صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

«زینب (س) اسیری رفت و ما بر جای بودیم» | کم‌توجهی به زنان کربلا و بانوان دفاع مقدس در ادبیات فارسی

  • کد خبر: ۲۳۹۴۵۴
  • ۲۷ تير ۱۴۰۳ - ۱۱:۳۱
زنان کربلا، به نسبت، کم شمار نیستند، اما داستانشان، به ویژه در پیش از عاشورا، زیاد به گوش نرسیده است. جز ام وهب که در صحنه نبرد شهید شد، باقی این زنان، که یا مادر شهید بودند یا خواهر شهید یا دختر شهید، به اسیری رفتند.

شریف شیرزاد | شهرآرانیوز؛ از این جمله، خواهران و همسران و دختران امام بیشتر محل توجه بوده اند و، از این بین، زینب کبری (س) برجسته‌تر شده است. آنچه بر سر ایشان آمده یا از ایشان سر زده است مایه‌های بسیاری برای آفرینش آثار ادبی در اختیار نویسندگان می‌گذارد. اما کجای ادبیات فارسی از این ماجرا‌ها نشانی می‌شود پیدا کرد؟ جز اشعاری پرشمار و داستان‌هایی انگشت شمار ــ که بیشتر هم از نوع مرثیه اند ــ در این باره چه در دست داریم که هم صورتی عالی داشته باشد و هم محتوایی غنی؟

بانوان جنگ هشت ساله هم بسیارند، اما حتی حالا، با گذر بیش از ۳۵ سال از واقعه، هم چندان از ایشان نمی‌دانیم. هزاران زن در خانه یا جبهه شهید یا مجروح شدند و ده هاهزار زن دیگر هم شدند مادر شهید و همسر شهید و دختر شهید. تا آنجا که می‌دانیم، پنج زن هم به دست صدامیان افتادند: فاطمه ناهیدی، خدیجه میرشکار، معصومه آباد، شمسی بهرامی، حلیمه آزموده. آشکار است که آنچه این زنان از سر گذرانده اند یا بر سر بعثی‌ها آورده اند بسیار دراماتیک‌تر است تا از آنِ مردان. اما در ادبیات فارسی از این ماجرا‌ها کجا سراغی می‌شود گرفت؟ البته، به ویژه در سال‌های اخیر، این زنان موضوع سرگذشت نامه‌های بسیاری بوده اند که اغلب هم مقبول افتاده اند، ولی درباره ایشان اثری ادبی هم خلق کرده اند که در لفظ و معنا مطبوع باشد؟

درباره زنان کربلا آنچه در ادبیات فارسی ــ اغلب در صورت نظم ــ هست، بیشتر، به پس از عاشورا اختصاص دارد. البته این درست است که اوج قصه این زنان از اینجا به بعد است، اما ایشان پیشینه‌ای هم داشته اند که گاه حتی بیشتر به کار خلق اثر ادبی می‌آید. آنچه میان زینب (س) و حسین (ع) بوده است و پیوند عاشقانه رباب و اباعبدالله در سال‌های زندگی مشترک ایشان دو نمونه اند. (خوشبختانه، سیدمهدی شجاعی از موضوع نخست غافل نبوده و آن را دستمایه نگارش «آفتاب در حجاب» کرده است.) 

باری، حتی از سرگذشت این زنان پس از عاشورا هم در ادبیات فارسی چندان بازتابی نمی‌یابیم. تنها واکنش‌های رباب. 
از جمله مرثیه خوانی‌های او برای امام، را در نظر بیاورید و ببینید که چه مصالحی برای ساخت یک اثر ادبی زیبا فراهم می‌آورد.

از بانوان جنگ هم در دنیای ادبیات فارسی چیزی دستگیرمان نمی‌شود، نه از زمانی که در نبرد بوده اند و نه حتی در دوران پس از جنگ؛ سرگذشت ایشان و آنچه برخی شان را برانگیخته است تا به جبهه‌ها بروند پیشکش! اما اینجا نمونه بسیار است؛ کافی است به معدودکتاب‌هایی که تعدادی از این بانوان نوشته اند و ــ بیش از آن ــ آثاری که دیگران درباره ایشان پدید آورده اند نگاهی بیندازید. 

آنچه آن اسیرانِ پیش گفته دیده اند، از جمله چیز‌هایی که معصومه آباد در «من زنده ام» روایت کرده است یا خاطرات شفاهی خدیجه میرشکار در قالب «تا نیمه راه»، برای آفریدن ده‌ها اثر ادبی موادْ آماده دارد. بی گمان، از سرگذشت این زنان پس از پایان جنگ هم شعر‌ها می‌توان سرود و داستان‌ها می‌شود گفت که در نوع خود جایگاهی بلند داشته باشند.

این غیاب چه دلایلی دارد؟ یک دلیل حتما این است که آدمش نیست. اما این دلیل نه کافی است و نه حتی بسیار مؤثر. به گمان من، دلیل اصلی این است که این زنان و بانوان را کافی نمی‌دانند یا بسنده نمی‌یابند. این هم، خود، دلایلی دارد که یکی از آن‌ها خودداری خواسته یا به فرموده از پرداختن به این نوع انسانی است. روشن است که در فرهنگ ما ــ گاه به حق و گاه تنگ نظرانه ــ از گفتن و نوشتن برخی مسائل منع کرده اند، و همین امر ــ خوب یا بد ــ باعث شده است در ادبیات فارسی چنان که بایدوشاید به این زنان و بانوان نپردازند. این، بی تردید، زخمی است بر پیکر ادبیات ما که توان و جانش را می‌کاهد. مبادا که تاوان این خون تا قیامت بر بماند!

«زینب (س) اسیری رفت و ما بر جای بودیم»، مصراعی است از علی معلم دامغانی است

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.