مرضیه ترابی | شهرآرانیوز؛ شناخت هویت تاریخی مشهد، بدون شناخت جغرافیای تاریخی آن ممکن نیست. توسعه شتابان شهر طی دهههای اخیر مجال چندانی برای حفظ هویت باقی نمیگذارد و مسئولیت پژوهشگران این عرصه را صدچندان میکند. خوشبختانه وجود اسناد قدیمی و برخی گزارشهای درخوراتکا، این اجازه را به محققان میدهد که دست به فضاسازی تاریخی بزنند و چشماندازی از مشهد قدیم و حومه آن را پیش روی مخاطبان علاقهمند قرار دهند.
سلسلهنوشتارهای مربوط به تاریخ محلات و محدودههای جغرافیایی شهر مشهد، گامی در همینراستاست. امروز بنا داریم سری به شرق مشهد قدیم بزنیم؛ جایی که روزی مزرعه مشهور و باصفای گلختمی (یا گلخطمی) قرار داشت. نام این مزرعه برای همه اهالی مشهد قدیم آشناست، تا آنجاکه بعد از ساختهشدن «فلکه برق» (میدان بسیج فعلی)، ابتدا آن را «فلکه گلختمی» نامیدند.
اجداد تعداد زیادی از اهالی مشهد، ساکن مزرعه گلختمی و اطراف آن بودند. امروزه کافی است کمی جستوجو کنید تا بتوانید نوادگان اهالی این مزرعه مشهور را در میان همشهریان مشهدی پیدا کنید؛ بزرگوارانی که نامشان پسوند بامسمای «گلخطمی» دارد. پیداست که اهالی گلختمی، نسبت به زادگاهشان تعصب خاصی داشتهاند.
مزرعه گلختمی یا با املای قدیمیاش، «گلخطمی»، یکی از شناختهشدهترین مزارع بیرون باروی شرقی مشهد بود که طبق گزارش احمد ماهوان در کتاب «تاریخ مشهد قدیم»، در سال۱۳۴۰ خورشیدی رسما به قسمتی از شهر تبدیل شد. اراضی مزرعه گلختمی گستردگی زیادی داشت و بههمیندلیل میتوان بخش عمدهای از مناطقی را که امروزه بین خیابان فداییاناسلام (نخریسی)، بولوار جمهوریاسلامی (فرودگاه) و مسیر شرقی کمربندی مشهد قرار گرفته است، قسمتی از این مزرعه قدیمی دانست.
درباره وجه تسمیه «گلختمی» تنها چیزی که به ذهن متصور میشود، فراوان بودن گیاه دارویی «گلختمی» در این منطقه است که البته میتوانیم این تصور را تا حدودی صحیح بدانیم. شاید چنانکه برخی میگویند باغی با این عنوان در اراضی مذکور وجود داشته که باعث تعمیم عنوان آن به نواحی اطرافش شده است. به نظر میرسد که شهرت مزرعه گلختمی، با همین اسم، دستکم از اواسط دوره قاجار وجود داشته است.
احتشام کاویانیان در کتاب «شمسالشموس» این مزرعه و قنات آن را بخشی از موقوفات حرمرضوی معرفی میکند و میافزاید که بخشهایی از اراضی این مزرعه برای ساخت منزل در زمان نگارش کتاب توسط وی (نیمه دوم دهه۱۳۴۰ خورشیدی)، به اجاره واگذار شده بود. مزرعه گلختمی دارای قلعه و ساکنانی هم بوده است که برای آنها داروغهای تعیین کرده بودند. در سندی مربوط به سال۱۳۳۷ خورشیدی، از «سیدحسین شیرکویی» با عنوان «داروغه سابق گلختمی» نام برده شده است (سند شماره ۸۱۴۳۰ مجموعه مرکز اسناد آستانقدسرضوی).
