صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

توانشهر

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

 آیین سنتی تعزیه خوانی توسط گروه نمایشی «حماسه اکبر» در میدان شهدا مشهد با حضور هزاران نفر از زائران و مجاوران رضوی برگزار شد.

به گزارش شهرآرانیوز، شب گذشته آخرین نوبت برگزاری یک رویداد متفاوت در عرصه میدان شهدا بود؛ مراسمی که در هر جنبه آن تصویر روشن دل دادگی مردمانی را انعکاس داد که حتی فرازونشیب زندگی روزمره نیز نمی‌تواند آن‌ها را از داغ حسین (ع) جدا کند. بسیاری از آن‌هایی که شب‌های گذشته به جمع تماشاچیان تعزیه‌های شبانه گروه نمایشی «حماسه اکبر» در عرصه میدان شهدا پیوستند، یا زائرانی بودند که از مسیر خیابان شیرازی قصد تشرف به حرم مطهررضوی را داشتند یا مجاورانی بودند که در مسیر بازگشت به خانه شان از عرصه میدان شهدا عبور می‌کردند.

به هرحال، خیلی هایشان از قبل نمی‌دانستند چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه قرار است چنین مراسمی در میدان شهدا برگزار شود، اما مظاهر زیبای سمعی وبصری در هنر تعزیه، آن‌ها را مجاب کرد که حتی برای لحظاتی تماشاگر نمایش باشند و البته که همین کنجکاوی برای چندلحظه تماشا، آن‌ها را تا آخر پای نمایش نشاند. این گزارش، روایتی از سه شب سوگواری آیینی مردم مشهد در عرصه میدان شهداست؛ انعکاسی از تلاقی شعر و نمایش با عشق و دل دادگی مشهدی‌ها به حماسه حسینی و داستان جاودان شهدای دشت کربلا.   

شب اول؛ تعــــــــزیه حـــــر
خوشا سعادتت‌ای حر که رستگار شدی

از حدود ساعت ۲۰ و پس از اقامه نماز مغرب وعشا، شعرخوانی آیینی در عرصه میدان طنین انداز‌ می‌شود. تا پیش از این، طبق معمول فقط صدای بازی کودکان است که با بوق خودرو‌ها و همهمه عابران درهم می‌آمیزد، اما روشن شدن بلندگو‌های تعزیه، نه فقط زائران، بلکه رهگذران و مجاوران مشهدی را هم پای تماشای جلوه‌های هنری و نمایش می‌کشاند. هنوز اندکی نگذشته، جایگاه در نور پروژکتور‌ها غرق می‌شود، صدای ضرب آهنگ شعرخوانی آیینی به آسمان می‌رود، سر‌ها به سمت جایگاه می‌چرخد و دوربین تلفن‌های همراه به کار می‌افتد.   

شب اول، روایت داستان حربن یزید ریاحی است. راوی با لباس بلندی به رنگ سیاه، درحالی که میکروفون به دست دارد، روی جایگاه می‌آید و به زبان شعر اعلام می‌کند که امشب قرار است از حر کربلا بگوید. البته شاید، چون خیلی‌ها از سرنوشت آزاده روز عاشورا خبر دارند، جذابیت ماجرا برایشان کم شود، اما برخلاف انتظار، در صحنه خبری از جنگ و مشک و اسب نبود تا کنجکاوی تماشاگر برای کشف جزئیات ماجرا دوچندان شود. اندکی نگذشته، مردی روی جایگاه می‌آید؛ با چهره‌ای خشن، عبوس و البته ردای سرخ رنگ که ثابت می‌کند مخالف خوان است. 

خودش را عبیدا... بن زیاد معرفی می‌کند. پس از او، بازیگر نقش حر همراه با فرزندش روی جایگاه می‌آید تا در صحنه گفت وگوی آن‌ها با حاکم کوفه، وعده‌های پرآب وتاب امویان به آزاده کربلا تبیین شود. خیلی‌ها این بخش از سرنوشت حربن یزید ریاحی را‌ نمی‌دانند. این موضوع، از رفتار آن‌هایی معلوم است که از ردیف‌های انتهایی گردن می‌کشیدند و با چشم‌های خیره، تلاش می‌کردند تا دید بهتری به صحنه داشته باشند و چیزی را از دست ندهند.   

