صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

برکت با کتاب | گفتگو با بانوی کارآفرینی که هدیه‌اش به زنان شاغل آگاهی است

  • کد خبر: ۲۴۲۸۲۸
  • ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۵:۱۳
  • ۱
گپی با بانوی کارآفرینی که ۵ سال پیش همزمان با تولد فرزند چهارمش، نخستین کارگاه مشاغل خانگی را با هدف انگیزه دادن به بانوانی که دلشان می‌خواست محصول خودشان را تولید کنند برگزار کرد و بعد از آن مسیر شغلی‌اش تغییر کرد.

به گزارش شهرآرانیوز، پیشتر او را در «مقرّ کتاب» دیده بودم، یک پایگاه و مرکز فرهنگی در حوزه کتاب که به روش جدیدی کارش را برای ترویج فرهنگ کتابخوانی به ویژه برای نوجوانان و جوانان آغاز کرده بود. چند سالی از این کار می‌گذرد که در برخورد با خانم‌ها، شنیدن و تحلیل فرمایشات مقام معظم رهبری درباره اقتصاد مقاومتی و اهمیت مشارکت مردم در فعالیت‌های اقتصادی و مطالعات جانبی و تخصصی که خودش در حوزه‌های اقتصادی داشته تصمیم جدیدی برای ادامه زندگی اجتماعی و اقتصادی اش می‌گیرد و به مرور زمان به یک بانوی کارآفرین که دلش می‌خواهد در جهت اقتصاد مردمی‌قدم بردارد تبدیل می‌شود. فاطمه سادات نمازی که مادری ۳۵ ساله با ۵ فرزند قد و نیم قد است این روز‌ها در حال تکاپوی بیشتری برای به ثمر رساندن کاری است که ۵ سال پیش آغاز کرده و به صورت تخصصی وارد فضای آموزش و مشاوره کسب و کار به بانوان شده و در حال توسعه کسب و کارش است.

تجربه‌های کوچکی که منجر به تغییر بزرگ شد

فاطمه سادات نمازی روزی موسس مجموعه «مقرّ کتاب» مشهد بوده و در ترویج فرهنگ کتابخوانی به دلیل اینکه معتقد بوده کتاب و مطالعه، بنای تغییر و نگرش افراد است تلاش کرده است. هر جا می‌رفت چه مهمانی خانوادگی، چه دیدار دوستانه و چه محل تحصیل و کار، چند کتاب با خود همراه داشت و دیگران را تشویق به خواندن و خریدن می‌کرد.

به قول خودش این کار را تا جایی انجام می‌داد که برخی فعالان فرهنگی شهر، کنار اسمش واژه کتاب را در گوشی‌های همراهشان ذخیره کرده بودند. گذشت و گذشت تا این بانوی فعال، حدود ۵ سال پیش که فرزند چهارمش را باردار بود تصمیم بزرگی می‌گیرد و مسیر شغلی اش را به صورت رسمی‌تغییر می‌دهد.

البته این تغییر یک شبه نبوده و پیش از این تجربه کار در این زمینه را داشته است، مثلا خودش یک سبد حصیری خریده بود و برخی محصولات خانگی و ارگانیک بانوان دیگر که به مشاغل خانگی و خُرد روی آورده بودند مثل عسل، خرما، نمک سالم و ... را درون آن سبد حصیری می‌چید و می‌فروخت. این محصولات را به هر کسی که منزلشان می‌آمد نشان می‌داد و کم کم برایشان مشتری پیدا شد و حس شیرین کمک کردن باعث شد برای ادامه کار انگیزه‌ای قوی پیدا کند.

همین تجربه‌های کوچک باعث شد تغییری بزرگ در زندگیش بدهد و تصمیمی‌که سال‌ها در ذهنش بوده را عملی کند و در نهایت مجموعه کارآفرینی «کتاب و برکت» را با چند دوست هم فکر شکل می‌دهد. این تیم هم فکر و هم راه امروز بعد از گذشت مسیری پر چالش، امروز در شهرک رضویه که در ۵ کیلومتری مشهد است زندگی می کنند اما فعالیت‌هایشان در مشهد هم وجود دارد. 

