رادمنش | شهرآرانیوز؛ «نوروز» از آشناترین واژهها برای تمام ایرانیان و فارسی زبانان است. این آیین باستانی فراتر از مرزهای جغرافیایی ایران امروزی است و نه تنها در کشورهای فارسی زبان مانند افغانستان و تاجیکستان که در هر گوشهای که تحت تأثیر فرهنگ ایرانی بوده است، رد و عطر و نشانش دیده و حس میشود.
«نوروز» از آن دست واژگانی است که به تنهایی میلیونها انسان را با گذشته دور، تاریخ کهن و آیین نیاکانی شان پیوند میدهد. دکتر نعمت ا... فاضلی، انسان شناس، نویسنده و استاد پژوهشکده مطالعات اجتماعی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، نوروز را وطن ایرانی میداند که ما در آن زندگی میکنیم، با آن به روز و نو میشویم.
او انسان گرایی، پاکی و تمیزی، دوستی، توجه به حقوق بشر، دموکراتیک بودن، شادی خواهی و... را از مشخصهها و ویژگیهای نوروز میداند. آیینی که هر جای جهان رفته، بی تنش و تعارض پذیرفته شده است.
آنچه در ادامه میآید، بخشی از سخنرانی این استاد دانشگاه با موضوع نوروز امروز، در مراسم پنجاهمین همایش میان فصلی مؤسسه خردسرای فردوسی و در آستانه سالروز پایان سرایش شاهنامه فردوسی است. این مراسم در سالن همایش آریو مصلی نژاد برگزار شد. دکتر محمدجعفر یاحقی و دکتر علیرضا قیامی، استادان زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی و دکتر فرزانه فرخ فر، عضو هیئت علمی گروه پژوهش هنر دانشگاه نیشابور، از دیگر سخنرانان این برنامه بودند.
همان طور که دولتمند خال اف، شاعر و خواننده فقید تاجیک، در شعری میگوید: «شاهنامه وطن است»، به همان سیاق نوروز هم وطن است. ما در نوروز وطن میسازیم. در تمام تاریخ چندهزار ساله نوروز، نوروزیان در سراسر جهان، نوروز خودشان را ساختند و امروز هم همین کار را میکنند.
استاد بقایی ماکانی در کتاب «نگرشهای ایرانی» پرسش شگفت و قابل تأملی را مطرح میکند و مینویسد: اگر نوروز نبود ما چگونه بودیم؟ باید از خودمان بپرسیم اگر نوروز نبود ایران امروز، احساسات و عواطف و زبان ما چگونه بود؟ ما چگونه میتوانستیم بدون نوروز باشیم؟ آیا اساسا ما دیگر حضور داشتیم و بودیم؟
پاسخ من این است که اگر نوروز نبود ما هم نبودیم. در کتاب «نوروز نوشت» برخی از جنبههای نوروز امروز را توضیح داده ام. گفتمان نوروز در ایران معمولا یا گفتمان اسطورهای است یا ادبی یا تاریخی. در این چند سال اخیر برای خدشه دار کردن نوروز چیزی درست شده با نام آسیب شناسی. چهار تا ترقه بازی و آتش بازی را بهانهای کرده اند برای حمله به آیین با کلیدواژه آسیب شناسی نوروز. از اینها که بگذریم نوروز امروز به ندرت موضوع تأمل اهل فکر و اندیشه بوده است. اینکه نوروز وطن ماست، واقعیتی عینی است، اما کمتر به آن اندیشیده ایم.
ما تقریبا شصت روز از سال را از اوایل اسفند تا پایان فروردین با نوروز زندگی میکنیم. یکی از ویژگیهای نوروز امروز این است که طول آن شصت روز است. ما در عصر سازمانها زندگی میکنیم. سازمانهای ما با نوروز سامان پیدا میکنند؛ حساب و کتابشان، گردش مالی شان و حتی آنجایی که میخواهند روح و انرژی و سرمایه عاطفی سازمان را ارتقا بدهند، از نوروز برای ارتقای آن استفاده میکنند. در نوروز محبتهای بین مدیر و کارکنان و فضای اخلاقی سازمان ارتقا پیدا میکند.
شهرهای ما شصت روز نوروزی میشوند. خیابانها و رفت وآمدها و گرمی و رونق شهر را در این شصت روز میبینیم. شهرها، شهرهای نوروزی میشوند، آن هم به شیوه مدنی، نه حکومتی. شهروندان در محلات و خیابانهای اصلی و فرعی، شهر را نوروزانه میکنند. از اول اسفند تهران و خیلی از شهرهای ایران نوروزی شده است. البته در ۴۵ سال اخیر زمان نوروز بسط پیدا کرد. زمانی که من بچه بودم، این قدر طولانی نبود که حتما میدانید دلیلش چیست. البته من آرزو میکنم ۳۶۵ روز سال نوروزی شود.