هنوز تماشاچی در آرامش شبیه خوانی مذاکره عبیدا... با حر است که صحنه ناگهان رنگ وبوی کارزار و میدان جنگ به خود می‌گیرد. تغییر یک باره نماد‌های نمایشی همچون ضرب آهنگ شعرها، موسیقی پس زمینه میدان و ورود هم زمان چندین نفر به جایگاه، هیجانی در مخاطب ایجاد می‌کند که برق آن در چشم مردم نمایان است. تماشاچیان خیلی زود می‌فهمند درحال مشاهده صحنه‌هایی شبیه به روایت کربلا هستند و همین هم باعث می‌شود تا اندکی نگذشته، شور دل هایشان به اندوه، و هیجان چشمانشان به اشک تبدیل شود. 

در پرده پایانی از این نمایش چهارساعته، لحظه توبه حر، پذیرش ندامت او توسط امام حسین (ع)، به میدان رفتن آزاده کربلا و شهادتش به نمایش درمی آید. قله نمایشی این تعزیه نیز مربوط به لحظه توبه جناب حر است و البته شبیه خوان حضرت سیدالشهدا (ع) که در جواب او‌ می‌گوید: اَیا جوان ز چه رو دل شکسته می‌آیی؟ / کفن به گردن و با دست بسته می‌آیی؟ / بیا کنون ز گردن تو ننگ بردارم / تو را ز جمله یاران دوست‌تر دارم.  

شب دوم؛ تعزیه حضرت عباس (ع)
دریغا حسین (ع) بی علم دار شد

تبلیغات معدودی برای اجرای این نمایش‌های آیینی در عرصه میدان شهدا انجام شده، اما نسبت به شب اول، ازدحام جمعیت در شب دوم به مراتب بیشتر است. چطور و چگونه معلوم نیست، اما منطقی به نظر می‌رسد که مردم، سینه به سینه یک اقدام فرهنگی خلاقانه و اثرگذار را تبلیغ کنند. به موازات این، معلوم می‌شود تلفن‌های همراه کارشان را کرده اند و به عبارت دیگر، تعداد بسیار زیادی از جوانان حاضر در جمع تماشاگران که شب گذشته مشغول تهیه عکس و ضبط فیلم از نمایش بودند، شبکه‌های اجتماعی را برای تبلیغ رویداد به کار گرفته اند.   

شب دوم، روایت داستان یگانه حماسه ساز صحرای کربلا و قمر منیر بنی هاشم است. در این نوبت هم پس از میدان داری راوی در ابتدای نمایش، صحنه با حضور مخالف خوان آغاز‌ می‌شود، اما تفاوت اصلی آن است که برخلاف شب گذشته، در تعزیه سقای کربلا کمتر صحنه‌های خلوت با شبیه خوانی دونفره دیده می‌شود و این خط داستانی در بیشتر مواقع، مملو از صحنه‌های شلوغ جنگ و نبرد است. اصل داستان هم از صبح عاشورا آغاز‌ می‌شود؛ جایی که شبیه خوان نقش عمرسعد به عنوان نخستین نقش صاحب کلام در نمایشنامه خطاب به خیمه گاه سپاه اباعبدا... (ع) فریاد می‌زند:‌ای حسین (ع)، باید اینک سرخط مافوق ما امضا کنی یا که عباست روان بر جانب میدان کنی.   

واضح بود که تأثیر اصلی نمایش مدیون نور مناسب، صحنه پردازی متناسب، جامه آرایی چشم نواز و شعرخوانی زیبای نقش هاست، اما در تب وتاب نگاه‌های خیره به جایگاه و گوش‌هایی که به شعر و روایت سپرده می‌شد، یکی از مهم‌ترین ارکان جذابیت این تعزیه درست مقابل دیدگان هزاران تماشاچی، اما از توجه آن‌ها دور بود.