قدیمیترین سندی که راقم این سطور توانست درباره مزرعه گلختمی پیدا کند، سندی از دوره قاجار بود و باوجود کندوکاو فراوان، وقفنامه مزرعه مذکور ملاحظه نشد. باتوجهبه اینکه در «کتابچه میانولایت» (گزارش آبادیها و مزارع اطراف مشهد در دوره ناصرالدینشاه) نامی از مزرعه گلختمی به میان نیامده است، این احتمال وجود دارد که این مزرعه، شهرت دیگری داشته و بعدها به این نام مشهور شده باشد. محتوای اسناد دوره قاجاریه، عموما گزارشهای مربوط به اختصاص «حقالشرب» است.
در این اسناد -مانند سند شماره۲۰۴۱۶۶ در مجموعه اسناد آستانقدسرضوی- از باغ گلختمی سخن به میان آمده؛ باغی که طبق گزارش سند در «پایینخیابان» قرار داشته است. برایناساس احتمال دیگری نیز درباره مزرعه گلختمی متصور است که قسمتی از مزرعه مذکور (با هر نامی که شهرت داشته) بعد از احداث باروی مشهد در دوره شاهتهماسبیکم صفوی یا طی تغییرات مربوط به بارو در ادوار تاریخی بعد، در داخل محدوده مشهد قرار گرفته است.
بنابراین، باید وسعت مزرعه گلختمی را بسیار بیشتر از آنچیزی فرض کنیم که در نقشههای ادوار متأخر به چشم میخورد. اسناد دیگر مربوط به دوره پهلوی اول به بعد است. در این اسناد، تحدید اراضی و جلوگیری از تعدی به منابع آب مزرعه، یکی از موضوعات اصلی محسوب میشود. در سال۱۳۰۸ خورشیدی، گزارشی به محمدولیاسدی، نایبالتولیه وقت آستانقدسرضوی، درباره تصرفات غیرقانونی در محدوده اراضی الندشت و گلختمی میرسد و او برای جلوگیری از این اقدامها، کمیتهای ویژه تشکیل میهد (سند شماره۶۶۵۳۲ مرکز اسناد آستانقدسرضوی).
احتمالا دلیل شیوع این تصرفات، نخست نظارت میدانی کمتر در این منطقه و دوم حجم بالای آب قنات و حاصلخیزی خاک زراعی مزرعه بوده است. هرچند که آب موردنیاز، از طریق قنات تأمین میشده، اما این فرض اصلا دور از ذهن نیست که نزدیکی بخشی از اراضی گلختمی به خروجی نهر نادری در پایینخیابان، اسباب بهره مندی زارعان و مالکان این مزرعه از موهبت آب نهر را، دستکم در بخشی از ایام سال فراهم میکرده است.
هر چند که احتمالا این بهرهمندی، چندان مطابق قانون و براساس ضوابط نبوده، اما گاه پیش میآمده است که کشاورزان گلختمی در دعاوی مربوط به آب، متهم پرونده به حساب میآمدهاند؛ مثلا در سال۱۳۰۵ خورشیدی، فردی به نام «میرزاعلیاکبر باقراُف» از مستأجر باغ گلختمی به نایبالتولیه آستانقدس شکایت میکند و مدعی میشود وی مانع از رسیدن آب قنات استحقاقی اراضی دیگران میشود (سند شماره ۶۴۲۲۶ مجموعه مرکز اسناد آستانقدسرضوی).
جریان آب قنات گلختمی نسبتا بالا بوده است و در دهه۱۳۲۰ خورشدی، وضعیت بسیار بهتری پیدا میکند تا آنجاکه شرکت نخریسی، نساجی و برق خسروی، بهعنوان اصلیترین تولیدکننده برق موردنیاز مردم مشهد، به آستانقدس پیشنهاد میکنند که قنات مذکور را به «شرکت فلاحتی خراسان» اجاره دهد.
از سال۱۳۴۹ به بعد و بهدنبال تصویب واگذاری بخشی از اراضی گلختمی به کارگران کارخانه نخریسی برای ساخت منزل (سند شماره۱۶۱۸۲۸ مرکز اسناد آستانقدسرضوی)، توسعه در این منطقه شتاب بیشتری پیدا میکند. در سال۱۳۴۹ خورشیدی، شرکت سهامی برق منطقهای ضمن توافق با کارخانه نخریسی، تضمین میکند که برق موردنیاز ۲۵۰ واحد از منازل تازهتأسیس در اراضی گلختمی را تأمین کند (سند شماره۱۶۱۲۳۳ مرکز اسناد آستانقدسرضوی).
