به گزارش شهرآرانیوز؛ کتاب «خیال کردم آب است میچکد» نوشته اسماعیل زرعی در ۱۷۶ صفحه با شمارگان ۲۲۰ نسخه و قیمت ۱۸۰ هزارتومان در انتشارات مروارید راهی بازار کتاب شده است.
در نوشته پشت جلد کتاب میخوانیم: رمان «خیال کردم آب است میچکد» نوشته داستاننویس معاصر اسماعیل زرعی (متولد ۱۳۳۷) ماجرای یک «شخصیت داستانی» است که از کُندی و وقفه نویسنده اثر در کار نوشتن راضی نیست. این «شخصیت داستانی» از این رمان میگریزد و به سراغ نویسندهای میرود که شهرت بیشتر و پشتوانه تبلیغی وسیعتری دارد. اما این سفر سبب میشود که برای او ماجراهای تلخ و مختلفی پیش آید.
«با همه وجود به وجد آمدیم. کجای دنیا میتوانستیم چنین داستاننویسی پیدا کنیم؟ حُضّار همه شروع کردند به کفزدن؛ محکم و ممتد. عدهای سوت بلبلی زدند. هفت_هشت نفر زندهباد_ زندهباد گفتند. یکی با صدای نکره از جایی ناپیدا داد زد: به احترام حضرت استاد پاشید!»
همچنین رمان «بودن یا نبودن» نوشته مبینا فتحی در ۱۸۴ صفحه با شمارگان ۲۲۰ نسخه و بهای ۲۰۰ هزار تومان در نشر مروارید عرضه شده است.
در پشت جلد کتاب نوشته شده است: «شادی» مرده است! هیمن جمله کوتاه غمی عظیم را روی دوشهای خود حمل میکند: جملهای سه کلمهای که با تمام کمجانی محکوم به تحمل سنگینی بار این غم است: غمی که حتی تکرار واژه «غم» نیز کمکی به رساتر شدن فریاد آن نمیکند. «شادی» مرده و پس از او، احوال «امید» و «آرزو» و «فروغ» و «جهان» نیز بهشکل کوششی برای بودن ادامه دارد، آن هم درحالی که تلاش زندگی متمرکز بر تبعید آنها به قلمرو نبودن است.
«دلم میخواهد بخوابم؛ تاصد سال بخوابم و کسی بیدارم نکند. آلارم گوشی را بگذارم که صد سال دیگر زنگ بزند و بخوابم و بعد بیدارم کنند و بگویند: «بیدار شو. فرشته مرگ اینجاست. منتظر تو.» مضحک است. دلم میخواهد بمیرم، اما آن را به تعویق میاندازم؛ دلم میخواهد زندگی کنم، اما حوصلهاش را ندارم.»
منبع: ایسنا