صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

جهادگران بی‌نام و نشان در خدمت به خلق خدا/ ملازمان راه شهید سلیمانی

  • کد خبر: ۲۴۴۲۷
  • ۰۱ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۰:۰۹
گزارشی از فعالیت‌های یک گروه مردمی در بحبوحه شیوع ویروس کرونا که خیرشان به خارج از مرز‌های شهر رسید
سحر نیکوعقیده
خبرنگار شهرآرا محله
ملازمان راه شهید، سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و... این‌ها نام‌هایی هستند که در خلال گفت‌وگو به گوشم می‌خورد، اما درنهایت از نام و نشان که می‌پرسم اصرار دارند نامی از این گروه‌ها نبرم زیرا حالا همگی زیر پرچم یک گروه فعالیت می‌کنند و تمام هدفشان هم خدمت به خلق خداست و نزدیک‌بودن به منش و کردار شهدا. اینکه دست مردم حاشیه را بگیرند و کمک حالشان باشند. اعضای این گروه که انگار اسم و رسم خاصی هم ندارند حالا حداقل١٠سال سابقه فعالیت مردمی دارند و گسترده‌تر از قبل در بخش‌های مختلف فرهنگی، اجتماعی، بهداشتی، رسانه و... در حال خدمت به مردم هستند. می‌گویند که با مسئولان هم کاری ندارند و شعارشان این است که خود مردم باید هوای یکدیگر را داشته باشند و هدفشان هم محرومیت‌زدایی از حاشیه شهر است. این گروه مردمی که بعد از تعطیلات به دلیل شیوع ویروس کرونا با رعایت نکات بهداشتی به فعالیتشان در منطقه ادامه داده‌اند حالا هدفشان این است که آن‌قدر از نظر وسایل بهداشتی مثل ماسک، مواد ضدعفونی‌کننده و... مردم حاشیه شهر را در رفاه قرار بدهند تا این مردم دیگر نیازی به خرید ماسک، دستکش و... با هزینه‌های سنگین نداشته باشند. این گروه تا به حال علاوه‌بر حاشیه شهر مشهد و ٥٨روستای اطراف آن به شهرستان‌ها هم خدمات بهداشتی رسانده‌اند. البته همه فعالیت هایشان به همین‌جا محدود نمی‌شود. آن‌ها تا پیش از این بسته‌های غذایی برای محرومان آماده می‌کردند، به خانواده شهدا و جانبازان کمک می‌کردند و...
تصمیم گرفتیم در این شماره با این گروه جهادی گفت‌گو کنیم تا از فعالیت‌هایشان در این سال‌ها برایمان بگویند. گفت‌وگو هم در قرارگاه این گروه شکل می‌گیرد. در اتاقی کوچک در طبقه بالای خانه یکی از اعضا که آن را به فعالیت‌های اعضا اختصاص داده است. فضایی متفاوت در محله امیرآباد که با عکس‌های قاب‌شده شهدا، حکم خادم‌الشهدایی اعضا روی دیوار، پلاک‌های آویزان و... تزیین شده است.

پاتوق اعضای گروه
محمد حاجی‌آبادی و همسرش خانم جمع‌آور از اعضای این گروه جهادی هستند که سال پیش با فوت پدر جانباز خانم جمع‌آور و دیدار گروه جهادی سردار شهید قاسم سلیمانی با این خانواده به گروه می‌پیوندند. جانباز شهید محمودرضا جمع‌آور یکی از فرماندهان نیرو‌های دفاع مقدس بود. سرداری که در طول هشت سال جنگ تحمیلی جانباز شیمیایی می‌شود و در سه سال آخر عمر باعزتش هم پس از عمل حنجره صدایش را از دست می‌دهد و محمد صدای او می‌شود و حرف‌های او را لب‌خوانی می‌کند. حالا سه سال از اختصاص این اتاق خاص به فعالیت‌های این گروه می‌گذرد و آقای حاجی‌آبادی از تغییرات زندگی‌شان در این مدت می‌گویند. از چهارشنبه‌های شهدایی که پیش از شیوع ویروس ٢٦گروه جهادی در همین اتاق دور هم جمع می‌شدند، دعای توسلی می‌خواندند و بعد هم برنامه‌هایشان را راست و ریس می‌کردند. اما این اتاق کاربری دیگری هم دارد که او درباره آن توضیح می‌دهد: من و همسرم حالا در بخش رسانه این گروه جهادی فعال هستیم. دوربین فیلم‌برداری و لوازم حرفه‌ای آن را هم تهیه کردیم و حالا در همین اتاق با خانواده شهدا و جانبازان گفتگو می‌کنیم و مستند می‌سازیم. علاوه‌برآن فیلم‌برداری برای مراسم تولد، عقد و... این خانواده‌ها و خانواده مستضعفان را هم برعهده داریم.

