به ما ماهیگیری یاد بدهید!
الهام ظریفیان- 25 تیرماه هر سال در کشورمان ایران" روز بهزیستی و تامین اجتماعی" نامگذاری شده است. سازمان بهزیستی كشور، به موجب لایحه قانونی سال 1359 در جهت تحقق مفاد اصول ۳، ٢١ و ٢۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و در زمینه تحقق عدالت اجتماعی تشكیل شده است. این مناسبت هر سال فرصتی را فراهم میکند که معلولان به طرح مشکلات و دغدغههای خود در رسانهها بپردازند و انتظارات خود را از بهزیستی به عنوان نهادی که در قانون جمهوری اسلامی ایران متولی معلولان شناخته میشود بیان کنند. به همین بهانه به سراغ برخی توانجویان شهر که خود نیز از فعالان سمنهای مرتبط در این حوزه هستند رفتیم و از آنها درباره مهمترین انتظاراتی که از بهزیستی دارند پرسیدیم. این نظرات را در ادامه دنبال کنید.
معلولان دغدغه مسئولان باشند
ایمانی راد مدیر عامل جامعه معلولان خراسان است. او بیشترین انتظار جامعه معلولان از بهزیستی و بلکه حاکمیت را این میداند که دغدغه آنها نسبت به افراد معلول تغییر کند. میگوید: اکنون ما دغدغه چهارم یا پنجم حاکمیت هم نیستیم. بهزیستی با توجه به بودجههایی که دارد به تنهایی نمیتواند نیازهای معلولان را تامین کند و در این زمینه نیاز به عزم ملی برای ایجاد دغدغه در افراد تصمیمگیر کشور احتیاج داریم. وقتی از 12 هزار و 500 میلیارد تومان بودجه بهزیستی فقط 2.5 هزار میلیارد تومان آن اختصاص مییابد کف خواستهها هم محقق نمیشود.
به اعتقاد وی مناسب سازی خیلی مهم است ولی به تنهایی توسط بهزیستی قابل انجام نیست بنابراین باید همه نهادها مانند شهرداریها و مسکن و شهرسازی و ادارات مختلف دخالت کنند تا مناسبسازی صورت بگیرد. او میگوید: وزارت صنعت، معدن و تجارت، سازمان برنامه و بودجه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی باید قوانینی که در راستای حمایت معلولان به تصویب رسیده را اجرا کنند. قانون 3 درصد استخدام معلولان در خیلی جاها رعایت نمیشود و حرف بهزیستی هم به جایی نمیرسد
ایمانی راد ادامه میدهد: بهزیستی در خصوص پیگیری مطالبات معلولان از دیگر نهادها فعال است اما ضمانت اجرا خیلی مهم است. این سازمان به عنوان دبیر ستاد پیگیری و هماهنگی مناسبسازی کشور، از سال 84 تاکنون، هر سال به ادارات مختلف و سازمانهای مردم نهاد در این خصوص نامه میدهد، اما چقدر به این نامهها اهمیت داده میشود؟ اگر قرار بود اهمیت بدهند اکنون این همه اداره نداشتیم که هنوز مناسبسازی نشدهاند. این نشان میدهد که یک جای کار میلنگد و آن نبودن ضمانت اجرای لایحه جامع حمایت از معلولان و نبودن دغدغه در بین مسئولان دراین خصوص است. اجرای این قانون اجرا و تحقق بخشی از مطالبات معلولان نیاز به عزم جدی دارد که متاسفانه این عزم دیده نمیشود.
وی تاکید میکند: معمولا به دو مناسبت روز جهانی معلولان و هفته بهزیستی این بحث داغ و در رسانههای مختلف راجع به آن صحبت میشود. بهزیستی در این دو هفته خیلی در این باره صحبت میکند ولی باید زمانی برسد که عملکرد همه سازمانها در این مورد ارزیابی قرار بگیرد. در تقویم بسیاری از کشورهای پیشرفته هفتهای با عنوان هفته مناسب سازی وجود دارد که در آن هفته ادارات مختلف فعالیتها و نوآوریهایی را که در این خصوص انجام دادهاند معرفی میکنند. همه ادارات میآیند جواب میدهند نه اینکه فقط بهزیستی توضیح بدهد. ولی متاسفانه چنین چیزی در ایران نیست.
