صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

شاهنامه، عصاره سیر تمدن ایران و جهان اسلام

  • کد خبر: ۲۲۸۰۹۶
  • ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۱:۲۹
شاهنامه از روزگار سرایش و بلکه پیش از آن با تاریخ تمدن ایران از عصر باستانی تا عصر پیوندش با جهان اسلام گره خورده است.

شاهنامه فردوسی نه تنها شناسنامه ملی و سند هویت است، بلکه برگ برگ این نامه سترگ، آینه‌ای است دربرابر چهره یک ملت که از رگ و پی و خون شرافت و ایستادگی هزاران ساله اش تافته اند تا سیمای درونی اش با روایتی اساطیری از تاریخی که نه بر اوراق کاغذ که بر سینه پرقصه اش مانده، ترسیم گردد. آری، شاهنامه فردوسی نقطه‌ای مهم در میانه دیروز، امروز و فردای یک ملت است. شاهنامه از روزگار سرایش و بلکه پیش از آن با تاریخ تمدن ایران از عصر باستانی تا عصر پیوندش با جهان اسلام گره خورده است.

در عصر باستان این پیشینه به دوران پارتیان بازمی گردد؛ دورانی که فرهنگ اتحاد طوایف و اقوام، ریشه‌های اولین بستر شکل گرفتن یک ملت را شکل می‌داد و روایت حماسی از ایستادگی قهرمانان مردم دربرابر بیگانه، نقطه آغاز این فرایند بود؛ عصری که کلیدواژه پهلوان در شاهنامه که معنای پارتی را در ریشه‌های عمیق اتیمولوژیکش پنهان داشته است، انجمن زرنگارش که تصویر مجلس سنای مهستان است و روایت پهلوانانی، چون گودرز، گیو، فرهاد، آرش، فرود، رستم، بهرام و بیژن که بقایای تاریخی این عصر را در خود نگه داشته است، همه گویای همین قدمت است.

 در عصر ساسانی، فرهنگ تنوع در عین وحدت، جای خود را به پافشاری بر مرکزگرایی مبتنی بر دین می‌داد، اما تداوم همین روایات پهلوانی و آغاز کتابت خدای نامه ها، مسیر این دگرگونی را از روایت سینه‌ها به تراوش خامه‌ها سوق داد؛ کلید واژه فر، فر کیانی که یادمان قداست مسند سیاست در باورداشت فرهنگ اجتماعی است، مهم‌ترین یادمان این عصر در شاهنامه است. نهضت کتاب از عصر انوشیروان که به روایت جاحظ بصری عین البلاغه بود، حماسه نگاری را به حماسه سرایی افزود.

در عصر اسلامی، از دوران تأسیس بیت الحکمه ها، به همت خاندان‌های موالی ایرانی و دبیرانی، چون ابن مقفع، سیرالملوک و تواریخ بر ریشه همین خدای نامه‌ها شکل گرفت؛ اما در این مسیر، داستان‌هایی به این کتب افزوده شد که در اصل این منابع جایی نداشت و به تدریج بر این منابع پیشی گرفت؛ داستان‌هایی که شخصیت اصلی شاهکار فردوسی، رستم پارتی، خود گواه غیرساسانی بودن و بلکه ایرانی بودن ریشه‌های سنت شاهنامه نویسی فارسی بود. استعلای فرهنگی ایران خاوری از سده چهارم، به ویژه همت بلند امرای سامانی، زمینه خلق بزرگ‌ترین شاهکار حماسی تاریخ، شاهنامه، شد. 

نقطه شگفت این اثر، پیوند هویت ایرانی و اعتقاد شیعی شاعر بود که گویا معجزه‌ای بود که از آینده می‌آمد تا برای ماندگاری یک ملت، بر دو بال هویت ایرانی و شیعی، شناسنامه بسازد. بعد از عصر مغول، همین شاهنامه که در عصر سلاطین غزنوی و سلجوقی مغضوب بود، ناگاه عزت یافت و به استناد کلام فردوسی و تکرار نزدیک به هشتصد بار نام‌واژه ایران در عصری که ایران از اوراق تاریخش فراموش شده بود، یک باره ایلخان‌های مغول اولین شاهانی شدند که خود را شاه ایران زمین می‌نامیدند.

با رشد تشیع، شاهنامه مهم‌تر شد؛ ولی نفوذش محدود به جهان تشیع نشد و بین امپراتوری‌های سنی عثمانی و گورکانی و دولت شیعی صفوی در استنساخ و نگاشتن اوراق زرین این کتاب یک رقابت درگرفت. شاهنامه، مبنای رشد تمدن و استقرار مفهوم دولت_ملت، در دو سطح هویت ایرانی و هویت اسلامی بود؛ کارکردی که در عصر جدید، سویه‌های تازه‌ای به خود گرفت. بدین ترتیب شاهنامه حکیم توس عصاره سیر تمدن ایران و جهان اسلام است؛ موضوعی که محور همایش امسال را در ادامه سال پیش که تمرکز اولیه محدود به هویت ملی بود، شکل داد.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.