صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

ازدواج؛ آرزویی دور از دسترس

  • کد خبر: ۲۱۶۷
  • ۳۰ تير ۱۳۹۸ - ۰۷:۵۹
طاهره خواجه بیدختی روان شناس و مدیر مرکز همیاران صالحه

گاهی اوقات فقر فرهنگی برخی از خانواده ها باعث می شود تا در بین کودکانی که مهر استثنایی بودن بر پیشانی شان خورده است ، کــودکی با آی کیـــوی نزدیک به 100 (بین 70 تا 80) که «بچه های مرزی» خوانده می شوند در زمره این کودکان قرار بگیرد و وارد سیستم آموزش استثنایی شود. در حالی که این کودکان فهمیده تر از کودکان استثنایی هستند.
این پایان ماجرا نیست؛ گاهی ناآگاهی برخی والدین از شرایط فرزندشان باعث می شود ضربات سهمگینی به این کودکان وارد شود.فارغ از آنکه سال ها بدون حمایت و توجه در سیستم آموزش استثنایی تحصیل کرده است، این ضربه در سن بلوغ و زمان ازدواج این کودکان به گونه ای نمود پیدا می کند که باعث می شود با کتمان واقعیت که فرزندشان سال ها در مدارس استثنایی تحصیل کرده است، بعد از اطلاع خانواده همسر و بروز مشکلات روحی و روانی که فرزندشان با یک فرد استثنایی ازدواج کرده است یک زندگی منتهی به طلاق شود.


آرزوهای محال؛ از ازدواج تا هم زیستی
در رنج سنی 15 تا 23 سال که مقطع پیش حرفــــــــه ای و حــــــرفه ای (متوسطه 1 و2) به حساب می آید تمایل به ازدواج در کودکان دختر استثنایی که در سن بلوغ نیز قرار دارند ، مشاهده می شود.
در این بازه سنی کودکان تمایلات خود را اظهار می کنند و کم توانان ذهنی که سندروم داون هستند مدام به زبان می آورند : «چرا برایم خواستگار نمی آید؟»
این اتفاق برای آن دسته از کودکان که بر خلاف بچه های سندروم داون ظاهری عادی دارند به این شکل نمایان می شود که طی صحبت با مشاوران مدارس خود از دغدغه های ازدواجشان و علایق و آمال هایشان می گویند. علاه بر مشاوران مدارس، والدین نیز مخاطب حرف های این کودکان هستند که اکثر قریب به اتفاق آن ها به ارتباط فرزندشان با یکی مثل خودش تمایل نشان می دهند. به این شکل که فرزندشان زیر ذره بینشان، هم زیستی شرعی و قانونی با جنس مخالف خود داشته باشد مثلا با هم پارک بروند، به یکدیگر محبت بورزند که متأسفانه تاکنون چنین امکانی در جامعه فراهم نبوده است.


عشق های بی پایه و اساس
تحقیقات نشان داده است میل جنسی در این گروه افراد شدیدتر از افراد عادی است. عاشق شدن های بی پایه و اساس صرف نگاه کردن به یک عابر پیاده، علاقه ورزی به افراد رهگذر ، داستان پردازی از رابطه جنسی با پسر همسایه یا فامیل و آشنا و... گواهی بر این ادعاست. نمونه ساده این مهم را می توان در شماره دادن و گرفتن کودکان کم توان ذهنی به جنس مخالف مشاهده کرد. بسیار پیش آمده است که کودکان استثنایی حتی زمانی که وارد سرویس مدارس می شوند و اگر راننده کمی جوان تر باشد به هر نحوی که باشد شماره راکب را پیدا می کنند و سعی در برقراری ارتباط می کنند. این اتفاق در خیابان و کوچه نیز مصداق پیدا می کند . در پس این خطرات بسیار مشاهده شده است که این کودکان مورد سوءاستفاده قرار می گیرند.


جای خالی یک طرح حمایتی
مرحله بعدی اتفاقات محیط پیرامون است که تأثیرات منفی بر این کودکان می گذارد. به خصوص وقتی که خواهر یا برادر فرد کم توان ذهنی ازدواج می کنند. شروع یک دوره افسردگی یا برعکس خشونت و ناسازگاری است تا حدی که اطرافیان را تهدید به خود کشی می کند و بعضا مشاهده شده است که قرص مصرف می کنند. در چنین شرایطی بهترین اتفاق می تواند تأسیس یک موسسه حمایتی باشد. در کنار سیستم آموزشی کشور که تا مقطع دیپلم از این افراد حمایت کند و راه اندازی کارگاه ها از سوی خیران که به رونق اشتغال زایی منتهی شده است باید مرکزی برای ازدواج این کودکان تأسیس شود و حمایت های بعد از ازدواج را به دست بگیرد. نتیجه زمزمه چنین طرحی تاکنون در بین برخی والدین به این شرح بوده است که خیلی از آن ها حاضر به همکاری مالی برای فرزندشان و فردی که قرار است با فرزندشان ازدواج کند نیز شده اند..

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.