صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

اعترافات دو گوشی قاپ خشن در مشهد

  • کد خبر: ۲۴۴۸۱۳
  • ۲۳ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۱:۱۳
گفتگو با ۲ گوشی قاپ که پدر و برادران یکی از آن‌ها زندانی اند و دیگری دارای پرونده غیراخلاقی است.

به گزارش شهرآرانیوز، «مهدی. م» حدود هفت ماه پیش دستگیر و همدستش «امیرعلی. م» نیز هفته گذشته بازداشت شد. آنها هجده ساله‌اند و سال‌ها همسایه و رفیق بوده‌اند. رفاقت سیاهی که آنها را وارد یک هزارتوی تاریک کرد که هر چه جلوتر می‌رفتند، بیشتر در گرداب سرقت‌هایشان غرق می‌شدند. هرچند تابه‌حال معترف شده‌اند که گوشی ۱۵۰ شهروند را زده‌اند، اما احتمالا باید رقم دزدی‌هایشان بیشتر باشد که به‌جایش مشخص می‌شود.

همیشه در پس این پرونده‌ها یک سؤال بی‌جواب وجود دارد، چرا این جوانان سارق می‌شوند. حداقل در این پرونده نقش خانواده‌های این دو سارق خیلی پررنگ است، چون خانواده یکی از آنها در سطح منطقه زندگی‌شان به خلاف شهره هستند این متهم هنوز درباره پرونده غیراخلاقی‌اش، محاکمه نشده است و آن یکی، پسر کوچک خانواده‌اش است و برادرانش نیز به جرم سرقت گوشی پیش‌تر دستگیر شده‌اند. 

در واقع یافتن شگرد سرقت‌ها برای این دو متهم زیاد سخت نبوده است و برای همین فرصت یافته‌اند تا شمار سرقت‌هایشان را بالا ببرند و دیرتر دستگیر شده‌اند. حالا در لابه‌لای اقدامات قضایی و پلیسی، فرصتی دست داد تا به‌سراغ این دو متهم برویم و رودررو با آنها گفتگو کنیم که ماحصلش را در ادامه می‌خوانید.

***

بی‌سوادم و درس نخوانده‌ام

«مهدی. م» و برادرانش معروف به آبگوشت هستند. شاید، چون شغل خانوادگی‌شان قصابی بوده در این لقب مؤثر بوده باشد.
او هفت ماه پیش دستگیر می‌شود و همدستش را هم لو می‌دهد. نکته مهمی که کارآگاهان اداره مبارزه با سرقت‌های خشن پلیس آگاهی به آن اشاره دارند، موضوع سرقت‌های برادران بزرگش است که این پسر هجده ساله هم دقیقا پا جای پای آنها گذاشته است.

از کی دستگیر شده‌ای؟
هفت‌ماه است که دستگیر شده‌ام.

چند گوشی تلفن همراه سرقت کرده‌ای؟
۱۵۰ گوشی دزدیده‌ام.

چرا دزدی می‌کردی؟
اشتباه کردم.

تازه هجده ساله شده‌ای، مگر چقدر خرج داری که سرقت می‌کردی؟
گول خوردم.

شگرد سرقت را از کی یاد گرفتی؟
دیگر یاد گرفتم و اشتباه کردم.

برادرت هم سارق است؟
بله.

شما چهار تا برادر هستید و سه نفرتان به جرم گوشی‌قاپی دستگیر شده‌اید، درست است؟
بله، دو برادرم سارق بودند.

برای چندمین‌بار دستگیر شده‌ای؟
اولین بارم است.

اسلحه را از کجا آوردید؟
ما اسلحه نداشتیم. موبایل‌قاپ بودیم و زورگیری نمی‌کردیم.

گوشی‌ها را چه می‌کردید؟
در بولوار خواجه‌ربیع به مال‌خر می‌دادیم.

می‌گویند گوشی‌ها را در همین محله طبرسی می‌فروختید؟
من نمی‌دانم، امیرعلی می‌فروخت.

با شاکیان روبه‌رو شده‌ای؟ چه می‌گفتند؟
بله، طلب بخشش دارم. بچگی کردم، اشتباه کردم.

چقدر درس خوانده‌ای؟
بی‌سوادم.

خانوادگی بی‌سواد هستید؟
نه فقط من بی‌سوادم.