با کتاب، برکت به سفره‌ها آوردیم

فاطمه سادات به خاطر شغل همسرش که مدرس حوزه علمیه است به شهر خضری دشت بیاض در خراسان جنوبی هجرت کردند و همانجا گروه «کتاب و برکت» را تشکیل داد تا به زنان نحوه فروش محصول را از طریق مطالعه یاد بدهد و بفهماند برای اینکه برکت به سفره‌هایشان برسد باید از راه کتاب وارد شوند و آگاهی شان را بالا ببرند. «در خضری، دغدغه اصلی مردم اقتصاد بود، وقتی دیدم اهالی آنجا صرفا به کتاب خوانی علاقه نشان نمی‌دهند کار فرهنگی-اقتصادی را محک زدم و دنیای جدیدی به رویم باز شد.

مردم خیلی بهتر حرف‌هایم را می‌شنیدند و حتی امام جمعه شهر پشتیبانم شد. وقتی دیدم این مدل با استقبال روبرو شده است تصمیم گرفتم آموزش‌های تخصصی حوزه کسب و کار را راه بیندازم و در کنارش به بانوانی که هر کدام شغلی داشتند انگیزه بدهم تا با ترس‌هایشان مقابله کنند و وارد میدان اشتغال شوند و اینجا بود که مجموعه کارآفرینی و کسب و کار «کتاب و برکت» با کمک برخی دوستان جدیدم تاسیس شد. بعد از هشت ماه به مشهد برگشتیم و ساکن شهرک رضویه شدیم ولی مجموعه را با بانوان شاغل محل زندگی جدیدم ادامه دادم و دست از پا نکشیدم.»

تغییر از ذهن خودمان باید شروع شود

فاطمه سادات نمازی دلایل جالبی برای این تغییر مسیر شغلی دارد و معتقد است مردم باید به کمک دولت و حکومت بیایند تا رشد اقتصادی در سطح کلان اتفاق بیفتد. «نخستین دلیلی که باعث شد تغییر شغل بدهم عمل به دستورات حضرت آقا نسبت به جهاد اقتصادی و مردمی‌کردن اقتصاد بود که خیلی توجهم را جلب کرد، همچنین وضعیت معیشتی نامناسب مردم که اطرافم بود و می‌دیدم هم عامل حرکتم شد.

از طرفی با توجه به تحقیقات و تجربیاتی که داشتم می‌دانستم دولت و حکومت به تنهایی نخواهند توانست چرخه اقتصادی کشور را با سرعت و سلامت پیش ببرند پس به این نتیجه رسیدم که باید تغییر از ذهنیت خود مردم شروع شود و خود را در رشد اقتصادی سهیم بدانند.

توجه به نیاز‌های زنانه و مادرانه بانوان شاغل

«بعد از آنکه کار را کمی‌رونق دادیم و مردم شهرک با ما آشنا شدند و اعتماد کردند، فراخوان زده بودیم همه تولیدکنندگان خانگی بیایند تا با آنها در فروش تولیدات‌شان همکاری کنیم، برایشان جلسه گذاشتیم، بازار و مشتری پیدا کردیم و هدفمان این بود بین این دو یعنی تولیدکننده و خریدار، حلقه‌ی وصل باشیم.»

اینها بخش اجرایی مجموعه «کتاب و برکت» بود، اما آموزش و افزایش آگاهی بخش زیربنایی و اساسی بود تا هر کدام از زنان با یادگیری آن بتوانند کار خود را رونق دهند. نمازی نه تنها در حوزه فروش حلقه وصل بود، بلکه سعی می‌کرد به نیاز‌های زنانه و مادرانه این بانوان هم توجه کند؛ «برای بانوان فعال یا علاقمند در حوزه اقتصاد برنامه‌های آموزشی، انگیزشی و حتی تفریحی می‌گذاشتیم تا به هر طریقی بتوانیم این مخاطب را تقویت و توانمند کرده و کسب و کارشان را گسترش بدهیم.

