سعید جلائیان | شهرآرانیوز؛ وقتی چهار نفری پیکر نیمهجان حسین را از ساختمانی که پدر احمد در آن کار میکرد به سمت بولوار نماز میبردند، هیچکدام شرایط عادی نداشتند، اما آنقدری حواسشان بود که بفهمند چه اتفاقی برای این رفیقشان افتاده است.
میدانستند حالا که با یک نفر کمتر به بولوار توس بازمیگردند، چه عواقبی در انتظارشان است. همه با خود عهد کردند دیگر به این ساختمان لعنتی برنگردند، ساختمانی که حسین بهدلایل نامشخص از آن سقوط کرده و جان باخته بود. اما پس از گذشتن چند روز از مرگ حسین درست روز بعد از تولدش، با دستور بازپرس جنایی سه نفر از رفقای متوفی که در لحظه حادثه آنجا بودند، با دست و پاهای بسته به محل حادثه منتقل شدند تا لحظه به لحظه آن دورهمی نحس را برای بازپرس جنایی بازسازی کنند.
با انتقال متهمان به محل حادثه واقع در دقیقی ۲۱، کارگران ساختمانهای در حال احداث همان کوچه با دیدن خودروهای پلیس و سه نوجوانی که لباس آبی راهراه به تن داشتند و دستبند زده به سمت ساختمان انتهای کوچه میرفتند، دست از کار کشیدند.
«امیرحسین» نوجوانی که دوست قدیمی متوفی بود، ابتدا با اشاره به سابقه دوستیاش با حسین کوشید هرگونه احتمال اختلاف با او را رد کند. او مدعی شد که دوست قدیمی و همکلاسی بودهاند و از مدتی قبل نیز همسایه شدهاند و همیشه ارتباط نزدیکی با هم داشتهاند و در پاسخ به قاضی صادق صفری درباره حادثه سقوط دوستشان که روز جمعه هفتم اردیبهشت رخ داده بود، معترف شد: آن روز میخواستیم مشروب بخوریم و دنبال محل مناسبی میگشتیم که دور هم بنشینیم، با پیشنهاد احمد راهی اینجا شدیم که روز جمعه کارگران تعطیل بودند و پدرش در اینجا نگهبان است. حسین هم میخواست بیاید، اما من به او چند بار گفتم همراه ما نیا و به خانه برگرد، اما خودش اصرار داشت که بیاید.
امیرحسین و دوستانش به کانکسی اشاره میکنند که در ضلع شمالی ساختمان درحال ساخت قرار داشت که اتاقک نگهبانی بود و این دورهمنشینی در آنجا انجام شده بود. به گفته امیرحسین آنها به این کانکس میروند و شروع به نوشیدن مشروبی میکنند که احمد تهیه کرده و همگی دنگ خود را برای این یک و نیملیتری الکل پرداخت کرده بودند و پنج نفری تمام مشروبات را میخورند، طوری که دیگر روی پای خودشان بند نبودهاند.
به گفته امیرحسین، وقتی بطری تمام شد حال همه ما هم خراب شد. اول من بلند شدم و به یخچال تکیه دادم. حالمان بدتر که شد به همراه بچهها بیرون رفتیم تا هوا بخوریم که چند نفر از ما دچار استفراغ شدیم و دو قدم دورتر کنار ستون بالا آوردیم (محل را با دست نشان میدهد که آثار استفراغ هنوز مشهود بود.) اینجا بود که فهمیدم حسین از ما جدا شده و دستشویی رفته است.
دقایقی بعد همه صدای پایین افتادن چیزی را شنیدیم و فکر کردیم بشکه از بالا افتاده است. احمد رفت طبقات بالا تا ببیند چه اتفاقی افتاده است. ما هم تا ورودی ساختمان رفتیم و دیدیم که حسین درون گودی کنار رمپ افتاده، اصلا نفهمیدم چرا به تنهایی بالای ساختمان رفته بود.
بهزاد، متهم دیگر این پرونده، در ادامه صحبتهای امیرحسین مدعی شد که ما حتی متوجه نشدیم حسین کی و از کجا بالا رفت یا از کجا افتاد. درگیر حال خودمان بودیم که صدای سقوط را شنیدیم. بعد از آن با نور چراغقوه گوشی تلفن همراهمان محل را میگشتیم که ببینیم چه چیزی پایین افتاده و حسین را دیدیم که داخل گودال کنار رمپ پارکینگ ساختمان افتاده است.
پس از بررسی اظهارات متهمان و بررسی صحنه وقوع حادثه از سوی تیم جنایی، قاضی صفری با اعلام اینکه گفتههای شاهدان با مدارک موجود در صحنه و اظهارات کارشناسان پزشکی قانونی مطابقت دارد، فرضیه سقوط از ارتفاع تأیید شد و با اعلام ختم بازسازی این حادثه، ادامه تحقیقات را به حضور دیگر متهم پرونده (احمد) و همچنین نتایج تخصصی سمشناسی به منظور اینکه مشخص شود متوفی مشروبات مصرف کرده یا خیر، منوط کرد و ختم بازسازی اعلام شد.