این روزهایم که ورق میخورد حال خوبی دارم. انگار اتمسفر مهربانی به آدمها سرایت کرده و دیگران را مبتلا کرده است. همکارم میگفت: کاش مردم همین طور بمانند. مهربان و دستگیر. راست میگفت. مردممان این روزها جور دیگری مهربان شدهاند. آنقدر زیاد که تعداد اندک خبرهای احتکار و افزایش قیمتها لابهلای مهربانیشان گم شده است. حسن کار کردن در محلات این است که همراه مردم میشوی. شاید خبر بخشیدن ۵۰ ژل ضدعفونیکننده برای هیچ رسانهای مهم نباشد، اما برای ما مهم است. شاید هیچ رسانهای برای ۱۵۰ بسته غذایی که مردم برای مناطق پیرامونی شهر تهیه کردهاند ارزش خبری قائل نباشد، ولی ما هستیم. اینجا اندک مهربانی مردم مهم میشود و حالا که نگاه میکنم این هفته و هفتههای پیشین صفحات روزنامهمان پر شده است از خبرهای مهربانی مردم. تا دیروز شاید شنیدن صدای همسایه از لایه نازک سقفهای آپارتمانی دشوار بود، ولی حالا تحمل میکنیم. ما خبرنگاران محلات از این لحاظ شانس آوردهایم که در جریان مهرِ انسانی قرار میگیریم. خیلی اهمیت ندارد چه تعداد آدمها با این موج مهربانی همراه میشوند مهم این است که این موج ما را هم با خود ببرد و بگذارد جایی که لازم است مهربانی کنیم. این هفته هم سوژههایمان پر است از اتفاقات خوب و کوچکی که در شهر ما اتفاق افتاده است. کسی پیش از این به فکر بخشیدن یا کم کردن اجاره مغازهاش نمیافتاد، ولی حالا ما این هفته به سراغ سوژهای رفتهایم که با وجود نیاز خودش، اجاره مغازهاش را بخشیده است. یا بانویی که تنها منبع درآمدش اجاره خانهای است که دریافت میکند، ولی همان را به مستأجر ناچارش میبخشد. سوژهای که پیش از عید به آن پرداختیم. اینها شبیه رؤیایی تعبیر شده است.
اینکه بدانیم مردمانی داریم که اگر به سختی افتادیم، میتوانیم رویشان حساب باز کنیم؛ حال ما را خوب میکند. امسال گرچه برای ما خوب شروع نشد، ولی میتوانست شرایط بدتر باشد اگر تصمیم به مهربانی نداشتیم. جالب است که امسال حتی جشنهایمان هم متفاوت شد. هر سال این موقع در شهر تعداد زیادی ایستگاههای صلواتی راه افتاده بود. هر نقطه شهر چراغی افروخته بود تا جشن میلاد امام زمان را برگزار کنند. شیرینی و شربت و مولودی و شور در خیابانها خودی نشان میداد. حرم مطهر امام رضا پر بود از جمعیت. تعداد زیادی مسافر به مشهد آمده بود تا جشن نیمه شعبان را کنار بارگاه منور امام رضا (ع) باشد. همه چیز مهیا بود برای برگزاری یک جشن خوب و نشان دادن اوج ارادت به حضرت صاحب. اما امسال امکان هیچکدام از این اتفاقات نبود. دیگر نمیتوانستیم دور هم جمع شویم و شعر آقا بیا بخوانیم. نمیتوانستیم صدای دستهایمان را در روز ولادت منجی یکی کنیم. حتی شادیمان هم تنهایی بود. در دلمان و در خانهمان. اما مردم امسال جور دیگری به تقسیم شادی خود تصمیم گرفتند. بعضی از کسانی که نذر داشتند در نیمه شعبان هزینه کنند آن را برای کار دیگری صرف کردند. کمک به کسانی که کار و کسبشان را از دست دادهاند امسال نسبت به هر کار دیگری اولویت داشت. به همین دلیل دستگیری و کمک به نیازمندان به جای جشنها و پخش شیرینی نیمه شعبان امسال را شیرین کرد. چند خبر و گزارش این شماره به این امر اختصاص دارد که بگوییم چقدر خوب است که نیمه شعبان امسال نیازمندان هم حالشان خوب بود. کاش تا پایان این بحران و بعد از آن هوای این قشر را بیشتر داشته باشیم.