فرهنگسازی در فعالیتهای بهزیستی گم شده است
مناسبسازی معابر، خیابانها و سازمانها یکی از مهمترین دغدغههای معلولان است چراکه یک شهر پر از فراز و نشیب به معنی این است که یک معلول از زندگی عادی در آن شهر محروم است. حمید حسینی رئیس انجمن شهر بدون مانع در خصوص وضعیت مشهد در خصوص مناسبسازی برای معلولان میگوید: خراسان رضوی در پیگیری مناسبسازی محیط به لحاظ رتبه یک را در کشور دارد. نه اینکه وضع رفت و آمد معلولان در خراسان رضوی رتبه یک باشد. اما چقدر این پیگیریها به نتیجه رسیده؟ در برخی موارد نتیجه خوب بوده. به عنوان مثال ادارات کل استان که در مشهد مستقرند تلاش کردهاند تا حد زیادی مناسبسازی کنند و نمره 30 را بگیرند. ولی دستگاههای دولتی در شهرستانها وضعیت مناسبی از نظر مناسبسازی ندارند. در حوزه حمل و نقل عمومی با پیگیریهایی که از سوی ستاد استانی مناسبسازی صورت گرفت منجر به خرید 150 دستگاه اتوبوس مناسبسازی شده شد که الان در سطح شهر در حال خدماترسانی هستند. ولی همچنان جای کار زیادی در این خصوص وجود دارد.
وی معتقد است در حوزه فرهنگسازی و آگاهسازی بهزیستی به عنوان دبیر مناسبسازی استان در این زمینه باید فعالتر عمل کند. او میگوید: بهزیستی مدام باید به ایجاد کمپینها و ساخت کلیپ و تیزر باید اقدام کند حتی اگر شده در این زمینه اعتبارات خاصی در نظر بگیرد. شهرداری مشهد پتانسیل بالایی در حوزه فرهنگی دارد که در این زمینه همکاری لازم را نکرده است. بارها در جلسات کمیته فنی مناسبسازی استان که به ریاست دفتر فنی استانداری برگزار میشود از سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری مشهد خواستهایم که در این زمینه به بهزیستی را کمک کنند. ولی همچنان در بنرهای سطح شهر موضوع مناسبسازی معلولان و فرهنگسازی درباره آن دیده نمیشود. به عنوان مثال مسیرهای ویژه نابینایان در سطح شهر اجرا شده ولی میبینیم ماشینی در آن پارک کرده و یا در پارکینگهای ویژه معلولان افراد سالم پارک میکنند. این موضوع به این دلیل است که فرهنگسازی اتفاق نیفتاده است.
حسینی میافزاید: همچنین بهزیستی باید در حوزه توانبخشی معلولان فعالتر عمل کند. من همیشه این انتقاد را به بهزیستی داشتهام که آنچنان که باید و شاید به خانوادههای معلولان رسیدگی نمیکند. بخش زیادی از اعتبارات بهزیستی در بخش معلولان، به سمت موسسات حمایت و نگهداری سرازیر میشود. در صورتی که کشورهای توسعه یافته سالهاست از این مرحله عبور کرده و تمرکز خود را روی توانمندسازی معلولان و خانوادههای آنها گذاشتهاند.
وی یکی از دیگر از موضوعاتی که بهزیستی باید هدفمندتر دنبال کند را حمایت از سازمانهای مردم نهاد میداندو میگوید: موسسات خیریه به صورت قارچی رشد کردهاند. سازمانهای مردم نهاد بسیاری برای کمک به افراد داریم ولی در حوزه توانبخشی و یا مناسبسازی معلولان تعداد آنها کمتر از انگشتان یک دست است.
کوتاهقامتان و مشکلاتی در حد معلولان
کوتاهقامتان با اینکه طبق تعاریف بهزیستی معلول محسوب نمیشوند اما تقریبا با همان مشکلاتی برای گذران زندگی عادی خود مواجهاند که معلولان با آنها دست و پنجه نرم میکنند. نجیبه حاجی پور رئیس انجمن کوتاه قامتان مشهد در این خصوص میگوید: بهزیستی کوتاه قامتان را معلول نمیداند و بنابراین این افراد را تحت پوشش قرار نمیدهد. از نظر این سازمان کوتاه قامتان محدودیت دارند و نه معلولیت. کوتاه قامتان در بهزیستی پرونده ندارند مگر آنهایی که همراه با کوتاهی قد نقص عضوی هم داشته باشد. با اینحال ما از بهزیستی انتظار داریم که کوتاه قامتان را نیز تحت پوشش خود بگیند.
