شهرآرانیوز، انیمیشن سریالی «حکمرانی لاشخورها» (Scavengers Reign) را جوزف بنت و چارلز هوتنر در سال ۲۰۲۳ ساخته اند. این سریال محصول کشور آمریکا و در ژانر انیمیشن و ماجراجویی است.
داستان دربارهی خدمه سفینهای با نام «دمیتر» (از اسم الهه حاصلخیزی الهام گرفته شده) است که بعد از برخورد با پرتوهای خورشیدی و تغییر مسیر ناگهانی، از بقیهی فضاپیماها، جا میمانند و در سیارهای زیبا اما خطرناک سقوط میکنند؛ این آغاز سرگردانی آنهاست. آنان باید تک و تنها با موجودات وحشی، باهوش و گاهی بیخطر دست و پنجه نرم کنند.
اما آیا واقعا آنها تنها هستند؟ آیا کسی به نجاتشان نمیآید؟ مقصر اصلی این سقوط چه کسی بوده؟ در نهایت آنها فرار را انتخاب میکنند یا ماندن را؟
در هر سکانس این انیمیشن، چیزی وجود دارد که با منطق جور درنمیآید؛ پس باید آگاه باشید که دیدن این انیمیشن نیازمند ذهنی باز است. جلوههای بصری، سکانسهای فوقالعاده و موزیک عالی، «حکومت لاشخورها» را بسیار خاص و معرکه کرده است. اگر طرفدار فیلم و انیمیشن در ژانر علمی-تخیلی هستید قطعا از این انیمیشن خوشتان میآید و نمیتوانید از هر سکانس آن به وجد نیایید.
مشخصات
دارای صحنههای دلخراش
مناسب برای بالای ۱۸ سال
زمان حدودی هر قسمت: ۲۳ دقیقه
IMDB: 8.7
هشدار: ادامهی متن ممکن است برخی از داستان سریال را اسپویل کند.
خدمه سفینه «دمیتر» بعد از سقوط به سه گروه تقسیم میشوند که هرکدام خط داستانی خودشان را دارند: سم و اُرسلا، آزی و لیوای (ربات) و کِیمن. البته در قسمتهای پایانی شاهد اضافهشدن یک گروه سهنفره هم هستیم. در ادامه سه خط داستانی اصلی سریال را که در انتها به هم میرسند، به صورت خلاصه بررسی میکنیم.
اورسلا و سم مشغول ساخت دستگاهی برای به زمین نشاندن سفینه مرکزیشان «دمیتر» هستند و برای بهدست آوردن منبع انرژی موردنیازشان، با محیطی مواجه میشوند که هاگهای سمی و توهمزای نوعی قارچ در هوای آن وجود دارد. برای مقابله با این هاگهای سمی، آنها بهطرز منزجر کنندهای، از حیوانِ بیآزاری شبیه به فیسهاگرِ مجموعهی «بیگانه» بهعنوان یکجور ماسکِ ضدگازِ موقتی استفاده میکنند. (حیوان شاخکهای باریکش را در عمقِ بینیِ کاراکترها میبرد و هوای بیرون را برای آنها تصفیه میکند).
یکی از صحنههای خاصِ قسمت پنجم، کیسههای بارور است که نیش کوچک آنها راه سَم را به کل تغییر داد. کیسهها با نیش زدن موجودات، نمونهی مشابهی از آنان تولید میکنند و هاگهای خود را درونشان قرار میدهند؛ موجود جدید تازهمتولدشده به صورت غریزی به دنبال نمونه اصلی میرود، آنرا خاک میکند و هنگام خوابیدن کنار همنوعان دیگر، آنان را با مادهای شبیه اسید، برآمده از ترکیدن خود آب میکند و هاگ کیسهها را پخش میکند.
موتوری که «آزی» استفاده میکند برگرفته از موتور انیمه «آکیرا»ست.در یکی از قسمتها هنگامی که «آزی» و «لیوای» دنبال پناهگاه هستند، با زیستگاهی جدید و در ظاهر آرامشبخش رو به رو میشوند. اما یافتن این پناهگاه اتفاقی نیست و ما از همین قسمتهای ابتدایی شاهد تکامل و رسیدن به خودآگاهی «لیوای» که یک ربات ساخت دست انسان است هستیم. برای مثال در قسمت دیگری شاهدیم که «لیوای» با اینکه یک ربات است خواب و رویا میبیند و درد و لمس را حس میکند. این تکامل بهدلیل وجود گیاهی خاص در وجود این ربات است.
خط داستانی «کِیمن» بسیار عجیبتر از خطوط داستانی شخصیتهای دیگر است. او گرفتار موجودی همزیستخواه میشود که سبک زندگی بنیادی دارد. این موجود با گونه حیاتیای (کیمن) ارتباط میگیرد و از احساسات و افکار پیچیدهی انسان خوشش میآید و نمیخواهد او را از دست بدهد. این موجود با احساسات کِیمن بازی میکند و بعد از اینکه متوجه میشود موجودی که با آن همزیست شده، قابلیت قتل دارد، سعی میکند با بر انگیختن احساساتش و نشاندادن خاطرههای تلخش، او را عصبی و آماده کشتار کند تا به این وسیله به راس سلطنت حیات وحش خود برسد. همچنین این روحیات منفیِ درون کیمن روی این موجود تاثیر میگذارد و او را به گونهای همزیستخوار هم تبدیل میکند.