صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

توانشهر

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

نویسنده «یک شیشه مربا» گفت: برای نوشتن این اثر بار‌ها و بار‌ها اشک ریختم و هر روز با آن و هر یک از شخصیت‌های اثر زندگی کردم. 

به گزارش شهرآرانیوز، سعید حیدری امروز در آیین رونمایی از اثر خود که در کتابخانه مرکزی امام خمینی (ره) مشهد مقدس با حضور جمعی از نویسندگان و مسئولان استانی برگزار شد ضمن تسلیت شهادت رئیس جمهور و همراهانش اظهار کرد: تعاریفی که دوستان در این جلسه نسبت به قلم بنده ابراز کردند مایه افتخار است، اما در واقع باید بگویم زحمت اصلی را خانم ظریف در کتاب "جام جهان" کشیدند که نثری روان دارد و من فقط چند داستان را با پشتوانه این کتاب انتخاب کردم و از نگاه و قلم خودم به رشته تحریر درآوردم. 

سعیدی با بیان خاطره‌ای از شعرخوانی‌اش در حرم مطهر رضوی که در دوره کرونا برگزار شد تعریف کرد: از آستان قدس رضوی تماس گرفتند و خواستند برای شهادت امام حسین (ع) شعرخوانی بگذارند. حدود ۸ روزی مهلت داشتم و گفتم برنامه را روز خدمتم بگذارید. روز موعود رسید ولی هیچ شعر جدیدی نداشتم و دستم برای برنامه خالی بود و نگران بودم. آن زمان به خاطر کرونا بهشت ثامن الائمه بسته بود. خانمی آمد جلو و خواست برود ولی گفتم نمی‌شود. گفت همسر شهیدم و ۷ ماه است نتوانستم به دیدنش بیایم. آنقدر اصرار کرد که راضی شدم ولی تا خواست برود گفتم خانم کارم گیر است، سلام من را به شوهرت برسان و بگویید برایم دعا کند. وقتی برگشت ۲۰ دقیقه طول نکشید که شعر آمد و احساس می‌کنم همان سروده‌ها جزو بهترین اشعارم درباره امام حسین (ع) بوده است. 

این نویسنده و شاعر با بیان این مطلب که در نوشتن "یک شیشه مربا" هم با خود شهدا ارتباط برقرار کرده دلیل انتخاب این عنوان را که در پشت اثر هم نوشته شده در گفتگو با شهرآرانیوز اینگونه شرح داد: "یک شیشه مربا" اسم یکی از داستان‌های جالب همین کتاب است و وقتی دنبال اسم مناسبی برای کتاب می‌گشتم فکر کردم چقدر این کتاب شبیه یک شیشه مربا شده با خاطراتی از ۵۰ شهید که شهادت پیش آنها از عسل هم شیرین‌تر بوده و تصمیم گرفتم اسم کتاب همین باشد.

وی در رابطه با احساسی که خود در حین نوشتن اثرش داشت ابراز کرد: قدیم‌ها برای اینکه عاشقی، عشقش را به معشوق نشان دهد ظرفی به نام اشکدان در منزل داشت و تمام اشک‌هایش را در فراق عاشق در آن نگهداری می‌کرد تا ارادتش را به آن نشان دهد. من هم در مدتی که می‌خواستم کتاب را بنویسم با این خاطرات و شخصیت‌ها زندگی کردم و هر روز برای آنها اشک ریختم.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.