رسالت خودمان را انجام دستورات حضرت آقا مبنی بر کارجهادی در حوزه تولید قرار داده بودیم و شیوه کار در مورد افراد اصلی مجموعه اینطور بود که حتی هزار تومان هم برداشت نداشتیم، فقط به نیرو‌های ثابت که هر روز صبح و عصر درگیر کار بودند مبلغی تقدیم می‌شد، بعد‌ها حقوق حسابدار هم اضافه شد. اما در واقع کار تیمی‌فراتر از این نفرات بود و سعی می‌کردم حواسم به تک تک آنها باشد تا کم نیاورند.»

شیوه جالب فروش محصولات خانگی بانوان

شیوه کاری مجموعه خانم نمازی به قول خودش متفاوت بود. او با تمام سرمایه گذاران عقد مضاربه بسته بود به این صورت که از افراد وکالت می‌گرفت تا در شیوه و چگونگی مصرف پول آنها اختیار کامل داشته باشد و به صورت ماهانه و علی الحساب مبلغی بر مبنای میزان سود برایشان واریز کند. «ما همه چیز در سبد فروش داشتیم. از محصولات سلامت محور و ارگانیک خُرد مثل نمک و عسل و ... بگیرید تا فروش ماهی، زعفران، لباس کودک، پارچه چادری و .... خریدمان عمده و فروش جزئی بود؛ اما با این حال ضمانت اصل سرمایه را به آنها داده بودیم و اگر زمان عقد قرارداد تمام می‌شد و طبق تعهد مطالبه می‌کردند، اصل سرمایه را بر می‌گرداندیم.

فروش به صورت تیمی‌در شهرک رضویه

«اوایل کار که در شهر خضری بودیم فروش را به صورت خانگی و با همان چند نفری که دور هم جمع شده بودیم شروع کردیم. با افراد مختلف نیز ارتباط می‌گرفتیم و آنها که می‌توانستند محصولات را در منزلشان عرضه می‌کردند و این مشارکت در فروش، کار ما را سرعت می‌بخشید. بعد با کمک امام جمعه شهر، محل فروش هفتگی کنار محل اقامه نماز جمعه با نام «آدینه بازار» راه انداختیم و مردم با ما بیشتر آشنا شدند و استقبال کردند. وقتی ماموریت همسرم تمام شد و به شهرک رضویه آمدیم اوایل کمی کار سخت شد چون همه چیز را باید از نو شروع می کردم اما کم نیاوردم و ادامه دادم.»

کم کم کار فروش در محل جدید زندگی هم رونق می‌گیرد و برپایی ایستگاه‌های فروش محصولات خانگی بانوان در مشهد و شهرک رضویه و شرکت در جشنواره‌های کسب و کار و مشاغل بانوان جزو برنامه‌هایی بود که خانم نمازی اجرا می‌کرد. «عمده کار ما برای فروش حضوری است، اما در شبکه‌های اجتماعی نیز فعالیت داریم. تقریبا هر ماه جشنواره فروش ویژه چند روزه داریم که علاوه بر تخفیف‌های خوب روی محصولات، برنامه‌های جالب و متنوع دیگر برای تشویق مردم برای دیدن بازار بانوان هم داشتیم. تا بحال چندین مرتبه برنامه مبادله را اجرا کردیم و افراد بدون پرداخت هیچ پولی فقط با جابجا کردن کالاها، سود کردند و به منزلشان برگشتند.»

جبران نقدینگی به صورت تیمی‌

در هر کاری، قطعا سود و زیان وجود دارد؛ اگرچه فاطمه سادات نمازی نیز از این اصل مستنثنی نیست، اما اگر به بن بست مالی می‌خورد و موعد چک‌هایش سر می‌رسید باز هم به صورت تیمی‌آن را رفع می‌کرد. «گاهی که چک داشتیم یا باید سرمایه‌ای را برمی‌گرداندیم همه می‌نشستیم با همه افرادی که به نوعی از آنها طلبی داشتیم ارتباط برقرار می‌کردیم تا کسری را با این نقدینگی‌ها جبران کنیم، تا پول جور نمی‌شد از جایمان بلند نمی‌شدیم. نگاه ما در ابتدا به کار، سودمحور نبود و به دنبال رشد مخاطب بودیم.»