نوروز در ساختار آموزشی ما تنیده شده است، مدارس و دانشگاهها و... البته نه اینکه در کتابها خیلی روی نوروز تأکید کنند و بخواهند دانش آموزان ما ساختار عاطفی و شناختی نوروزی پیدا کنند، اما خانوادهها و دانش آموزان و دانشجویان و دلهای نوروزی که در نهادهای آموزشی هستند با نوروز انس و الفتی پیدا کرده اند. برنامه درسی لاجرم با تعطیلات و فراغت نوروزی تنیده شده است.
وقتی میگوییم نوروزِ امروز، دیگر فقط بحث داستان تاریخی یا اسطورهای نوروز نیست. داستانِ نوروزی است که امروز دارد ساخته میشود. اتفاق جالبی که افتاده این است که ما دیگر نوروز را در خانهها جشن نمیگیریم؛ در فرهنگ سراها، آموزشگاه ها، مراکز فرهنگی و در حوزه عمومی شهر داریم جشن میگیریم. میخواهیم نوروز را در کنار هم و با هم به رخ جهانیان و سیاست بکشیم. این است نوروز امروزی. اجداد ما در هزار سال پیش در فرهنگ سرا گرد هم نمیآمدند.
تحقیقات امروزی علوم اعصاب و علوم شناختی نشان میدهد که وقتی ملتی برای مدتی طولانی با رسمی، آیینی یا عادتی زندگی میکند، مغز او آن گونه شکل میگیرد. مغز انسان ایرانی مغز نوروزی است. نورونهای نوروزی در مغز ما هست. اینکه هیچ کس، هیچ نیرو و هیچ ایدئولوژیای نتوانسته و نخواهد توانست شأن و قدر و ارزش نوروز را به عنوان عالی ترین، والاترین، دیرینترین و فراگیرترین آیین ایرانی خدشه دار بکند، دلیلش همین است. هر کس با هر ایدئولوژی محکوم شده به اینکه -حتی اگر قلبا هم نوروز را نمیخواهد- تظاهر به احترام به نوروز کند.
بنابراین، این نورونهای نوروزی هستند که انسان امروزی ایرانی را دارند هدایت میکنند. نوروز امروز و انسان امروز ایرانی در هم تنیده اند. ما میدانیم که نوروز شادی است، آن هم شادی پایدار. هیجان نیست. رضایت پایدار است از بودن و زیستن و ایرانی بودن؛ ایرانی اعم از ترک و کرد و عرب و بلوچ و فارس یا هر گویش و زبان یا هر مرام و آیینی، به جز سیه رویان و تبه کاران که به آنها کاری نداریم.
این نورونهای نوروزی چگونه عمل میکنند؟ شما در زندگی روزمره تان چند کار را انجام میدهید که حاصل نورونهای نوروزی است. یکی این است که ما ایرانیها شادی نوروزی را با تمیزی تعریف کرده ایم. این اتفاق کوچکی نیست که تمیزی، پاکی و سلامت را گره زده ایم با نوروز. هیچ آیین دیگری نداریم که تمیزی و سلامت محیط و بدن و فضا را در خودش تعریف کرده باشد. در فلسفه اسطورهای نوروز، ایرانیان باستان بر این باور بوده اند که نوروز، روز پیروزی خیر است بر شر. این خیر چیست؟
یکی از وجوه خیر تمیزی است. برای همین است که خانهها را در آستانه نوروز چنان پاک و تمیز میکنند که هر نوع کثیفی، تیرگی و تاری را بزدایند تا خیر در اشیای خانه هم دیده شود. بدنهای نوروزی خودشان را به زیباترین وجه میآرایند تا زیبایی در بدنها دیده شود؛ زیبایی خیر است. به همین ترتیب ما نوروز را در تجربه روزمره مان میبینیم و میکوشیم تا پیروزی خیر بر شر، زیبایی بر زشتی، روشنی بر تاریکی و خوبی بر بدی را تحقق ببخشیم. نوروز امروزی به این معنا شادی پایدار را میآفریند.
از شگفتیهای نوروز این است که هم دیرین است و هم امروزین. شگفتی شاعرانه نوروز در این است که دیرینترین آیین ایرانی است، اما در عین حال امروزیترین آیین هم هست. چون شما در نوروز هیچ مانعی برای زندگی نمیبینید. نوروز عین زندگی است. هیچ عنصری از معنای نوروز مانع زندگی، سلامت، زیبایی و با هم بودن نیست. هیچ عنصر نوروزی طردکننده نیست، آدمها را به دو دسته زشت و زیبا یا به چپ و راست و دسته بندیهای دیگر تقسیم نمیکند.