ادغام گرو‌ه‌ها
حسن مداح و آقای کهن‌دل، اما به‌نوعی مسئولان این گروه به حساب می‌آیند. دو گروهی که حالا با هم ادغام شده‌اند. حسن مداح از سابقه شانزده‌ساله گروه ملازمان شهید می‌گوید و گروه آقای کهن‌دل که سال‌ها پیش در یک جلسه خانگی قرآن شکل گرفته است حالا به نام سردار قاسم سلیمانی فعالیت می‌کند. حسن مداح درباره پیشینه این گروه‌ها توضیح می‌دهد: این دو گروه از سال‌ها پیش در راستای خدمت‌رسانی به خانواده شهدا و جانبازان و مستضعفان فعالیت داشتند و حالا چند سالی می‌شود که ادغام شده و این فعالیت گسترده‌تر شده است. با گسترده‌تر شدن این فعالیت‌ها ما ۹ چارت را در نظر گرفتیم که در قالب آن‌ها فعالیت می‌کنیم ازجمله بخش فرهنگی، اجتماعی، بهداشتی و پزشکی، کمیته خواهران حقوقی، مذهبی و...

کارگاه عروسک‌بافی
درباره چارت فرهنگی‌ای که آقای مداح به آن اشاره کرد می‌پرسم آقای کهن‌دل، اما ریشه تمام مشکلات این منطقه را (اقتصادی) می‌داند و معتقد است که اگر معضلات اقتصادی حل شوند بخش‌های فرهنگی، اجتماعی و... هم بهبود پیدا می‌کنند. می‌گوید: ما فکر می‌کنیم ریشه بیشتر آسیب‌های اجتماعی و فرهنگی در این ناحیه از مشکلات اقتصادی آب می‌خورند. برای همین بیش از هر چیزی دغدغه مشکلات اقتصادی این مردم را داریم. برای نمونه سعی می‌کنیم اول از همه خانواده‌های بی‌سرپرست یا خانم‌های سرپرست خانوار را دریابیم. خانم‌هایی که مهارتی دارند و بعد می‌توانند از آن مهارت کسب
در آمد کنند. ما به همین منظور برای تعدادی از خانم‌ها در محلات حاشیه‌ای کلاس‌های عروسک‌بافی برگزار کردیم. حالا خیلی از این خانم‌ها در کارگاهی که توسط خیران گروه تأسیس شده است عروسک می‌بافند و از این کار درآمد دارند. توی شبکه‌های مجازی صفحه‌ای برای خودشان باز کرده‌اند و این عروسک‌ها را می‌فروشند. حالا این خانم‌ها از سراسر ایران مشتری دارند و می‌توانند
به راحتی خانواده خود را تأمین کنند.

تولید ماسک در خانه
کمیته خواهران یکی از بخش‌های این گروه است که حالا گسترده‌تر از قبل فعالیت دارد. خانم جمع‌آور که از مسئولان این بخش است درباره فعالیت خانم‌ها توضیح می‌دهد: ما به‌نوعی در پشت این سنگر فعالیت می‌کنیم. جلسات خانگی داریم که در این جلسات علاوه‌بر قرائت قرآن و... به امور دیگری هم می‌پردازیم. معمولا در این جلسات برای نوعروسانی که توان مالی ندارند جهیزیه تهیه می‌شود، با همسران شهدا و جانبازان ارتباط می‌گیریم تا گرهی از کارشان باز شود، اگر خانواده‌ای درون خودشان مشکلی داشتند سعی می‌کنیم بی‌تفاوت نباشیم و به مشکلات خانوادگی هم بپردازیم. حالا این روز‌ها با شیوع ویروس کرونا مسئولیت دیگری هم داریم. ما دوخت ماسک را یاد گرفته‌ایم و حالا هر کدام در خانه خود یک کارخانه راه انداخته‌ایم و در شرایط بهداشتی و محیطی ضدعفونی‌شده ماسک می‌دوزیم و این ماسک‌ها همراه با بسته‌های دیگر مثل مواد ضدعفونی‌کننده در حاشیه شهر و روستا‌ها رایگان توزیع می‌شوند.

