در حمایت از ملیشدن صنعت نفت و شخص مصدق، اشتیاق چندانی از خود برای نخستوزیری ایران نشان نداد. یکی از این راهپیماییها که میتوان آن را اولین حضور عمومی مردم مشهد درجریان مبارزات ملیشدن صنعت نفت تلقی کرد، تظاهرات عصر جمعه23فروردین1330 بود. در این روز مردم مشهد در مسجد گوهرشاد تجمع کردند و به افصحالمتکلمین (یکی از روحانیونی که همراه آیتا...کاشانی به مشهد آمده بود) که درباره ضرورت مبارزه برای ملیشدن صنعت نفت سخن میگفت، گوش فرا دادند.
این تجمع که با دعوت احزاب و گروههایی چون حزب ایران، کانون نشر حقایق اسلامی، اتحادیه جوانانساداتحسینی، بازرگانان، اصناف و ورزشکاران مشهدی صورت گرفته بود، به روایت روزنامه ایران مبارز، مهیجترین و باشکوهترین میتینگ در مشهد آن روزگار توصیف شده است.