صحبت از ترحم یا دادن صدقه نیست؛ صحبت از اجرای دقیق قانون است. افراد دارای معلولیت این روزها علاوهبر تحمل درد و محدودیتهای ناشی از ناتوانیهای گوناگون، اسیر بدعهدی و بیتفاوتی مسئولان شدهاند و صدایشان را کسی نمیشنود.
در طول سال ۱۴۰۲، تشکلها و فعالان حقوق معلولان در تلاش بودند تا بگویند رسیدگی به حقوقی که قانون برایشان تعیین کرده است، حق آنهاست و بارهاوبارها با گردهماییهای متعدد سعی در انتشار صدای همنوعان خویش داشتند. از همان ابتدای راه مشخص بود که هیچ امیدی به همراهی سازمان بهزیستی به عنوان متولی امور معلولان کشور نیست و آقای رئیس بیشتر به فکر امورات دیگر است تا رفع مشکل معلولان. همین علت باعث شد تا فعالان این حوزه خودشان دستبهکار شوند و حق خود را مطالبه نمایند.
سالی که گذشت، افراد دارای معلولیت را جانبهلب کرد؛ از عدم رعایت ماده۲۷ قانون حمایت از معلولان تا واریزیهای پرتأخیر مستمری و حق پرستاری و از عدم استخدام معلولان متقاضی کار تا دیرکرد چند ترم شهریه دانشگاه، همهوهمه سوهان روح معلولان ایران بود و بهجرئت میتوان گفت حتی یک روز عادی و بدون دغدغه در سال گذشته برای مددجویان ایران نگذاشتند و همواره بیم و امید، شریک روزها و شبهای این افراد بود.
با آغاز سال جدید، گمان میرفت اوضاع رو به بهبود باشد و با افزایش تقریبا ۳۰ درصدی مستمری ها، شرایط کمی آرام شود. اما هر سال دریغ از پارسال! اینبار نوبت سازمان هدفمندی یارانه ها، متولی جدید واریز مستمری معلولان بود که با روح و روان ایشان بازی کند و هنوز که در ابتدای سال هستیم، هم مستمری را دیر پرداخت کند و هم لیست بلندبالایی از مددجویان را حذف کند. این حذف افراد البته اصلاح شد، اما نشاندهنده بیبرنامگی و ناکارآمدی بانیان جدید و قدیم پرداخت این وجه ناقابل است.
از سوی دیگر، موضوع حق پرستاری و کمک هزینه لوازم بهداشتی معلولان نکته مهم دیگری است که متاسفانه در سال جدید، حتی یک ریال به آن اضافه نشده است و یکی نیست بگوید آیا تمامی قیمتهایی که معلولان بسترگرا با آن مواجه هستند، ثابت مانده است؟ تازه این را شاید بشود هضم کرد، اما بگویید چرا تاکنون آن را واریز نکردهاید و چرا کرامت انسانی معلولان اینقدر برای شما بیاهمیت است.
این روزها شاهد آن هستیم که بیبرنامگی در حوزه رسیدگی به معلولان از حالت یک اشتباه سهوی به برنامهای نظاممند بدل شده است و مجموعههای مختلفی که با این قشر سروکار دارند، در اشتباهکردن و خدمتنکردن با یکدیگر مسابقه گذاشتهاند و اینجاست که گفتیم، سالی که نکوست از بهارش پیداست.