کارگاه خیاطی
البته کارگاه‌های دوخت ماسک این گروه تنها کارگاه‌های خانگی نیستند. توضیح می‌دهند که آقای زنده‌دل عضو خیاط گروه است که با شروع تعطیلات کار و بارش را تعطیل می‌کند و کارگاه خیاطی‌اش را تبدیل به گارگاه تولید ماسک می‌کند. حالا توی این کارگاه ٦نفر از خیاط و سردوز تا برش‌کار از ٧صبح تا ۱۲ شب در شرایطی کاملا بهداشتی روزانه به تولید ماسک مشغول هستند و تا به اینجای کار چیزی بالغ بر ۱۰۰ هزار ماسک تولید و همه را رایگان توزیع کرده‌اند.

تولید مواد ضدعفونی‌کننده
ماسک فقط یکی از اقلام بهداشتی است که توسط این گروه توزیع می‌شود. دیگر اقلام این بسته‌ها هم حالا توسط خود اعضای گروه تهیه می‌شوند. آقای کهن‌دل توضیح می‌دهد که این روز‌ها خانه‌اش را به مکانی برای تولید مواد ضدعفونی‌کننده اختصاص داده است و علاوه‌برآن آشپزخانه‌ای که تا پیش از این آشپز‌های گروه در آن برای مستضعفان دیگ غذا بار می‌گذاشتند حالا تبدیل به محلی برای تولید مواد ضدعفونی شده است.
 او می‌گوید که مواد تشکیل‌دهنده را خودشان تهیه می‌کنند و بعد زیرنظر متخصص امر با دقت مواد اولیه را ترکیب می‌کنند تا محلولی که به دست مردم می‌دهند کیفیت لازم را داشته باشد. بعد هم برچسبی روی بطری می‌چسبانند مبنی بر اینکه این محلول‌ها کاملا رایگان هستند و به فروش نمی‌رسند. آقای کهن‌دل گوشی‌اش را به دستم می‌دهد و فیلمی را که از روند کار تهیه شده است نشانم می‌دهد. پسربچه‌ای پنج‌ساله را در تصویر می‌بینم که دستکش به دست در‌های بطری توی مشتش را یکی یکی رو بطری‌ها می‌گذارد و بعد نوجوانی که پسر ده‌ساله آقای کهن‌دل است در‌ها را به‌سرعت می‌بندد و چفت بطری می‌کند.

حضور ۳۰ عضو ثابت
درباره اعضای این گروه جهادی می‌پرسم. می‌گویند که حالا ۳۰ نفر عضو ثابت دارند، اما افراد و گروه‌های مردمی زیادی از گوشه و کنار ایران با آن‌ها در ارتباط هستند و فعالیت می‌کنند. کار جهادی و فعالیت در این گروه هم سن و سال نمی‌شناسد. از سجاد ٥ساله فرزند یکی از اعضای گروه بگیرید که در این گروه فعالیت دارد تا آقای٦٠ساله این منطقه که سم‌پاش می‌اندازد روی کولش و کوچه به کوچه خانه‌ها را ضدعفونی می‌کند و یک‌جور‌هایی قوت قلب است برای اعضا و به‌ویژه جوان‌ترها. مردم از هر صنفی در این گروه فعالیت دارند و به فراخور شغلشان کمک می‌کنند. از راننده تاکسی و خیاط بگیرید تا مهندس و پزشک و آرایشگر! آرایشگر‌هایی که در روز‌های پیش از شیوع ویروس کرونا به خانه جانباز‌ها می‌رفتند و سرو صورت آن‌ها را اصلاح می‌کردند، پزشک‌ها چند روز در هفته را به ویزیت رایگان مردم مستضعف اختصاص می‌دادند، آشپز‌ها هم غذا می‌پختند و بسته‌ها را در مناطق محروم توزیع می‌کردند و...