چرا درس نخواندی؟
فشار زندگی زیاد بود، در قصابی کار می‌کردم.

پدر داری؟ پدرت چه می‌کند؟
بله، در زندان است، از دستش موادمخدر گرفته بودند. البته برای مصرف خودش گرفته بود. او شیشه می‌کشید.

خودت چه موادی مصرف می‌کنی؟
من موادی مصرف نمی‌کنم، فقط قرص کلونازپام می‌خورم.

چرا قرص می‌خوری؟
دست خودم نبود، تا به خودم آمدم دیدم معتادش هستم.

جایی بود دلت به حال مال‌باخته بسوزد؟
بله، سر چهارراه مقدم بود، گوشی یک نفر را زدیم، داد می‌کشید و دنبالمان می‌دوید. آنجا دلم برایش سوخت و پیشمان شدم.

زن بود یا مرد؟
مرد بود، از زن‌ها سرقت نمی‌کردیم.

***

از کسی که بچه همراهش بود سرقت نمی‌کردیم

محلی‌ها می‌گویند که این متهم خانوادگی در کار‌های خلاف هستند. اهالی منطقه طبرسی اصلا تعجب نکردند وقتی فهمیدند که «امیرعلی. م» را به اتهام سرقت گرفته اند، او پرونده باز غیراخلاقی هم دارد. او در روز مصاحبه تنها سه روز بود که دستگیر شده بود و بسیاری از مال باختگانی که در هفته‌های گذشته گوشی هایشان را دزدیده بودند، او را شناسایی کردند. 

از جمله زنی جوان که سه شب پیش از دستگیری متهم، کیفش را از سرشانه اش قاپیده بودند، این زن دانشجوی مقطع دکتراست و‌ می‌خواهد به زودی از پایان نامه اش دفاع کند، اما تمام پایان نامه اش را شب حادثه بدون اینکه از آن یک کپی بگیرد، درون فلش ریخته بود و کنار گوشی چند ده میلیون تومانی اش درون کیفش گذاشته بود و حالا می‌گوید که‌ نمی‌دانم برای دفاع چه باید بکنم.

چند روز است که دستگیر شده ای؟
سه روز است.

با مهدی سرقت‌ها را انجام می‌دادی؟
بله.

چندتا گوشی سرقت کرده ای؟
هفته‌ای دو تا، سه تا سرقت می‌کردیم.

بیشتر کدام مناطق را انتخاب می‌کردید؟
همه مناطق بود.

در محدوده زندگی خودتان هم سرقت می‌کردید؟
نه، اینجا ما را‌ می‌شناختند. نمی‌توانستیم در اینجا سرقت کنیم.

از چه کسانی سرقت نمی‌کردی؟
از کسی که بچه باهاش بود سرقت نمی‌کردیم.

چرا سرقت می‌کردی؟
بی پول بودم و بدهکاری داشتم.

شگرد سرقت‌ها را چطور یاد گرفتید؟
یاد گرفتیم دیگر، می‌رفتیم پیش رفقا یاد گرفتیم.

موتورسازی که به شما کمک می‌کرد، آشنایتان بود؟
نه غریبه بود.

هر هفته چندبار رنگ بدنه را عوض می‌کردید، شک نمی‌کرد؟ چیزی نمی‌گفت؟
نه، می‌گفتیم می‌خواهیم شکل موتور را تغییر بدهیم.

گوشی‌ها را چقدر می‌فروختید؟
دو میلیون، سه میلیون، چهار میلیون و درنهایت شش میلیون تومان.

چه مدل گوشی بیشتر برای سرقت انتخاب می‌کردید؟
فرقی نمی‌کرد، هر کی گوشی دستش بود سرقت می‌کردیم.

وضع مالی ات از موبایل قاپی خوب شده بود؟
نه، درکل پولی دستمان نمی‌ماند و همه‌اش خرج می‌شد.

چقدر درس خوانده ای؟
شش کلاس.

پدر و مادرت تو را دیده اند؟
بله. از این وضعیت خیلی ناراحت بودند.

چند برادر داری؟
سه تا، من بزرگ‌تر هستم.

به برادرانت هم خلاف را یاد داده ای؟
نه، من غلط کردم و راه را اشتباهی رفتم.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.