صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

چاره‌ای جز فرار از کلیشه‌ها نیست

  • کد خبر: ۲۲۷۸۷
  • ۱۷ فروردين ۱۳۹۹ - ۰۸:۴۷
علیرضا گرانپایه روزنامه نگار
«جوان‌گرایی»، «استفاده از نسل جوان» و هر چی که پیشوند یا پسوند «جوان» را با خودش داشته باشد، به یک کلیشه روی اعصاب برای نسل ما (همان جوان مورد نظر) تبدیل شده است. اصلا شما بگویید «جوانی پوست و مو»! انگار تعریف کلیشه را فرانسوی‌ها دقیقا در مواجهه با چالش این‌چنینی در کشورشان ساخته‌اند. درست در سال‌هایی که سیستم مدیریتی و تصمیم‌ساز کشورشان در حال تغییر نسل بوده است، آن‌قدر درباره نقش «جوانان»، اهمیت «جوانان»، تأثیر «جوانان» در آینده کشورشان گفتند و عمل نکردند که یک خدابیامرزی تصمیم گرفت واژه کلیشه را وارد دستور زبان این کشور کند و بگوید هر کلمه یا عبارتی را که به دلیل مصرف بیش از حد معنای اصلی یا اثر خود را از دست دهد و آزاردهنده شود، «کلیشه» بنامید. «کلیشه» را پیوند زدند به «جوانان» تا شاید سیاست‌مداران و رسانه دست بردارند از تکرار حرف‌ها و جملاتی که خودشان بهتر از هرکسی می‌دانند که در دنیای واقعی قابلیت پیاده‌سازی ندارد. همین چند روز پیش، بین شوخی‌های پرتکرار شبکه‌های اجتماعی خواندم که کار در به‌کارگیری «جوانان» آن‌قدر بیخ پیدا کرده است که وقتی می‌گوییم وزیر «جوان» همه می‌دانند دقیقا داریم از چه کسی حرف می‌زنیم. اصلا کار به انتقادات پرشماری که می‌توان به رفتار آذری‌جهرمی و نیت‌خوانی پشت پرده این رفتار داشت، نداریم. بگذارید صادقانه بگوییم که هیچ‌کدام از وزیران پس از انقلاب نتوانستند به اندازه اولین وزیر دهه‌شصتی ۴۱ سال اخیر با افکار عمومی ارتباط سازنده داشته باشند. اینکه تأثیرات همین چند توئیت و شوخی فضای مجازی جهرمی یا پاسخ‌گویی آنلاین به نظرات مردم چه هست را در همین حد بدانید که حالا از او به دلیل همین محبوبیت و ارتباط نزدیک با توده مردم به‌عنوان یکی از نامزد‌های احتمالی انتخابات ریاست‌جمهوری یاد می‌کنند! فکرش را بکنید که چقدر جای خالی چنین روحیه‌ای به‌عنوان سخن‌گوی دولت در بحران‌های عمیق کشور مثل سقوط هواپیما، کرونا و... حس می‌شود. فکرش را بکنید که اگر قرار بود یک وزیر «جوان» مدیریت افکار عمومی افزایش قیمت بنزین را در دست بگیرد، چقدر می‌توانستیم راحت‌تر از چنین چالشی عبور کنیم. اگر بخواهیم وارد مصادیق اعتماد به «جوانان» شویم، باید به جای یادداشت، به سراغ گزارش مفصلی می‌رفتیم تا از سرمربی‌های «جوان» تیم‌های فوتبالی در ایران، نسل «جوان» فیلم‌سازان ایرانی، کارآفرینان «جوان» و... بنویسیم، ولی حرفمان اعتماد به نسل «جوان» نیست که اگر قرار بود با یک یادداشت دردی از این بی‌اعتمادی درمان شود، حتما یک ستون همیشگی به چنین سوژه‌ای در روزنامه اختصاص داده بودیم. کار از این حرف‌ها گذشته است وگرنه کدام میدانی بهتر از انتخابات مجلس برای تغییر نسل؟ ولی خب نتیجه را بگذارید روی کاغذ تا متوجه شوید که عاشقان خدمت به این راحتی‌ها دست‌بردار نیستند! «جوان» اگر بخواهد جایی برای خودش دست و پا کند، خودش باید دست به کار شود، خودش بتواند مقابل توی سری‌ها، انگ‌ها و تحقیر شدن‌ها سرپا بماند و از همه کلیشه‌های ازپیش‌ساخته نسل گذشته برای مدیریت فرار کند و یقین پیدا کند که برای رهایی از وضع موجود چاره‌ای جز فرار از «کلیشه ها» و مدیریت خلاقانه کشور وجود ندارد.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.