صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

«مهری» داستان حماسه‌سازی همسران آزادگان برای نوجوانان | روایت عاشقانه‌ها و چشم انتظاری‌ها

  • کد خبر: ۲۲۰۹۶۷
  • ۲۱ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۹:۴۷
بیست ویکمین دوره جشنواره ملی کتاب رشد در آخرین ماه سال ۱۴۰۲  برگزار شد و برگزیدگان و شایستگان خود را شناخت. رمان «مهری؛ داستان سرو‌های سربلند» نوشته فاطمه غلامی از آثار انتشارات جمال، یکی از رمان‌هایی بود که در بخش «داستان نوجوان شایسته» تقدیر شد.

به گزارش شهرآرانیوز، غلامی، شاعر و نویسنده کتاب کودک و نوجوان متولد ۱۳۶۸  است و در مقطع کارشناسی فقه و حقوق اسلامی تحصیل کرده است. او در گفتگو با خبرگزاری اینا درباره موضوع این کتاب که درباره همسران آزادگان است، صحبت کرده که گزیده‌ای از آن در ادامه آمده است.

روایت صبر همسران آزادگان

«مهری» داستان سرو‌های سربلند است، داستان دلتنگی ها، دردها، عاشقانه‌ها و حماسه سازی همسران گرامی آزادگان. «مهری» به روایت یکی از این سرو‌های سربلند است. مهری زنی است با دو فرزند که همسرش به جبهه می‌رود و دیگر برنمی گردد. این برنگشتن ها، همراه است با بی خبری مهری، یعنی هیچ اثری از همسرش که مرتضی باشد، نیست. البته اخبارِ ناقصی به او می‌رسد، اخباری که ضدّ ونقیض است؛ یک سری خبر‌ها درباره شهادت مرتضی است، یک سری خبر‌ها درباره اسارت مرتضی و درنهایت چیزی که حتمی است این است که مفقودالاثر است و هیچ اثری از مرتضی پیدا نشده است.

مهری نمونه یکی از خانم‌هایی است که در زمان جنگ هر چند در خانه خودش بوده، ولی سنگربه‌سنگر در حال دست‌وپنجه‌نرم‌کردن با مشکلات و سختی‌های جنگ و حماسه هشت سال دفاع مقدس بوده است. نبودن مرتضی از یک طرف و دلتنگی‌های فرزندانشان، زخم‌زبان‌ها و نیش‌وکنایه‌های اطرافیان، همه این‌ها دست به دست هم داده است تا مهری درگیر حوادث مختلف شود. از آن طرف با خانواده همسرش یک‌سری درگیری‌های کوچکی دارد که با آن‌ها هم باید دست وپنجه نرم کند. «مهری»، روایت صبر همسران آزادگان است، روایت عاشقانه هایشان و روایت چشم انتظاری این همسران.

کتاب از زبان همسر آزادگان کم است

[..]کتابخانه‌های شهر خودمان، یعنی یزد را تا آنجا که می‌توانستم بررسی کردم و کتاب هایش را مطالعه و بررسی و حتی سعی کردم کتابخانه‌های مجازی را هم بررسی کنم؛ اما به این نتیجه رسیدم که چقدر در این حوزه کم کار شده است؛ البته ما درباره همسران شهدا زیاد کتاب داشتیم یا کتاب‌هایی از زبان خود آزادگان، ولی کتاب از زبان همسر آزادگان بسیار بسیار کم بود و هر چه جلوتر می‌رفتم، تعجبم بیشتر می‌شد که چرا ادبیات دفاع مقدس ما از این حوزه غافل بوده است؟ تعداد کمی کتاب پیدا کردم که یا مجموعه روایت بود که خیلی کوتاه بودند یا کتاب‌هایی بود که گوشه‌ای از روایت‌ها از زبان همسران بود و بقیه کتاب از زبان خود آزادگان گفته شده بود. برای اینکه بتوانم به اطلاعات دقیق تری دست پیدا کنم، با چند نفر از این همسران بزرگوار صحبت کردم. وجه مشترک همه آن‌ها این بود که می‌گفتند «سخت بود، خیلی سخت»؛ انگار درنگ می‌کردند و به فکر فرو می‌رفتند یعنی بیشتر از اینکه بگویند چه شد، نمی‌توانستند بگویند، انگار واژه کم می‌آوردند و فقط می‌گفتند سخت بود. البته مسئله‌ای هم که هست اینکه بسیاری از آزادگان ما در زمان اسارت هنوز ازدواج نکرده بودند و روایت آن‌ها اگر هم گفته شود از زبان مادرانشان بوده؛ تعداد کمی بودند که ازدواج کرده و اسیر شده باشند. شاید این مسئله هم وجود دارد که از زبان آن‌ها کتاب‌های زیادی نوشته نشده است. البته من خیلی هم از این فضای دفاع مقدس دور نبوده ام؛ به خاطر علاقه‌ای که به این بحث داشتم قبلا کتاب‌های زیادی را در این حوزه خوانده و در جلسات نقد کتاب و معرفی کتاب شرکت کرده بودم؛ حالا چه کتاب‌هایی که تاریخ شفاهی بودند و چه کتاب‌هایی که حالت روایت و داستانی داشتند.

از آن طرف، پدرِ من سال‌ها در جبهه بود؛ درست است که هم زمان با تولد من جنگ به پایان رسیده بود، ولی مادر من و همسر دیگر رزمنده‌هایی که حالا با خانواده ما رفت وآمد داشتند- چه اقوام و چه همسایه‌ها- هم افرادی بودند که به شدت درگیر جنگ بودند و همه شان این دلتنگی‌ها را، این رنج‌ها را، این مشکلات و نبودن‌ها را لمس کرده بودند؛ از همه بدتر، بی خبری‌ها را و یک جور‌هایی بعضی از قسمت‌هایی که در رمان «مهری» آمده، روایتی است که از مادرم شنیده ام و او دقیقاً آن‌ها را دیده و برای من تعریف کرده بود.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.