به اعتقاد وی مسکن و اشتغال مهمترین مشکل این افراد است. او توضیح میدهد: هرچند بچهها با روحیه خوبی که دارند خود را در جامعه نشان میدهند ولی صاحبان مشاغل با این نگاه که فرد کوتاه قامت نمیتواند از عهده انجام کار برآید با وی برخورد میکنند و بنابراین به او کار نمیدهند. آنهایی هم که شاغل هستند مجبورند خود را با شرایط نابرابر وفق بدهند. من خود شاغل هستم ولی میز و صندلی استاندارد من نیست. من از بیماریهای دیسک کمر و زانو درد رنج میبرم. دستم به پرینتر نمیرسد اما هر طور شده بدون اینکه از همکاری کمک بخواهم خود را به آن میرسانم.
حاجیپور درباره مناسبسازی معابر و سازمانها نیز میگوید: اخیرا اقدامات خوبی در جهت مناسبسازی شهر برای معلولان توسط شهرداری در مشهد صورت گرفته است که ما هم در کنار معلولان از آنها بهرهمند شدهایم. مثلا وقتی برای معلولان عابربانک را پایین میآورند ما هم دستمان میرسد.
بهزیستی به تنهای حریف مشکلات معلولان نمیشود
گستردگی فعالیتهای بهزیستی یکی از مهمترین آفتهایی است که به اعتقاد معلولان این سازمان به آن دچار است چراکه به دلیل این گستردگی و البته بودجه اندک بهزیستی نمیتواند به همه گروههای هدف خود رسیدگی مناسبی داشته باشد. سردار رضایی رئیس کانون نابینایان مشهد در همین باره و با تاکید بر اینکه یک معلول انسانی است که به دلیل نقص عضو با محدودیتهای مختلفی روبهرو است و برای ورود به اجتماع باید توانمند شود میگوید: به دلایل مختلفی این اتفاق نمیافتد. اول به دلیل اینکه خانوادهها و آموزش و پرورش در این جهت توجیه نیستند. دوم اینکه اعتبارات لازم برای توانمندسازی معلولان وجود ندارد. همچنین توزیع عادلانهای در توزیع اعتبارات این حوزه صورت نگرفته است. معلولان در سازمان بهزیستی به دلیل گستردگی فعالیتهای این سازمان عملا به حاشیه رفتهاند. زنان سرپرست خانوار، متکدیان، بچههای بیسرپرست و بدسرپرست، معتادان، فراریها و ... همه جز ماموریتهای کاری این سازمان هستند. این موضوع باعث شده اعتبارات بهزیستی به صورت موثر صرف معلولی که اولین و مهمترین وظیفه سازمان بهزیستی است نشود. نتیجه این است که امروز اکثر معلولان ناکارآمد بوده و علیرغم تحصیلات بالا نتوانستهاند تخصص لازم برای ورود به بازار کار را کسب کنند. در بین نابینایان نزدیک به 90 درصد افرادی که آمادگی انجام کار را دارند و به کار نیاز دارند بیکارند و زندگی آنها به مستمری حداقلی بهزیستی، یارانه، کمکهای خیران، سبد خانوار و .. وابسته است.
وی در خصوص کارایی قانون حمایت از معلولان میگوید: مفاد این قانون در بخش شهریه دانشگاه تا حدی اعمال شده است. ولی در بخشهای مسکن، درمان، معیشت و اشتغال مشکل جدی دارد. قانون 3 درصد جذب معلولان و اختصاص پستهای خاص به آنها به دلیل نداشتن اهرمهای اجرایی لازم اتفاق نیفتاده است. نقش سازمانهای دیگر در اجرای این قانون خیلی اهمیت دارد. خود مسئولان بهزیستی نیز اعتراف میکنند که به تنهایی نمیتوانند حریف این مشکل شوند. به دلیل حوزه گسترده کاری بهزیستی، باید سایر دستگاهها پای کار معلولان در مناسبسازی، اشتغال، مسکن، معیشت و درمان بیایند. ولی متاسفانه این اتفاق نمیافتد. وقتی به سراغ آنها میرویم میگویند متولی معلولان بهزیستی است و بهزیستی نیز میگوید به تنهایی نمی تواند این کار را انجام دهد چراکه اعتبارات کافی ندارد و از سویی نیز دچار سوتدبیر و بیبرنامگی و عدم توزیع عادلانه ثروت است. با کمک خیرین و مردم بخشی از مشکلات معیشتی معلولان برطرف میشود ولی در بخش اشتغال و مسکن کاری از کمکهای خیرین ساخته نیست.