 اجرای زنده موسیقی صحنه با طبل، دهل، سنج، سرنا و نی، دقیقا همان عامل ناپیدایی است که شاید در حاشیه میدان داری بازیگران قرار بگیرد، اما محصول شنیداری آن همان پس زمینه احساسی مدنظری را خلق می‌کند که سوز اشعار مربوط به مقاتل را به اوج می‌رساند و تأثیر غم بار لحظه شهادت یاران امام حسین (ع) را دوچندان می‌کند. برخلاف شب اول و داستان جناب حر که اشعار، سخنان و خطابه‌ها در آن تأثیرگذار بودند، در شب دوم بار اصلی بر دوش همین موسیقی تعزیه قرار می‌گرفت تا در روایت جنگ‌های نمایان علم دار کربلا و البته صحنه شهادت حضرت عباس (ع) در کنار فرات، مخاطب را با شبیه خوانی بازیگران همدل کند.   

در قله احساسی تعزیه شب دوم، شبیه خوان نقش حضرت اباالفضل (ع) پس از نبردی پر از حماسه و شور به خاک می‌افتد و هنگام نمایش این روضه مجسم، اشک و ناله مردم به اوج می‌رسد. عمق تأثیر احساسی تعزیه را در این لحظه می‌توان درک کرد؛ از مشاهده مادری که فرزند خردسالش را در آغوش گرفته است و اشک می‌ریزد تا پیرمردی که سر به جایگاه سنگی وسط میدان تکیه داده است و فقط تکان‌های شدید شانه هایش از اندوه او در عزای سقای شهید کربلا خبر می‌دهد.   

شب سوم؛ تعزیه علی اکبر (ع)‌
ای تمام عمر من، بی من مرو

در آخرین نوبت از اجرای سه گانه گروه هنری حماسه اکبر، به جرئت می‌توان گفت که شمار تماشاچیان به هزاران نفر افزایش یافته است. در این بین حتی چهره‌های تکراری هم زیاد دیده می‌شوند و آن‌ها که شب‌های قبل به صورت تصادفی یا با اطلاع قبلی به عرصه میدان شهدا آمده بودند، این بار خانواده هایشان را هم با خود همراه کرده اند. 

در وصف دل‌های آماده و تأثیر فرهنگی شگفت آوری که صحنه تعزیه بر تماشاچیان می‌گذارد، همین بس که پیش از آغاز رسمی نمایش، پخش نوحه مشهور عزای حضرت علی اکبر (ع) از مردم اشک می‌گرفت. اندکی از ساعت ۲۰ گذشته، با ضرب آهنگ تند ساز‌های تعزیه، نخستین شبیه خوان روی جایگاه می‌رود.   
درست از همان لحظه اول که نخستین بازیگر روی جایگاه می‌رود، تماشاچیان به سرعت متوجه می‌شوند که باید خودشان را برای یک غافل گیری آماده کنند و اگرچه دو شب از تعزیه خوانی می‌گذرد، هنوز صحنه پردازی‌های بدیع، جدید و تازه در انتظارشان است.

در دو شب گذشته، مردم جلوه‌های متنوعی از خطابه‌های تک یا دونفره را در داستان جناب حر دیده اند و مظاهر شورانگیز جنگ‌های حماسی را در داستان علم دار کربلا تماشا کرده اند؛ اما پس زمینه داستانی نمایش در شب سوم با شبیه خوانی لیلاخاتون، مادر حضرت علی اکبر (ع)، از ابتدا رنگ وبوی عمیق عاطفی به خود می‌گیرد.

با وجود اینکه همه مردم از ابتدا و انتهای داستان حضرت علی اکبر (ع) باخبرند و شاید خیلی‌ها انتظار داشتند این خط داستانی هم مشابهت‌های زیاد با تعزیه شب گذشته و روایت جنگ داشته باشد، منولوگ احساسی مادر حضرت علی اکبر (ع) در نخستین پرده از نمایش سوم، از همان ابتدا اشک را مهمان چشم تماشاچیان می‌کند.