کمک در شرایط بحرانی
آقای مداح درباره پیشینیه این گروه و فعالیت‌های اعضا توضیح بیشتری می‌دهد و می‌گوید: ما همیشه سعی‌مان بر این بوده که در شرایط بحرانی بیشتر از پیش وارد گود شویم و دست مردم را بگیریم. به عنوان مثال در جریان زلزله بم گروه ما جزو اولین گروه‌هایی بود که به منطقه اعزام شد. از لوله‌کش و برق‌کار و بنا بگیرید تا مهندس و پزشک پای کار آمدند. یکی در بحث آواربرداری مشارکت می‌کرد و یکی به حادثه‌دیدگان خدمات رایگان پزشکی می‌داد و یکی هم در بحث ساخت و ساز مجدد خانه‌ها مشارکت می‌کرد.

نجات معتاد‌ها از دام اعتیاد‌
می‌پرسم این اعضا چطور به گروه اضافه می‌شوند. می‌گویند که تبلیغاتی برای عضوگیری ندارند و گروه خودش اعضایش را پیدا می‌کند. آقای کهن‌دل از معتاد‌ها و کارتن‌خواب‌هایی می‌گوید که در خلال توزیع شبانه بسته‌های غذایی در حاشیه شهر به زندگی دوباره برگشته‌اند و بعد خودشان عضو همین گروه شده‌اند. او خاطره‌ای را در همین باره تعریف می‌کند: یکی از اعضای ثابت گروه ما پدر یک خانواده است که چند سال پیش بر اثر اعتیاد به مواد مخدر خانواده‌اش را رها می‌کند و همه چیز را می‌گذارد و بی‌خبر می‌رود. با او در خلال توزیع غذا برای معتاد‌ها و کارتن‌خواب‌ها در حاشیه شهر آشنا شدیم. همان شب داستان زندگی‌اش را برایمان تعریف کرد و گریه کرد. پای حرف‌هایش نشستیم و پا به پایش غصه خوردیم، اما نتوانستیم دست روی دست بگذاریم و او را به حال خودش رها کنیم. با ارتباطاتی که با مراکز مختلف داشتیم او را به مؤسسه‌ای برای ترک اعتیاد معرفی کردیم. با پشتکار و انگیزه‌ای که داشت بالأخره توانست اعتیاد به مواد را ترک کند و به زندگی برگردد. بعد از بهبودی دوباره به خانواده برمی‌گردد. حالا با کمک بچه‌ها یک مغازه جوشکاری دارد، و خرج زندگی‌اش را از همان جوشکاری در می‌آورد. او حالا یکی از اعضای پای کار گروه ماست که خودش به‌تن‌هایی توانسته چند معتاد دیگر را هم از دام اعتیاد نجات بدهد.

ضدعفونی‌کردن معابر
اما فعالیت این روز‌های این گروه حالا همه در راستای پیشگیری از شیوع ویروس کروناست و رساندن خدمات بهداشتی به حاشیه شهر و مردمی که حالا از پس خرید ماسک‌ها و ژل‌های ضدعفونی چند برابر قیمت برنمی‌آیند. آشپز گروه حالا توی آشپزخانه‌ای که مخصوص پخت غذا بود محلول ضدعفونی درست می‌کند، راننده تاکسی گروه هم در ایستگاه تاکسی‌های مسافربری شهر بین راننده تاکسی‌ها ماسک و محلول ضدعفونی‌کننده توزیع می‌کند. آقای کهن‌دل، اما خلاصه فعالیت این روزهایشان را این‌طور توضیح می‌دهد: ما چند گروه بودیم که با هم ادغام شدیم و فعالیت خود را در راستای خدمت‌رسانی به مردم حاشیه از اسفند ماه شروع کردیم. هدفمان این بود که مردم حاشیه شهر را از بابت محصولات بهداشتی در رفاه قرار بدهیم تا دیگر نیاز به خرید این اقلام با هزینه‌های گزاف نداشته باشند. با همکاری اعضای گروه و گروه‌های جهادی دیگر توانستیم ٧٠هزار بطری محلول تولید کنیم که آن‌ها را به همراه اقلام دیگر بین مردم توزیع کنیم. پس از آن هم توانستیم با بیش از ٥٠پمپ سم‌پاش معابر محله‌های حاشیه شهر را ضدعفونی کنیم.