او در ارزیابی کارنامه یکساله بهزیستی خراسان رضوی این سازمان را از سایر بخشهای بهزیستی در کشور نمیداند و میگوید: مسئولان خوبی دارد که ارتباط خوبی با بچهها گرفتهاند ولی تنها ارتباط داشتن و خوب برخورد کردن برای تامین زندگی معلولان کفایت نمیکند بلکه حرف اول را امکانات و اعتبارات میزند که متاسفانه به دلیل مشکل کلی که در کل دولت وجود دارد و سال به سال نیز بیشتر میشود، اعتباراتی که تخصیص پیدا کردهاند جذب نشدهاند وخیلی از طرحها و برنامههایی که به صورت مقطعی انجام میشد کاهش پیدا کرده و در مواردی نیز لغو شده که در خراسان نیز این اتفاقها افتاده است. امسال علیرغم گذشت سه ماه از سال هنوز دفترچههای بیمه اکثر معلولان و خانوادههای تحت پوشش آنها تمدید نشده است. یعنی گاهی در حداقلها نیز مشکل دارند که این خاص مشهد نیست.
وی تاکید میکند: از مسئولان خواهش میکنم که معلولان را ببینند. حادثه و بیماری در کمین همه افراد است. مسئولان نیز به خودشان بیایند و خودشان را در معرض این موضوع بدانند. این یک تهدید نیست بلکه هشدار است. در یک لحظه میتواند اتفاقی برای آنها و یا خانوادهشان بیفتد که آنها را تبدیل به انسانی دارای نقص عضو تبدیل کند. اگر این افراد کار و درآمد داشته باشند، سراغ بهزیستی و جاهای دیگر نمیروند. ولی آنها برای حداقلهای زندگی درگیرند. همه در این خصوص مسئولیت دارند. مردم و مسئولان و خیران و همه باید تلاش کنند که معلول نیز بتواند یک زندگی معمول داشته باشد و از حق حیاتی که خداوند به وی اعطا کرده بهرهمند شود. ثروتی که در کشور موجود است و بحمدلله کم هم نیست، باید عادلانه توزیع شود و معلولان نیز به سهم و حق خودشان برسند.
بار اضافه مشکلات بر دوش معلولان مهاجر
تمام مشکلاتی که معلولان در جامعه با آنها مواجهند برای معلولان مهاجر چندبرابر وجود دارد. معلولان مهاجر از اندک خدماترسانی سازمانهای متولی در این خصوص بیبهرهاند. مرتضی عبدی از معلولان مهاجر افغان و رویس انجمن باور سبز در خصوص مشکلاتی که جامعه معلولان مهاجر در کشور دارند میگوید: 6 هزار معلول مهاجر افغانستانی با کارت آمایش در استان زندگی میکنند. ما هیچ پشتوانهای نداریم و بهزیستی نیز هیچ وظیفهای در قبال ما ندارد ولی ایکاش مانند کشورهای شرایطی برای معلولان مهاجر نیز به وجود بیاورند تا همین خدماتی که معلول ایرانی دریافت میکند را من معلول افغانستانی نیز دریافت کنم. ما جامعه مهاجر معلول افغانستانی سعی کردیم مستقل بار بیاییم و نیازها و مشکلاتمان را خودمان برطرف کنیم.
وی میافزاید: جامعه معلول مهاجر با مشکلات بیشتری روبهرو هستند. کلمه مهاجر خود بار اضافهای روی دوش این افراد میگذارد. مهاجر معلول اگر هر قدمی میخواهد بردارد باید با همت خودش باشد. اکثر خانوادههای مهاجر افغانستانی وضعیت مالی ضعیفی دارند.
عبدی با تاکید براینکه معلولان نیازهها و مشکلات فراوانی دارند ادامه میدهد: کار درمانی، فیزیوتراپی و مسکن و ازدوج و اشتغال مهمترین نیازهای معلولان هستند که تامین آنها باید توسط بهزیستی تعریف شود. این در حالی است که از سویی آمار حوادث و بیماریهایی که میتواند منجر به معلولیت در افراد شود بالاست و از سویی رفتار مناسب با یک معلول در کشور فرهنگسازی نشده است. معلولان باید مستقل بار بیایند. چشم معلولان به دست سازمان بهزیستی است. مهمترین کاری که بهزیستی باید بکند این است که اعتماد به نفس معلولان را بالا ببرد.
