وقتی سخن از «حماسه» و ادبیات حماسی به میان میآید، بی درنگ به یاد فردوسی میافتیم و شاهکار او شاهنامه. ازاین رو، در همان نگاه اول حماسه را به دلاوری و شجاعت معنا میکنیم و اشعاری را حماسی میدانیم که در وصف پهلوانان گفته میشود و داستانهای منظوم از نبردها، دلاوریها و افتخارات قومی و نژادی یک ملت را در بر دارد و شاهنامه فردوسی را هم در قله این نوع ادبی برمی شماریم.
شاید به همین دلیل است که لامارتین معتقد است حماسه شعر ملل است به هنگام طفولیت ملل، آنگاه که تاریخ و اساطیر، خیال و حقیقت به هم آمیخته و شاعر، مورخ ملت است، اما فردوسی با زاویه دیدی متفاوت به حماسه، اتهام دروغ را از آن پاک میکند و از رمزآلود بودن آن یاد میکند:
تو این را دروغ و فسانه مدان/به رنگ فسون و بهانه مدان
ازو هر چه اندر خورد با خرد /دگر بر ره رمز و معنی برد
و این لایههای پنهان ادبیات حماسی است که به آن وسعت معنا میدهد و وارد حوزه عرفان هم میشود و ادبیات «حماسی ـ عرفانی» را پدید میآورد و یکی از درخشانترین آنها میشود «منطق الطیر» عطار نیشابوری. حماسه عرفانی در ادبیات حماسی ایران به وفور یافت میشود. پس از حمله خانمان برانداز مغولان درون گرایی بر برون گرایی ایرانیان غلبه کرد و حماسههای پهلوانی جای خود را به حماسههای عرفانی داد.
در حماسههای عرفانی قهرمان دیو نفس خود را شکست میدهد و درنهایت پیروز میشود و به جاودانگی و «فنا فی الله» دست مییابد. از نگاهی دیگر و با رویکردی معاصرتر، مفهوم حماسه را دست کم در ادبیات دو قرن گذشته به خوبی میبینیم که در این گونه آثار نگرش حماسی به همراه زبان حماسی و وزن و قالب حماسی به چشم میخورد.
به طور مشخص در ادبیات حماسی پیش از انقلاب این شورآفرینی، همراه با مفاهیم وطن دوستی، مبارزه با ستم و بی عدالتی در اشعار شاعرانی که معترض به وضعیت موجود بودند، بازتاب یافته بود و به نوعی ریشهها و آبشخورهایی برای انقلاب شدند و ما نمودهایی از این مفهوم حماسی را در شعر شاعرانی، چون نیمایوشیج، مهدی اخوان ثالث، علی موسوی گرمارودی، مهرداد اوستا، شفیعی کدکنی و طاهره صفارزاده میبینیم. پی از انقلاب اتفاقی دیگر در این کشور افتاد و آن وقوع جنگ تحمیلی بود.
جنگ سرآغاز پدید آمدن ادبیات حماسی با رویکردی هم دینی و عرفانی شد، هم کاملا میهن پرستانه. اینجا بود که هم با نمادهای دینی و شیعی و بهره گیری از حادثه عاشورا روبه رو میشویم، هم نمادهای کاملا ایرانی و ملی. کلیدواژههای حماسه در ادبیات دفاع مقدس هم کربلا و عاشوراست، هم رستم و آرش و سیاوش. این تلفیق دو آبشخور دینی و ملی که با لعاب عرفانی ظهور کرد، حماسه را در ادبیات فارسی تداوم بخشید و یکی از مهمترین دوران ادبیات حماسی ایران شد.
شعر دفاع مقدس در دوره جنگ، شعری سرشار از رجزها و شعارهای انقلابی و حماسی است و عنصر غالب در این شعرها «احساس»، «دفاع»، «شهادت»، «ایثار» و شورآفرینی است که جوانان را به حضور در جبههها و دفاع از مرزهای میهن اسلامی تشویق و ترغیب میکرد:شاعرانی چون: حمید سبزواری، سلمان هراتی، سپیده کاشانی، سید حسن حسینی، قیصر امین پور، سیمین دخت وحیدی، محمدعلی مردانی، حسین اسرافیلی، پرویز بیگی حبیب آبادی و ساعد باقری از همین پایگاه فکری شعر سرودند.