سخت‌ترین لحظه زمانی بود که بدهی داشتم و نمی‌توانستم پرداخت کنم

آزمون و خطا در هر کار جدیدی جزوی از آن کار است، هر چند با وجود مشاوره آسیب‌هایش را کم کنی باز هم یک جا‌هایی در کسب و کار گریبانت را می‌گیرد. نمازی با وجود اینکه تیم خوبی دارد، اما وقتی گستره مخاطبان و حرفه اش بیشتر و بیشتر شد نتوانست از آسیب‌های احتمالی اش دور شود. یکی از این موارد که بیش از همه شاید برای این بانوی کارآفرین هم سخت آمده است بدهکاری‌های مالی در این مسیر است.

«سخت‌ترین لحظات کاری من، خستگی و فشار زیاد کاری یا مدیریت خانه و زندگی و فرزندانم نبوده، سخت‌ترین لحظات وقتی بود که بدهی داشتم و نمی‌توانستم پرداخت کنم یا از سمت افرادی که انتظار داشتم که درکم کرده و کمکم کنند، مورد بی مهری قرار می‌گرفتم که بعضا با مخالفت آنها هم مواجه می‌شدم.»

نمازی از اینکه گاهی حجم بدهی‌هایش بالا می‌رفت را خودش بررسی کرده و در ادامه می‌گوید «یک دلیل بدهی‌های ما هزینه‌های زیادمان بود؛ دو فروشگاه بزرگ، تجهیزات دوربین، سیستم حسابداری، نیرو‌های ثابت و ساعتی، رفت و آمدها، جنس‌هایی که خراب می‌شد و ... اینها همه خرج داشت و باید پرداخت می‌شد. یکی دیگر پرداخت‌های ماهانه به افراد سرمایه‌گذار بود و خودمان را در قبال آنها مسؤول می‌دانستیم.

با خودم می‌گویم شاید شهامت نداشتیم بگوییم که نمی‌توانیم پولتان را بدهیم، علاوه بر این، چون تجربه زیادی داشتیم و فراز و نشیب زیادی پشت سر گذاشته بودیم، به خودمان امیدواری می‌دادیم و می‌گفتیم طوری نیست جبران می‌کنیم. اما یکی از نقاط ضعفی که باعث شدت بدهکاری‌های ما شده بود مماشات و راه آمدن بیش از اندازه با افرادی که بدهکار بودند یا تخفیف و مهلت می‌خواستند بود. ما همه را مثل خانواده خود می‌دانستیم و با خیلی‌ها نسیه حساب می‌کردیم؛ اما گاهی اذیت می‌شدیم که از برخی طلبمان را بگیریم و همچنان این موضوع ادامه دارد.»

رشد خانم‌ها خستگی را از تنم می‌شست

کار از خودش است و به همین دلیل مثل مادر از رشد کسب و کار و همکارانش هم لذت می‌برد. این وصف حال خیلی از افرادی است که کاری را با دست خالی شروع کرده اند و بعد از تلاش و باور به خود و خدایی که به او توان داده، قد کشیدن مجموعه خود را دیده اند. «دیدن رشد و باورمندکردن خانم‌ها تمام خستگی را از تنم می‌شست و این تنها لحظه‌ای بود که حس خوبی در حین کار داشتم. وقتی می‌دیدم هر کدام از بانوانی که به جمع ما پیوستند خودش و هدفش را پیدا کرده و باعث رشد بقیه هم شده مایه خوشحالی‌ام بود. دائم مراقب بودم دچار عُجب و غرور نشوم و همه این الطاف و اتفاقات را مطلقا از خدا بدانم، با این حال از صمیم قلب خیلی خوشحال می‌شدم و این همان حسی بود که مدت‌ها دنبالش بودم.»

کمی‌مادر، کمی‌همسر، کمی‌مسئول

نمازی با وجود ۵ فرزند قد و نیم قد هیچگاه در مقام مادری سعی کرده کم نگذارد و بعکس این مسیر را به همراه خانواده پیش برده است. او با تعداد بچه کم، کارکردن را سخت‌تر می‌داند چرا که به زعم او یکی از مسائل مهم یک زن وقتی در مقام مادر قرار می‌گیرد تربیت فرزندان است و وقتی بچه‌های یک خانه کم یا تک باشند به مادر وابسته می‌شوند و همبازی ندارند.