توزیع اقلام بهداشتی در روستا‌ها
این گروه بعد از خدمت‌رسانی به حاشیه شهر و محله‌هایی مثل امیرآباد، شهرک شیرین و...  به روستا‌ها و شهرستان‌های اطراف هم برای خدمت‌رسانی حرکت می‌کنند. روستا‌هایی در نیشابور، سفید سنگ، گلبهار، چناران  ... این‌ها فقط چند نمونه از ۵۸ روستایی در شهرستان‌های کوچک و بزرگ استان خراسان رضوی هستند که بسته‌های بهداشتی را درآن توزیع می‌کنند. از روستایی که سرجمع ٧٠خانوار دارد بگیرید تا روستایی با بیش از ٢٦٠٠خانوار. می‌گویند که از این سفر‌ها حالا خاطره‌های خوبی برایشان به جا مانده است که تمام خستگی‌هایشان را می‌شوید و می‌برد. خاطراتی مثل واکنش مثبت افراد در روستا‌های دورافتاده و دوردست که ساکنانش دیگر چشم امید به هیچ مسئولی نداشتند و حالا با دیدن اعضای  این گروه و خدمت‌رسانی‌هایشان امید دوباره گرفته‌اند. آقای کهن‌دل از پیرزنی در روستایی دورافتاده می‌گوید که با دیدن آن‌ها هنگام سم‌پاشی کوچه‌ها اشک شوق می‌ریزد و اصرار می‌کند که تمام دارایی‌اش که ۶۰ هزارتومان بیشتر نبوده را از او قبول کنند و صرف خدمت‌رسانی به مردم کنند تا او هم نقشی در این حرکت جهادی داشته باشد. می‌گوید: سعی کردیم تا جایی که در توانمان بود محصولات را به دست افرادی که در این شرایط امکانات کافی نداشتند برسانیم. آن‌قدر در کارمان جدی بودیم و دامنه فعالیتمان را گسترش دادیم که بعد از آن از شهر‌های دیگر هم از ما درخواست محلول کردند، شهر‌هایی مثل بیرجند و... خودمان نتوانستیم به خیلی از این شهر‌ها برویم، اما اقلام بهداشتی را به دستشان رساندیم.

کمک به بیماران کرونایی
تمام هدفشان از جدیت در فعالیت‌های جهادی این روز‌ها این است که تعداد بیماران کرونایی در مناطق حاشیه‌ای و در خانواده‌های محروم کم باشد. با این حال آن‌ها سعی می‌کنند  هوای خانواده‌هایی را که بیمار کرونایی دارند هم داشته باشند. آقای مداح برای نمونه از خانواده مستضعفی ساکن در همین منطقه ۶ می‌گوید که مادر و دختر این خانواده به کرونا مبتلا شده بودند: مادر و دختر مبتلا شده بودند و در خانه قرنطینه. پدر خانواده پاک روحیه‌اش را باخته بود. وقتی از در و همسایه‌ها وضعیت این خانواده را شنیدیم با پدرشان ارتباط گرفتیم و سعی کردیم تنهایش نگذاریم و به او روحیه بدهیم. بعد هم سعی کردیم با کمک بچه‌ها دارو و دوایی را که پزشک تجویز کرده بود برای این مادر و دختر تهیه کنیم. به لطف خدا حالا حال این دو نفر رو به بهبودی است.

جشن پایان کرونا
همه این‌ها را می‌گویند، اما میان حرف‌هایشان بار‌ها تأکید می‌کنند که هیچ‌کاره‌اند و الهام‌بخش تمام این‌ها شهدا هستند. اینکه می‌خواهند راه شهدا را ادامه بدهند و همه فکر و ذکرشان این است که شهدا از آن‌ها راضی باشند. اینکه چشم انتظار هیچ مسئولی نباشند و خود مردم پشت مردم و درکنار یکدیگر باشند. می‌گویند حالا هم این شرایط بحرانی و این  تهدید برای آن‌ها تبدیل به فرصت شده است. فرصتی برای همدلی و خدمت‌رسانی به مردم.
در آخر می‌پرسم که تا کجا به فعالیت‌هایشان ادامه می‌دهند؟ می‌خندند و همگی یک‌صدا می‌گویند تا زمانی که به یاری خدا این ویروس از بین برود و بتوانند جشن پایان کرونا را برای مردم این منطقه برگزار کنند!
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.