به اعتقاد وی همه جامعه باید این دغدغه را داشته باشند چراکه بهزیستی به تنهایی نمیتواند شرایط مناسب را برای زندگی معلولان فراهم کند. او میگوید: نیازهای معلولان به ویژه در حاشیه شهر مشهد عمیقتر و شدیدتر است و نیاز به سالها کار دارد. مشهد شهر نور است و وضعیت فعلی معلولان زیبنده این شهر نیست. باید به آنها ماهیگیری یاد بدهند نه اینکه ماهی به آنها بدهند.
وی همچنین میگوید: سازمان بهزیستی باید در خصوص پیشگیری از معلولیت فعالتر عمل کند. غربالگری و آگاهسازی مردم برای جلوگیری از ازدواجهای فامیلی خیلی اهمیت دارد اما هزینه اینها خیلی کمتر از هزینههایی است که بابت رسیدگی به معلولان به دولت تحمیل میشود. برای مثال باید سریالهایی و مستندهایی در این خصوص ساخته شود که مردم آگاه شوند.
به ما ماهیگیری یاد بدهید
عباسعلیپور نیز رئیس هیئت مدیره جامعه معلولان است. او میگوید: انتظار ما از بهزیستی این است که به ما ماهیگیری یاد بدهد و به ما ماهی ندهد. فردا که ماهیها تمام شد میخواهیم چه کنیم. زمینه اشتغال را برای معلولان فراهم کنید. شهر را مناسبسازی کنید که معلول بتواند در شهر تردد کند و فعالیت اقتصادی، فرهنگی و تولیدی کند. یک معلول وقتی نمیتواند در شهر راه برود و فعالیت اقتصادی کند دستش جلوی ارگانهای حمایتی مانند کمیته امداد و بهزیستی دراز میشود. در کشورهای پیشرفته معلولان در سطح شهر بسیار دیده میشوند. ولی اینجا یک معلول در پیادهرو نمیتواند راه برود. نمیتواند دست بچهاش را بگیرد و به خیابان برود. نمیتواند کنار برادرش در مغازه کار کند چون مغازهاش پله دارد. به خیریهها توصیه کنیم به جای اینکه مرهم روی درد معلولان بگذارند برای آنها اشتغال ایجاد کنند. با کارخانهای صحبت کنند و بگویند بیمه سهم کارفرما را ما میدهیم کارگر را شما قبول کنید و به وی حقوق بدهید.
وی با انتقاد از قانون جامع حمایت از معلولان میگوید: در این قانون خود معلول دیده نشده. فقط گفته شده اگر پدر و مادر فردی معلول باشند، آن فرد میتواند از 50 درصد معافیت مالیاتی استفاده کنند. چرا خود معلول نمیتواند از معافیت مالیاتی استفاده کند؟ چرا خود معلول نمیتواند از معافیت بازنشتگی و معافیت بیمه استفاده کند؟ این لایجه گفته به معلولان حداقل حقوق بدهید. چرا برایشان شغل ایجاد نکنید؟ یکی از ایرادهای بزرگ این قانون این است که فرزندان معلولان را تنبل میکند.
عباسعلیپور میافزاید: در قانون جامع حمایت از معلولان صدا و سیما موظف شده است براساس اطلاعاتی که سازمان بهزیستی به آنها میدهد در هفته چند ساعتی را به آموزش در این خصوص اختصاص دهد. ولی متاسفانه صدا و سیما از این مسئولیتی که به عهدهاش گذاشته شده شانه خالی میکند. قانون زمانی اجرا میشود که ضمانت اجرایی داشته باشد. ولی این قانون ضمانت اجرایی ندارد.
او ادامه میدهد: از شهرداری مشهد خیلی تشکر میکنم که حداقل نمود فعالیتهای آنها برای معلولان در پیادهروها و رفع موانع دیده شده است. از شهرداران خواهش میکنم قبل از هر طرح و پروژهای دستورالعمل مناسبسازی را پیوست آن طرح کنند. یک مانع چهار سانتی متری برای یک ویلچری باعث میشود که وی نتواند در جامعه حضور یابد. نه فقط برای معلولان که برای مادران و سالمندان و زنان باردار هم چنین است. همه در خانواده سالمندی دارند که نمیتواند از خیابان رد شود.