صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

ما قاتلیم

  • کد خبر: ۲۳۹۳۹
  • ۲۷ فروردين ۱۳۹۹ - ۰۹:۵۲
سیدعبدالجواد موسوی - روزنامه نگار و شاعر
با اینکه از عصر مشروطه تا به‌امروز، آزادی یکی از مطالبات اصلی روشنفکران ایرانی بوده است، به‌نظر می‌رسد هنوز هم تعریف روشن و درستی از این موضوع نداریم. البته که در مقام شعار و نظریه‌پردازی ممکن است بعضی‌هایمان از «آزادی مخالف من» و به‌رسمیت‌شناختن دیگری سخن بگوییم، اما کافی است جایی، اتفاقی خلاف میل ما به‌وقوع بپیوندد تا از گریبان هرکدام ما صد‌ها صدام و موسولینی و هیتلر بیرون بیاید. حتی کرونا که طبیعت را با بشر بر سر مهر آورده است و مدام به من و شما گوشزد می‌کند که مرگ از رگ گردن به ما نزدیک‌تر است، نتوانسته است این خوی خصمانه و درندگی را در بسیاری از ما از بین ببرد. کوچک‌ترین اتفاقی ممکن است همه ما آدم‌های محترم و مؤدب و با پرنسیب را در یک لحظه به موجوداتی بدل کند حیرت‌آور که فقط بوی خون و لاشه می‌تواند آراممان سازد. به دعوا‌های سیاسی و فرهنگی و خانوادگی و اجتماعی در فضای مجازی نگاهی بیندازید تا متوجه عرایضم بشوید. انگار نه انگار مرگ پشت در ایستاده است. بیشترین استقبال از مطالبی می‌شود که پرده‌دری و اتهام در آن‌ها حرف اول را می‌زند. این میل به آبروبری از کجا سرچشمه می‌گیرد؟ یک‌شبه که سروکله‌اش پیدا نشده است! مانند برخی حافظان وضع موجود همه‌چیز را به‌گردن فضای مجازی نیندازیم. شاید فضای مجازی آن را عیان کرده و آینه‌ای شده است تا خودمان را بهتر بشناسیم، اما فضای مجازی نمی‌تواند به‌تن‌هایی خلق‌وخوی یک ملت را به این سادگی و در این مدت کوتاه از بنیاد دگرگون کرده باشد. گاهی آن‌قدر موضوعاتی که محل اختلاف و زدوخورد می‌شود بی‌ارزش و پیش‌پاافتاده است که اصلا نمی‌توان باور کرد آدم‌های مدعی فرهنگ و فضل تا بدین میزان کم‌حوصله و پرخاشگرند.
قدیم‌تر‌ها وقتی در اخبار حوادث می‌خواندیم ۲ نفر بر سر جای پارک اتومبیل با یکدیگر درگیر شده‌اند و این درگیری به‌قتل منجر شده است، حیرت می‌کردیم. آخر مگر جای پارک چه‌قدر ارزش دارد که تو جانت را بر سر آن می‌دهی؟ و حالا می‌بینی آنکه فرمود: «الناس علی دین ملوکهم»، چه می‌گفت. ملوک صرفا به پادشاهان اطلاق نمی‌شود؛ همه آن‌ها که به‌نوعی ذیل گروه‌های مرجع یک جامعه تعریف می‌شوند، در شمار ملوک‌اند. سیاستمداری که بر سر تصاحب یک صندلی دست به هر کار خلاف اخلاقی می‌زند و روشنفکری که به‌صرف اختلاف‌نظر با همکار و دوستش حاضر است او را از زندگی ساقط کند، نه‌تن‌ها هیچ فرقی با کسی که بر سر جای پارکینگ هم‌نوعش را به‌قتل می‌رساند ندارد، بلکه معلم و سرمشق قاتل محسوب می‌شود.
مدارا و مهربانی و آزادمنشی را در کتاب‌ها و سخنرانی‌ها به دیگران آموزش نمی‌دهند؛ باید همچون روح و نفس در رگ‌وپی جامعه جاری و ساری باشد. اتفاقا ما در مقام وعظ و خطابه کم از این حرف‌ها نمی‌زنیم، اما از آنجا که غالبا مصداق عالم بی‌عملیم، نه‌تن‌ها کسی آن مواعظ را به‌هیچ نمی‌گیرد، بلکه علاوه بر ترویج جهل و خشونت، به گسترش ریا و دروغ مدد می‌رسانیم.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.