صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

همه چیز درباره زندگی و زمانه شهید اسماعیل هنیه

  • کد خبر: ۲۴۲۴۹۹
  • ۱۱ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۶
مروری کوتاه بر زندگی شهید اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی حماس که بامداد دیروز پس از شرکت در مراسم تحلیف ریاست جمهوری در تهران به شهادت رسید.

۱۹۶۲/ اردوگاه الشاطی

چه کسی می‌توانست آن روز نکبت ۱۹۴۸ را فراموش کند؟ چهارده سال قبل دنیا آمدنش، پدر و مادرش در جمع آن ۷۰۰ هزار فلسطینی‌ای بودند که یک شبه از خانه و کاشانه خود، آواره اردوگاه‌ها شدند. اسماعیل هم در یکی از همان اردوگاه‌ها به دنیا آمد. 
«مخیم الشاطی» در نوار غزه. ۲۹ ژانویه ۱۹۶۲ بود. اسماعیل، در بطن دلتنگی و اندوه و بی پناهی، متولد شد، اما او نیز یکی از هزاران کودکی بود که در روزگار یأس و اضطراب، نویدبخش نسلی نو برای دادخواهی و تغییر و مقاومت بود.

۱۹۸۳/ دانشگاه اسلامی غزه

زندگی حتی در اردوگاه پناهندگان نیز ادامه داشت. نوزادان متولد می‌شدند، کودکان باسواد می‌شدند، نوجوانان در مدارس سازمان ملل درس می‌خواندند و جوانی شان در دانشگاه‌ها سپری می‌شد. اسماعیل حالا به سن تحصیلات عالیه اش رسیده. می‌خواهد در رشته ادبیات عربی دانشگاه اسلامی غزه درس بخواند، اما دانشگاه برای او، نخستین فرصت فعالیت‌های سیاسی است. 

از راه نرسیده می‌شود رئیس شورای دانشجویان به نمایندگی اخوان المسلمین. هنوز دانشجوست که رژیم غاصب صهیونیستی اسیرش می‌کند و سه سالی تبعید می‌شود مرج الزهور در مرز لبنان و فلسطین. شرکت در تظاهرات انتفاضه اول، خشم اسرائیلی‌ها را برافروخته، اما دوران محکومیت او تا ابد ادامه ندارد. آزاد که می‌شود برمی گردد غزه و بر کرسی ریاست همان دانشگاهی می‌نشیند که اول بار، نخستین بارقه‌های مبارزات سیاسی اش در آن روشن شده بود.

۲۰۰۴/ الغفری

شب شنبه هفتم آوریل ۲۰۰۴، خودرویی در منطقه الغفری شمال غزه مورد اصابت موشک قرار می‌گیرد که از بالگرد جنگنده آپاچی شلیک شده. بالگردی متعلق به نیروی هوایی رژیم غاصب صهیونیست که موشک هوا به سطح هلفایر را به سوی هدف مهمی در خیابان جلاء هدایت می‌کند.

دقایقی بعد، خبر شهادت رهبر جنبش حماس، عبدالعزیز رنتیسی منتشر می‌شود. همان کسی که اسماعیل هنیه در روزگار تبعید با او و چهارصد فعال دیگر در لبنان به سر برده بود. پس از این حادثه، اسماعیل که تا آن روز ریاست دفتر شیخ احمد یاسین، از بنیان گذاران جنبش حماس را بر عهده داشت، به جانشینی عبدالعزیز رنتیسی منصوب می‌شود. حالا او، رئیس جنبش حماس در نوار غزه است.

۲۰۰۶/ نوار غزه

۲۰ اکتبر ۲۰۰۶ است. اسماعیل هنیه با کاروان همراه خود به نماز جمعه غزه می‌رود تا در میان مردم حاضر شود. پس از سال ۲۰۰۳ این دومین باری است که ارتش اسرائیل تقلا می‌کند او را در فرصتی مغتنم ترور کند. موشک ها، اما این بار به جای اینکه به خودرو حامل او اصابت کنند، خودرو دیگری را منفجر می‌کنند. موشک خطا می‌رود و بار دیگر پروژه ترور با شکست روبه رو می‌شود. 