«من کارم از این جهت که ۵ فرزند دارم راحت‌تر است، خیلی وقت‌ها بچه‌ها کنار همدیگر هستند و بازی می‌کنند، اما خب من کمی‌مادرم، کمی‌هم همسرم و کمی‌هم مسئول و مدیرم که در این مسیر از کمک بقیه استفاده کرده و می‌کنم. خیلی جا‌ها بچه‌ها همراهم بوده و هستند. خیلی از سفر‌ها یا جلسات را با بچه به بغل برگزار کردم. همیشه سعی کردم بخاطر تعهدی که همزمان نسبت به کار و خانواده ام دارم، برای فرزندانم زمانی که هستم کم نگذارم. مثلا وقتی قرار بود بچه‌ها منزل مادرم بمانند تا جایی که می‌شد بیدار نگه‌شان می‌داشتم و با آنها بازی می‌کردم تا صبح بیشتر بخوابند.»

ننشستن، رمز پیشرفت است

شاید کسی که تا اینجای قصه را با من آمده باشد گوشه ذهنش این سوال حک شده که چگونه یک نفر می‌تواند تا این حد به ابعاد مختلف زندگیش بپردازد و رضایت نسبی داشته باشد؟! این سوالی بود که ذهن مرا هم درگیر کرده بود که فاطمه سادات جواب می‌دهد «جواب پیچیده‌ای ندارد، با ننشستن.

این را از خانومی‌یاد گرفتم که فصل زعفران روزی چهار پنج کیلو پاک می‌کرد. گفتم مگر می‌شود؟ می‌گفت وقتی پایش می‌نشینم تا تمام نشده بلند نمی‌شوم. حتی اگر خستگی به من فشار بیاورد کارم را ادامه می‌دهم، چون به خودم قول دادم که این مقدار را پاک کنم. من هم همین رویه را در پیش گرفتم و از استراحتم زدم و به هدفم فکر کردم.»

راه‌های نرفته خدمت

نمازی اگرچه تا به اینجای کار خود پیش آمده اما معنایش از موفقیت متفاوت است چرا که معتقد است رسیدن به اهداف به معنای موفقیت نیست. او هنوز راه نرفته بسیار دارد و به کسانی که دوست دارند این مسیر را شروع کنند می‌گوید «منتظر هیچ چیز نباشند و شروع کنند، تیم تشکیل بدهند حتی با دو نفر و هر روز سطح دغدغه رشد و آموزش افراد جدید را داشته باشند تا تیم جهادی‌شان بزرگ و بزرگتر شود و آدم‌هایی ناب، پرتلاش و کم‌توقع را برای جمع‌شان پیدا کنند.

من هنوز خیلی راه دارم که به یاری خدا طی خواهم کرد، اما خوشحالم که در مسیر هستم و هر شب و هر روز از خدا خواهش می‌کنم که کمکم کند تا بتوانم به خانم‌هایی که دغدغه رشد خود و پیشرفت و آبادانی شهر و کشورمان را دارند کمک کنم. ما باید برای توانمند‌سازی امت امام زمان (عج) خیلی تلاش کنیم، هنوز خیلی کار مانده که باید انجام شود، همه تلاش‌های ما قدم‌های کوچک و ناچیزی خواهد بود برای جلب رحمت و برکت خدا، تازه آن وقت اصل تأثیر را خواهیم دید.»

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
مهدی پویامجد
۱۷:۴۰ - ۱۴۰۳/۰۵/۱۴
واقعا بایستی به این شیرزن احسنت گفت.
ایشان به معنای واقعی معنی یک بانو توانمند انقلابی رو معنا کردند.
همزمان نقش مادر با 5فرزند و نقش همسر و یک مدیر بودن کار آسانی نیست،دعا میکنم خداوند به ایشان خیر و برکت و اجر عظیم در دنیا و آخرت عنایت فرماید.ایشان می‌تواند الگوی خوبی برای زنان جامعه انقلابی ما باشند.