به گزارش شهرآرانیوز؛ هادی مسعودیفر با اشاره به وحدت سیاسی فلسطینیان در مواجه با اسرائیل و آمریکا اظهار کرد: اگرچه مکانیزمهای عملیاتی حقوق بینالملل در فَقره تهاجم رژیم اشغالگر صهیونیستی به نوار غزه چندان کارآمد به نظر نیامده است، اما امروزه با میانجیگری پکن در ایجاد وحدت سیاسی میان فلسطینیان، شاهد آن هستیم که قرائت تازهای از اصول کلی حقوقی در حوزه دیپلماسی بینالملل در حال شکلگیری است که در آن، ضمن بهچالشکشیدهشدن رویکرد معاصر در حقوق بینالملل که پیشتر بر پایه نگرشی جانبدارانه از سوی ایالات متحده آمریکا و متحدان منطقهای آن دنبال میشده، تفسیری عملگرایانه و ریشهای از امکان برقراری موازنه قدرت تحت مدیریت جهان شرق بر اساس «منافع اقتصادی» در حال شکلگیری است که ما از آن با عنوان «بلوغ تدریجی نظام حقوق بینالملل» یاد میکنیم.
وی ادامه داد: جنگ در غزه منجر به آن شده است که افکار عمومی جهان انفعال ایالات متحده در حمایت از اصول بنیادین حقوق بینالملل مانند «اصل عدم تجاوز»، «اصل برابری حقوق و خودمختاری خلقها»، «اصل برابری حاکمیتها»، «اصل رعایت تمامیت ارضی دولتها»، «اصل عدم مداخله» و «حق بر تعیین سرنوشت» را بهروشنی دریابد و به دنبال تحولی اساسی در اعمال و تضمین حقوق اساسی ملتها باشد. چین با دعوت از گروههای فلسطینی مانند گروه «فتح» و «حماس» در روز سهشنبه، دوم مردادماه، سعی در پایهریزی قرائتی نوین از روشهای حقوقی و دیپلماتیک دارد که بهکل با روشهای ناکارآمد ایالات متحده آمریکا به ویژه در موضوع فلسطین متفاوت است. از این منظر، پکن راه برونرفت از بحران فلسطین را ایجاد وحدت در میان چهارده گروه عمده سیاسی میداند که از پایگاه اجتماعی و قدرت راهبردی نزد مردم فلسطین برخوردار میباشند.
این پژوهشگر و مدرس حوزه حقوق بینالملل با بیان این نکته که وحدت ملی راهبرد مفیدی در برون رفت از بحرانهای سیاسی و بینالمللی است، خاطرنشان کرد: تلاش وانگ یی، وزیر امور خارجه چین به عنوان میانجیگر سیاسی در تشکیل دولت آشتی ملی پس از جنگ در غزه را یک گام روبه جلو خوانده است و در این راستا معتقد است که ورود چین به حل دیپلماتیک اختلافات در میان فلسطینیان، به گونهای نقد جدی رویکرد غرب به حل بحرانهای منطقهای در جهان است که میتواند قرائت تازهای از اصول بنیادین حقوق بینالملل را ببار آورد؛ مانند تاکید بر «حق تعیین سرنوشت» که از طریق آن گروههای فلسطینی میتوانند اداره مناطق فلسطینینشین و نوار غزه را از طریق وحدت و تشکیل دولت آشتی ملی فراهم آورند. انفعال ایالات متحده در حل بحرانهای جهانی مانند بحران موجود در اوکراین و فلسطین، فرصتی تاریخی برای جهان شرق جهت نقشآفرینی عملیاتی در سیاست بینالملل فراهم آورده است.
مسعودیفر تصریح کرد: این نقشآفرینی بر اساس منافع اقتصادی صورت خواهد پذیرفت تا اینکه صرفا بر اساس رقابتهای بینالمللی با ایالات متحده آمریکا باشد. پکن با ایجاد حلقه پیوندهای اقتصادی در مناطق بحرانزده و ایجاد وابستگیهای تجاری میان بازیگران منطقهای، شیوه نوینی از به کارگیری ابزار حقوقی و دیپلماتیک را دنبال میکند که راهبردی پایدار و طولانی مدت را نوید خواهد داد، به این جهت چین از «سرمایه دیپلماتیک» قابل توجهی برخوردار است و این امر میتواند کارآمدی ایالات متحده آمریکا در منطقه و جهان را با تردید جدی روبه رو سازد.
وی ادامه داد: به نظر میرسد که گروههای سیاسی فلسطینی با تکیه بر روشهای اقتصادی برآمده از دیپلماسی شرق در فرآیند بازسازی غزه پس از جنگ، سیاستی عقلانی و آیندهنگر را برگزیده و به آن پیوستهاند. بیانیه پکن و واکنش یسرائیل کاتس، وزیرخارجه اسرائیل که هرگونه مشارکت حماس در دولت پس از جنگ در غزه را هم برای اسرائیل و هم برای امریکا «نفرت انگیز» خوانده است، نشان از بلوغ تدریجی نظام حقوق بینالملل میدهد که دیگر بر تک بعدی امریکا و غرب متوقف نمانده و امکان بروز و ظهور عملکرد قدرتهای نوظهور را فراهم میآورد.
این پژوهشگر و مدرس حقوق بینالملل معتقد است: معمولا دوران بازسازی پس از هرجنگ نظامی فرصتی است که با تکیه بر معیارهای اقتصادی و تجاری، زمینه برای همبستگی منافع اقتصادی و سیاسی را فراهم آورد و ما معتقدیم که پکن به پشتوانه اقتصادی پویا در این زمینه توان لازم را دارا خواهد بود. بهویژه آنکه به دلیل جنایات اسرائیل در نوار غزه، امروز خسارات فراوانی بر هویت بینالمللی ایالات متحده آمریکا نزد افکار عمومی وارد آمده است و صلاحیت این کشور در حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات بینالمللی به طور جدی نقض گردیده است.
هادی مسعودی فر با تاکید بر عینیتگرایی، بلوغ تدریجی نظام حقوق بینالملل را در اقتصادیسازی منافع و مزیتها اظهار کرد: در عصر حاضر به دلیل نیازمندی متقابل ملتها به یکدیگر و نقشآفرینی آنها در جریان تامین نیازمندیهای مشترک کالا و خدمات، بهترین راهکار برونرفت از بحرانهای منطقهای یا جهانی علاوه بر تاکید به رشته پیوندهای تاریخی و فرهنگی میان ملتها، تکیه بر موازنهسازیهای اقتصادی است. در این راستا طبیعت امر اقتضاء دارد که دولتهای محور که از اقتصادی پویا و سازنده برخوردار میباشند، مدیریت بحرانهای سیاسی آینده را بدست خواهند گرفت و جنگ غزه بدون تردید نقش مهمی در تحول و بلوغ تدریجی حقوق بینالملل ایفا خواهد کرد.