این بار اولی نیست که باروت‌های رژیم غاصب صهیونیست از بیخ گوش اسماعیل می‌گذرد. همان گونه که این، آخرین حضور او در نماز جمعه غزه نبود. موشک آمد و رفت و اسماعیل بار‌ها به میان مردم بازگشت. او با اینکه اخیرا فرزندان و نوه هایش و ۶۰ نفر از اقوام نزدیکش به شهادت رسیدند، شکر خدا را به جا آورد و دست از مقاومت و ایستادگی نکشید و باور داشت که این خون‌های پاک منجر به تحکیم مسیر و پیروزی آن هاست.

۲۰۲۳/ دوحه

اسماعیل هنیه با هیئت همراه به بیمارستانی در دوحه آمده تا از مجروحان غزه بازدید کند. توی یکی از اتاق‌های بیمارستان با پیراهنی سفید و ظاهری آراسته مشغول گپ و گفت است که یک نفر از همراهانش به آرامی می‌ایستد کنارش. تلفن همراه را روی بلندگو می‌گذارد و کسی از آن سوی خط با صدایی که به شدت می‌لرزد، با زبان عربی چیز‌هایی می‌گوید که هر لحظه آدم‌های تو تصویر منتظرند اسماعیل شانه هایش پایین بیفتد، پاهایش بلرزند و دریا از چشمانش شُره کند روی صورتش، اما نگاه، همان نگاه است. 

باصلابت، آرام و موقر. انگار نه انگار آن جوان عرب پشت خط، دارد خبر شهادت هفت نفر از پاره‌های جگرش را می‌دهد. سه نفر از پسرهایش به همراه نوه هایش وقتی داشتند برای عرض تبریک عید فطر به اردوگاه ساحلی الشاطی می‌رفتند، بر اثر حملات رژیم صهیونیستی با انفجار خودرو غیرنظامی خود به شهادت رسیده اند. 

ساعتی بعد اسماعیل با انتشار بیانیه‌ای خطاب به رژیم غاصب صهیونیستی تأکید می‌کند: «دشمن در توهم است اگر فکر کند با کشتن پسرانم مواضع خود را تغییر می‌دهم. خون فرزندان من از خون شهدای ما در غزه با ارزش‌تر نیست، زیرا آن‌ها همه فرزندان من هستند. خون فرزندانم فداکاری در راه آزادی قدس و مسجد الاقصی است. ما تردید نخواهیم کرد، عقب نشینی نخواهیم کرد و به راه خود برای آزادسازی قدس و مسجد الاقصی ادامه خواهیم داد…»

۲۰۲۴/تهران

مراسم تحلیف رئیس جمهور ایران است. اسماعیل هنیه به تهران آمده. پایان مراسم که می‌شود، قاب‌های ماندگار تازه‌ای در تاریخ برادری ایران و جبهه مقاومت ثبت می‌شود. چشم‌ها مصمم و لب‌ها خندان است. بعد از شهادت سیدابراهیم رئیسی، این شاید اولین باری است که فضای سیاسی ایران، نفسی راست می‌کند. همه چیز روبه راه شده.

مواضع، روشن و راه مقاومت با همدلی و همراهی جهان اسلام در انتظار گشایش‌های نزدیکی است. تیتر تمام خبرگزاری‌های داخلی، بازتاب مراسم تحلیف ریاست جمهور تازه نفس ایران است. صبح روز بعد، اما لبخند‌ها همه روی لب خشک می‌شود. کسی آن چیزی را که می‌خواند، باور نمی‌کند.

میهمان جمهوری اسلامی ایران در پایتخت، بر اثر اصابت پرتابه‌ای در اقامتگاه ویژه جانبازان واقع در شمال تهران به همراه یکی از محافظان خود شهید شده. هزاران کیلومتر آن طرف تر، دستی سیاه و خون آلود با انگشتانی لرزان، روی تصویر اسماعیل هنیه یک ضربدر قرمز می‌کشد، در حالی که حاصل خون اسماعیل‌ها رویش جوانه  هاست؛ و ما که میزبان این شهید سربلند بودیم بی شک از خون خواهان او و همچون همیشه در کنار مردم مظلوم فلسطین خواهیم بود.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.