واگذاری زمینهای اراضی گلختمی تا میانه دهه۱۳۵۰ خورشیدی ادامه داشته است. طبق سند شماره۱۶۷۲۸۰، خانمی به نام زهرا ضمیری، قطعهای از اراضی گلختمی را برای احداث مسکن در سال۱۳۵۶ خورشیدی دریافت کرده است.
یکی از نکات تاریخی مربوط به مزرعه گلختمی وجود پروندههای جنایی مرتبط با جغرافیای آن است. این مزرعه قدیمی بهدلیل قرار گرفتن پشت باروهای شهر و بهنوعی، دورافتادهبودن نسبت به فضاهای پرجمعیت شهری، گاه به محل نزاعها یا جرائمی تبدیل میشده که اهالی آن را عاصی و بهشدت نگران میکرده است. گزارش مربوط به برخی از این ماجراها در تعدادی از نشریات مشروطهخواه مشهد، مانند «هفتهنامه خورشید» وجود دارد که مرور آن فرصت دیگری را میطلبد؛ اما نقدا میتوان به دو مورد اشاره کرد؛ مورد اول، وقوع یک قتل در مزرعه گلختمی، در سال۱۳۰۷ خورشیدی است.
در این سال، شخصی به نام مصطفی، از اهالی مزرعه طرق توسط غلامرضا نامی در اراضی مزرعه گلختمی به قتل میرسد. از علت جنایت اطلاعی نداریم، اما محمدولی اسدی، نایبالتولیه وقت، بههردلیل، نامهای برای آزادی قاتل مینویسد و از مسئولان میخواهد تا هرچهسریعتر وی را آزاد کنند (سند شماره ۶۵۲۳۰ مرکز اسناد آستانقدس رضوی). پرونده مهم دیگری که با اراضی گلختمی ارتباط پیدا میکند، پرونده مشهور «حسن اورنگی»، نخستین قاتل زنجیرهای شناختهشده در تاریخ مشهد، است.
او که بهدلیل قتل زنان خیابانی در سال۱۳۳۰ خورشیدی به دار آویخته شد، برخی از جنایات خود را در اراضی گلختمی انجام داد که باعث نگرانی شدید مردم این منطقه شد و عاملی برای توسعه نظارت انتظامی بر شرق مشهد؛ بااینحال بخش مهمی از زمینهای بیرون از دروازه پایینخیابان و عیدگاه، به فعالیتهای آجرپزی و کورهپزخانهها اختصاص داشته و این مسئله، در آن دوران، فیذاته باعث شکل گرفتن فضاهای جرمخیز میشده است و طبعا مردم مزارعی مانند مزرعه گلختمی نیز از آسیبهای این شرایط بغرنج مصون نبودهاند.
اراضی گلختمی در دهه۱۳۱۰ خورشیدی، در کنار همه آسیبهای اجتماعی و فرهنگی که دچارش شده، میزبان یکی از نخستین پرورشگاههای مدرن مشهد هم بوده است. طبق آنچه در «گزارش مکتب شاهپور» آمده است، در سال۱۳۰۷ خورشیدی «دارالتربیه شاهپور» را «خارج شهر، نزدیک آب گلختمی» تأسیس کرده بودند. مرکز ایجادشده، در ابتدا به نوعی «گرمخانه» بوده و هنوز نمیتوانسته است پذیرای اطفال باشد.
این مرکز در زمستانها، حدود ۱۵۰۰نفر از فقرای شهر را در خود جا میداده و به همت خیّران مشهدی، میان آنها غذای گرم توزیع میکردهاند. شرایط دارالتربیه طی سالهای بعد و تا زمان تنظیم گزارش -۱۳۱۳ خورشیدی- ارتقا مییابد و در این زمان، مدرسهای برای اطفال بیسرپرست هم در آن ایجاد میکنند. در این مدرسه چهارکلاسه، هشتاد پسر و چهارده دختر، زیر نظر یک معلم تحصیل میکردهاند و لوازم تحصیل و زندگی آنها فراهم بوده است.