نوروز دموکراسی است به معنای دقیق کلمه. مشارکت همگان با هر مذهب، هر نژاد، هر زبان، هر جنسیت و هر موقعیت است. زندگی واقعی واقعی امروزی در واژه دموکراسی معنا پیدا میکند. دموکراسی یعنی همه انسانها ارزشمندند، همه انسانها حق مشارکت دارند، همه انسانها میتوانند دیده شوند. همه فرهنگ ها، همه زبان ها، همه گروهها با هر ویژگیای به رسمیت شناخته میشوند.
نوروز امروزیترین آیین ایرانی است. تنها آیین ایرانی است که این مشارکت، این به رسمیت شناختن، این اعتبار بخشیدن به همگان با هر زبان و فرهنگ و هر ویژگی را تضمین میکند و میپذیرد. شما جایی را میشناسید؛ هر جمعیت یا گروهی در هر منطقهای از ایران که احساس بکنند نوروز آنها را طرد میکند؟ نه وجود ندارد. برای همین است که فراگیرترین آیین ایرانی است. اینکه میگویم نوروز امروزی است، چون در بنیان معنایی اش مشارکت، به رسمیت شناختن، اعتبار بخشیدن و احترام نهادن به حقوق بشر وجود دارد. برای همین است که دیرینهترین آیین، امروزین آیین ایرانی هم هست.
نوروزِ امروز در عین حال مدنیترین آیین ایرانی است. هیچ آیینی وجود ندارد که به اندازه نوروز مدنی باشد. نیازمند هیچ ایدئولوژی، هیچ آیین نامه و دستور از بالا و پایین نیست. نیازمند هیچ سازمان سیاسی نیست. نوروز از نورونهای نوروزی مغزهای ایرانی سرچشمه میگیرد.
در تمام تاریخ هم نوروز مدنی بوده، حتی وقتی دستگاههای سیاسی خواسته اند از نوروز استفاده کنند باز نوروز مدنی باقی مانده است. نوروز امروز، نوروز انسانی است. نوروز برای انسان هاست، با انسان هاست. انسان به معنای دقیق کلمه؛ انسانی که میخواهد زندگی کند، رشد کند، یاد بگیرد، آزاد باشد، احترام ببیند، هویت داشته باشد و انسانی که میخواهد در جهان با هر ویژگیای که دارد خلاقانه زیست کند.
نوروز به این معنا انسانی است. انسانیترین آیین ایرانی است. یعنی انسان ایرانی و نورون نوروزی به گونهای است که هسته معنایی آن به لحاظ معنایی تا به امروز انسانی باقی مانده است. این آیین، چون انسانی است، به هر سرزمینی که ایرانیها میروند پذیرفته میشود؛ بدون تنش و چالش و تعارض؛ در امریکا و اروپا و امریکای لاتین و افریقا و... در هر جایی که انسان ایرانی هست، آیین نوروز بدون تنش پذیرفته شده است.
جهان از نوروز استقبال میکند. دلیلی بنیادین در این وجود دارد. چون نوروز با فطرت انسان انطباق پیدا کرده است. چون نوروز با نیازهای وجودی انسان انطباق پیدا کرده است. تعارضها را میکاهد و بر شادیها میافزاید. توجه ما را به طبیعت جلب میکند. آیین سربلندی و عزت و شادی و انسان گرایی است. در آیینهای نوروزی چهرهها شاد است، دلها شاد است، بدنها زیباست، فضای نوروزی فضای بخشش و گذشت است. اینها همه نوروز امروزی است.
ویژگی بنیادین جامعه معاصر تغییر است، روز نو روزی است که مقام تغییر و پویایی را پاس میداریم. روزی است که آماده میشویم تا بازاندیشی کنیم و خود را تغییر دهیم. نو شدن آرمان دنیای مدرن است. نوروز امروزی آیین پاسداشت نو شدن است. معمولا خودکامگان، محافظه کاران با تغییر سر ستیز دارند، به هزار دلیل.
نوروز مقاومت نو شدن در برابر آن فضای متصلبی است که میکوشد گذشته را مرجع خودش کند. اما نوروز میکوشد گذشته را پاس بدارد، همچون منبع، نه مرجع. نوروز به ما اتصال و پیوند با ریشهها و تاریخ را میدهد و در عین حال ما را هل میدهد به جلو، که تغییر کنیم و نو شویم. نو به معنایی که بتوانیم خیر و نیکی و خوبی را بیشتر تولید کنیم. نوروز آیین زندگی بیشتر و بیشتر از زندگی است.