صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

نگاهی به سریال «قطب شمال»، ساخته امین محمودی یکتا

  • کد خبر: ۲۳۷۱۳۳
  • ۱۳ تير ۱۴۰۳ - ۱۱:۳۹
نویسندگان سریال «قطب شمال» در ایرانیزه کردن پی رنگ‌های فرعی یا خرده پی رنگ‌های این قصه چندان موفق ظاهر نشده اند.

محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز؛ مجموعه جوان پسند «قطب شمال» که پخشش را از اوایل اردیبهشت امسال در پلتفرم فیلیمو آغاز کرده است، درحالی به ایستگاه‌های پایانی نزدیک می‌شود که مجموعا اثری در حد متوسط و بیشتر مناسب قشر نوجوان و جوان است. امین محمودی یکتا که اولین تجربه کارگردانی اش به صورت جدی را پشت سر می‌گذارد، سریال «قطب شمال» را با سرمایه گذاری فردی به نام ماکان آریاپارسا که خودش هم در سریال یک نقش فرعی دارد، ساخته است.

اقتباسی از دوما

فیلم نامه سریال «قطب شمال» با الهام از یک متن ادبی مهم، یعنی رمان «کنت مونت کریستو» اثر شاخص الکساندر دوما (نویسنده نامدار فرانسوی) به رشته تحریر درآمده و مهم‌ترین نقطه قوت سریال هم همین متن اقتباسی یا الهام گرفته شده از رمان مشهور دوما است. به برکت گنجاندن یک رمان پرجزئیات و مفصل در سریالی حدودا دوازده قسمتی، ریتم «قطب شمال» در بیشتر دقایق حفظ می‌شود. ضمن اینکه انسجام و پیوستگی وقایع نیز برخلاف بعضی سریال‌های ایرانی، از یک الگوی منطقی و عقلانی تبعیت می‌کند.

با این همه، نویسندگان سریال «قطب شمال» در ایرانیزه کردن پی رنگ‌های فرعی یا خرده پی رنگ‌های این قصه چندان موفق ظاهر نشده اند. به همین دلیل است که شخصیت‌های فرعی هم جاذبه چندانی برای مخاطب ندارند و فقط چهار شخصیت اصلی قصه هستند که بار درام را به دوش می‌کشند. از میان این چهار هنرپیشه اصلی، وضعیت بازیگران زن کمی بهتر است. 
نازنین بیاتی و آناهیتا درگاهی بازی‌های استانداردی را در این مجموعه به نمایش می‌گذارند. وضعیت بیشتر بازیگران نقش‌های فرعی این مجموعه هم ناامیدکننده است.

نگارش سهل انگارانه

قصه سریال «قطب شمال» درباره مرد جوانی به نام همایون است که توطئه دوستانش باعث می‌شود او درست در شب عروسی اش به زندان بیفتد، درحالی که بی گناه است. آشنایی همایون با یک مرد مرموز در زندان، ورق زندگی او را برمی گرداند و شخصیت به انتهارسیده و در آستانه فروپاشی قسمت‌های اول، در قامت یک مرد ثروتمند و قدرتمند (با ظاهر و نامی جدید) برای انتقام گرفتن برمی گردد. همین انتقام است که مهم‌ترین خصلت و وجه تمایز محتوای «قطب شمال» را می‌سازد؛ به نحوی که انتقام تنها خط نسبتا بدیع قصه به شمار می‌رود و بقیه خرده پی رنگ‌ها کلیشه‌ای هستند. 

با این همه، پی رنگ اصلی سریال به شکلی باورپذیر در جهان فکری امروز مردم ایران نمی‌تواند معقول و منطقی جلوه کند. ماجرای فرار همایون از زندان یکی از بزرگ‌ترین حفره‌های این فیلم نامه است و در ادامه نیز گویی نویسنده طوری روند وقایع را می‌چیند تا اوضاع کاملا مطابق انتظار او پیش برود. علاوه بر این، مشکل بزرگ متن «قطب شمال» این است که همه شخصیت هایش را به سیاه و سفید تقسیم می‌کند و هیچ مجالی برای تصمیم گیری اخلاقی و رفت وآمدکردن کاراکتر‌ها بین دو قطب خیر و شر قائل نیست.

با وجود کاستی‌هایی از قبیل ضعف در شخصیت پردازی و گره گشایی‌های بی منطق، روند قصه سریال «قطب شمال» به ندرت کسل کننده می‌شود و ریتم نسبتا مناسبی دارد. ضمن اینکه متن به وضوح از اجرا جلوتر است و در ساختار سریال اثرگذارتر ظاهر می‌شود.

از اقتباس تا اجرا

یکی از مهم‌ترین ایراد‌های فرمی سریال «قطب شمال» به اختلاف و واگرایی متن و اجرای آن بازمی گردد. قصه کتاب الکساندر دوما که در میانه‌های قرن نوزدهم به رشته تحریر درآمده، برای تبدیل شدن به یک سریال ملودرام و اجتماعی در جامعه امروز ایران، نیازمند تغییرات جدی و ظریفی بوده است. بااین حال، امین محمودی یکتا و همکارانش، اقتباسشان را به نحوی انجام داده اند که لحن سریال رنگ وبوی سوررئال به خودش گرفته است. بااین حال، قصه مردی که از مرگ برمی گردد، چهره اش را عوض می‌کند و از زیر خاک یک گنج بزرگ را بیرون می‌آورد، با فضای واقع گرایانه فرم این سریال چندان قرابتی ندارد.

متأسفانه، اولین پلان‌های هر قسمت از سریال نیز تلاشی مذبوحانه می‌کنند که جذاب و گیرا به نظر برسند؛ اما بیشتر شبیه به موزیک ویدئو‌های دم دستی از آب درآمده اند. این درحالی است که حتی استفاده از جملات قصار کتاب روی تصویر هم نمی‌تواند هیچ کمکی به لحن سریال «قطب شمال» یا بهتردرک شدن تناقضات آن کند.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.