پس از تشریح ابعاد رابطه عاطفی حضرت علی اکبر (ع) با امام حسین (ع) در شبیه خوانی بازیگران این دو نقش، تصویرسازی از لحظه به میدان رفتن علی بن الحسین (ع) ازجمله نقاط اوج نمایش در شب سوم است. جنگ نمایان حضرت با دشمنان در عالی‌ترین حد از حماسه پردازی با موسیقی متن شورانگیز به تصویر کشیده می‌شود و از لحظه‌ای که پرده آخر به روایت ماجرای «اربا اربا» می‌رسد، تقریبا هیچ کس در جمع تماشاچیان باقی نمی‌ماند که مشغول سوگواری نباشد. 

آنچه از مردم به چشم می‌آید، تصویر مردانی است که دو دست بر سر گذاشته اند و با صدای بلند عزاداری می‌کنند و آنچه به گوش می‌رسد، صدای شیون زنانی است که شبیه خوان نقش حضرت علی اکبر (ع) را غرق به خون در آغوش پدر می‌بینند.  

تاریخ به روایت هنر

تلاش برای کسب اطلاعات از جزئیات فنی این رویداد فرهنگی، بهانه‌ای شد تا با متولیان برپایی این نمایش‌ها گفتگو کنیم. احمد تیموری، مسئول هنری گروه نمایشی «حماسه اکبر»، در تشریح انگیزه‌های برپایی تعزیه در عرصه میدان شهدا می‌گوید: گروه ما متشکل از ۲۵ بازیگر اصلی و ۷۵ هنرور سیاهی لشکر است که با وجود نقش آفرینی هنرمندانی از سراسر کشور، بخش اصلی بدنه این گروه هنری از خراسان رضوی است. اجرا‌های ما نیز ابتدا به سبزوار، کاشمر و نیشابور منحصر بود، اما در سال‌های گذشته در تهران، کرج و اصفهان نیز روی جایگاه رفته ایم.   

تیموری می‌افزاید: از ابتدا همه تلاش ما این بوده است که در هر سکانس، به حقایق مستند تاریخ، اوصاف معتبر در مقاتل و البته اشعار اصیل هنر تعزیه پایبند باشیم. پشت سر جلوه‌های بدیع و جذاب از نمایش‌های ما، ساعت‌ها مطالعه و تحقیق در منابع دست اول پنهان است که همراه با مشورت با کارشناسان مذهبی و البته هنرمندان پیشکسوت تعزیه، سرمایه اصلی هر صحنه را تشکیل می‌دهد.   

۳۰ هزار تماشاگر در ۳ شب

اصلی‌ترین دلیل شهرت این گروه نمایشی مربوط به اجرا‌های فاخر تعزیه در روستای کوشه از توابع شهرستان بردسکن است که در سال‌های گذشته حتی موردتوجه رسانه‌های بین المللی قرار گرفته است و گردشگران غیرایرانی هم در جمع تماشاچیان آن حضور داشته اند. موضوع را از محمدامین غلامی، یکی از اعضای گروه هنری «حماسه اکبر»، سؤال کردیم. 

او‌ می‌گوید: بله درست است. البته هنوز برنامه بردسکن به قوت خودش باقی است. بعضی هنرمندان گروه ما از چند نسل قبل از خودشان شبیه خوان تعزیه بوده اند. ما بازیگرانی داریم که مثلا سه نسل است مخالف خوان هستند و خانواده آن‌ها تربیت یافته از تعزیه است. این اصالت فرهنگی خیلی مهم است.   

به گفته غلامی، به پشتوانه نمایش‌های موفق گروه در تعزیه بردسکن و دیگر نقاط کشور، امسال در دومین نوبت پیاپی شهرداری مشهد این امکان را فراهم کرده است تا آن‌ها به اجرای عمومی شبیه خوانی در عرصه میدان شهدا بپردازند. او‌ می‌افزاید: بنابر ارزیابی ها، در هر شب حدود ۱۰ هزار زائر و مجاور تماشاگر ما هستند. امیدواریم که در سایه همکاری و هم افزایی بیشتر دستگاه‌های فرهنگی، اجرای تعزیه، هم از نظر مدت برپایی، هم از نظر مکان اجرا و هم تبلیغات شهری حمایت شود. 

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.