به گزارش شهرآرانیوز، ما در مجالس حسینی پیوسته درباره خطبههای حضرت زینب کبری (س) و امامسجاد (ع) در کوفه و شام و در مجلس ابنزیاد و یزید شنیدهایم؛ خطبههایی که خواب خوش بنیامیه را حرام کرد و ورق ماجرای کربلا را به نفع آلا... (ع) برگرداند؛ خطبههایی اثرگذار و تاریخساز...، اما کمتر درباره محتوای این خطبهها و چرایی این حد از تأثیر آنها سخن گفتهایم. در اینباره با دکتر مهدی امینفروغی، عاشوراپژوه و صاحب آثاری همچون «محتشمنامه» و «فیض روحالقدس»، گفتگو کردهایم.
در کوفه امامسجاد (ع) و حضرت زینب (س) و برخی زنان اهلبیت (ع) خطبههایی خواندند که سبب شد ورق برگردد و مردمی که جمع شده بودند و برای پیروزی در کربلا شادی میکردند، با این خطبهها دانستند چه گناهی مرتکب شدهاند. تاجایی که ابنزیاد ترسید کار کوفه به شورش همگانی بینجامد، لذا بهسرعت اسرا را راهی شام کرد. در طول مسیر از کوفه تا شام هم، در برخی منازل اشعاری را امامسجاد (ع)، حضرت زینب (س) و حضرت امکلثوم (س) خواندند که به مردم آگاهی داد و در قالب مرثیهسرایی در مردم جوش و خروش ایجاد کرد.
حضرت زینب (س) در مجلس یزید خطبهای خواندند که در آن تبار تبهکار یزید را یاد کردند و در فرازهای مختلف به روشنگری پرداختند. تلنگری به حاضران زدند و فرمودند: «ای فرزند کسی که جزو طلقا بودند، جد ما رسول خدا (ص) شما را آزادشدگان نامید؛ آیا عادلانه است که زنان خود را در پس پرده نگاه داری، اما زنان پیامبر (ص) را به کوچه و بازار بکشی؟».
امامسجاد (ع) در ابتدای هر جمله خود میفرمایند: «من فرزند مکه و منا و فرزند زمزم و صفا و فرزند رسول ا... هستم که در شب معراج، خدا او را از مسجدالحرام به مسجدالاقصی برد». پس از آن در بخش بسیار مهم خطبه به معرفی امیرالمؤمنین (ع) و فضایل ایشان میپردازند. ما در بیان هیچیک از ائمه (ع) نداریم که اینگونه در مقام معرفی امیرالمؤمنین علی (ع) برآمده باشد، آنهم بالای منبر مسجد شام، در پایتخت دشمنی و عداوت با علیبنابیطالب (ع).
در شام، پایتخت خلافت اموی و مرکز عداوت با خاندان رسالت بهویژه امیرالمؤمنین (ع)، مردم براساس تبلیغات معاویه و بنیمروان و دیگران، چنین میپنداشتند که اهلبیت پیامبر (ص) که در آیه تطهیر از آنها یاد و این آیه در شأنشان نازل شده است، معاویه و بنیامیه هستند! آنها بهدلیل تبلیغات و فضای مسموم جامعه، مصداق آیه مودت را بنیامیه میدانستند، اما با خطبهخوانی امامسجاد (ع) و حضرت زینب (س)، فضا در شام هم دگرگون شد.
مهمترین مضمون خطبهها آگاهیبخشی مردم و اصلاح شناخت آنها درباره اهلبیت (ع) است؛ همانهایی که آیه تطهیر دربارهشان نازل شده است. این خطبهها شام را بر سر یزید خراب کرد. پس از اتمام خطبه امامسجاد (ع) صدای گریه و شیون مردم در مسجد بلند شد و وقتی یزید به مؤذن دستور داد اذان بگوید تا خطبه حضرت را بشکند، امام (ع) سخن خود را به پایان بردند و عدهای نمازنخوانده از مسجد خارج شدند. عدهای دور امام جمع شدند و عدهای ندای اعتراض برافراشتند و اینچنین، آرامش شام را برهم زدند و این مقدمهای برای اتفاقات دیگر در شام شد و دوسه سال بعد یزید به هلاکت رسید.
در مجلس یزید برخی صحابی پیامبر (ص) مثل سَمُرَهبنجُنْدَب، ندای اعتراض بلند و یزید را سرزنش کردند. خطبه حضرت زینب (س) ویژگیهایی از این دست که پیوسته درکنار سرزنش یزید و بنیامیه، خاندان خود را هم معرفی میکنند. اما خطبه امامسجاد (ع) در مسجد شام، به اصلاح اعتقادی مردم میپردازد و در شرایطی که مردم، بنیامیه را خاندان پیامبر (ص) میدانند، با جملاتی رجزگون، خود و خاندان مطهرشان را معرفی میکنند.
فرازهای مختلف خطبهها، مردم را بسیار آگاه کرد؛ آنجا که عقیله بنیهاشم (س) فرمودند: «چگونه از تو انتظار رحم و مروت داشته باشیم، درحالیکه تو از تبار فردی هستی که جگر پاکان را به دندان گرفته است؟». منظور هند، مادر معاویه و همسر ابوسفیان بود که در جنگ احد سینه حمزه سیدالشهدا (ع) را شکافت و جگر ایشان را به دندان گرفت. اینها اشاراتی است که آن بانوی بزرگوار در اوج فصاحت و بلاغت و شجاعت مطرح کردند و تبار و گذشته خاندان یزید را به رخ او کشیدند.
بیتردید خطبههای حضرت زینب (س) و امامسجاد (ع) در شام به خطبه فدکیه حضرت صدیقه (س) شبیه بود؛ یعنی همانطور که دختر پیامبر (ص) به آگاهیبخشی مردم پرداختند و آنها را برای خطایی که مرتکب شده بودند، سرزنش کردند و خطبه ایشان چراغی شد تا اگر فردی خواست هدایت شود، راه خود را پیدا کند، خطبههای شام هم چنین کردند و حکم چراغ راه را داشتند تا اگر فردی خواست در سیاهی شب ظلمت، راه را بیابد، چنین شود و راه را گم نکند.