به گزارش شهرآرانیوز، با پخش بیست وششمین قسمت از فصل سوم «سرزمین مادری»، پرونده این سریال خوش ساخت و جنجالی، پس از مجموعا شصت وشش قسمت بسته شد. اثر پرماجرای کمال تبریزی که در مجموع یکی از بهترین سریالهای تلویزیون در بازنمایی تاریخ معاصر ایران لقب میگیرد و میتوانیم آن را در کنار «در چشم باد» مسعود جعفری جوزانی قرار دهیم، با همه نقاط قوتش، در فصل سوم به شدت افت کرد که ریشههای این موضوع را میتوان در فرایند تولید جست.
«سرزمین مادری» که در نخستین دور پخش فصل اولش حسابی حاشیه ساز شده بود و به همین دلیل به صندوقچه رسانه ملی تبعید شد، پس از سالها دوباره با تدبیر مدیران رسانه ملی و همکاری سازندگان این مجموعه به پخش رسید و از همان قسمتهای نخست روند اوج گیری اش را شروع کرد.
سریالی که در فصل اولش با طراحی یک فضای تازه و انتخاب لحنی به دور از شعار، توانست حتی بعد از گذشت ۱۰ سال بازهم تازگی اش را حفظ کند، در فصل دوم با اضافه شدن یک لشکر ستاره، به اوج رسید و توانست مخاطبان زیادی را جلب کند. حضور شهاب حسینی، جواد عزتی و محمدرضا فروتن که بازیگران اختصاصی فصل دوم این سریال بودند، توجه قشر گستردهای از مردم را به «سرزمین مادری» معطوف کرد.
در فصل سوم، اما حذف این سه چهره به علاوه فرهاد قائمیان، پژمان بازغی و البته محسن تنابنده باعث شد که سریال کمال تبریزی با افت جدی روبه رو شود. آرش مجیدی که در نقش رهی اردکانی بهترین بازی عمر هنری اش را انجام داده و تلاش زیادی را برای جلوه بخشیدن به فصل سوم «سرزمین مادری» به کار بسته است، بازهم نمیتواند جای خالی شهاب حسینی را که یکی از محبوبترین بازیگران ایرانی است، پر کند. مهران رجبی نیز همان تیپ پرتکرار همیشگی را جلو دوربین برد که کیفیت اجرایش حتی به گرد پای بازی گرم و بامزه محسن تنابنده هم نمیرسید.
در کنار ضعیف شدن جوخه ستارهها در فصل سوم «سرزمین مادری»، یکی از معدود نقاط قوت این فصل، اضافه شدن بابک حمیدیان به این مجموعه در نقش عباس بود. حمیدیان که یکی از بازیگران برجسته و کاربلد سالهای گذشته سینما و شبکه نمایش خانگی ایران به شمار میرود، اجرایی دل پذیر از خودش به نمایش گذاشت؛ اما به دو دلیل عمده، بازی او نتوانست وضعیت سریال کمال تبریزی را چندان بهبود بخشد. نخست آنکه حضور حمیدیان در این سریال بسیار کوتاه بود و این بازیگر نتوانست عمق شخصیت عباس را در اجرایش منعکس سازد.
از سوی دیگر، مختصات نقش عباس شباهت قابل توجهی با نقش بابک حمیدیان در فیلم «سیانور» ساخته بهروز شعیبی داشت، بنابراین خلاقیتهای اجرایش چندان به چشم نیامد. نویسنده فیلم نامه میتوانست نقش این شخصیت را کمی پررنگتر کند تا جای خالی بازی چشم نواز ستارههای فصول اول و دوم تا حدی پوشش داده شود.
علاوه بر مسائلی که گریبان گروه بازیگری فصل سوم «سرزمین مادری» را گرفت، کیفیت نگارش فیلم نامه این اثر نیز از مهمترین دلایل افول فصل آخر محسوب میشود. براساس روند تاریخی موردبحث در این سریال، فصل سوم به روزهای انقلاب اسلامی منتهی میشد و نویسنده نتوانست بین قضاوت تاریخی و سکوت در این مورد، یکی را انتخاب کند؛ یعنی فیلم نامه نه به طور کامل وقایع انقلاب اسلامی را بررسی و موضع گیری میکند، نه دلش میآید که از خیر این واقعه بگذرد و صرفا بر سرگذشت افراد متمرکز شود.
براین اساس، فیلم نامه علیرضا طالب زاده به صورت جسته گریخته به وقایع سیاسی اشاره میکرد و این موضوع به تشتت در لحن قصه منتهی شد. مخاطب فصل سوم «سرزمین مادری» وقایع انقلاب اسلامی را صرفا از دریچه اتفاقاتی که برای خانواده عبدالرضا بهادری رخ میدهد، دریافت میکند و چیزی به جز شلوغی خیابان نمیبیند.
در واقع، اطلاعات تاریخی این فصل، هم لحن شعاری به خودشان گرفته اند و هم برای مخاطب عام از نسل جوان که ممکن است دریافت دقیقی از انقلاب نداشته باشد، گنگ و کاریکاتوری جلوه میکند. با این همه، پخش سریال «سرزمین مادری» از شبکه سوم سیما، بار دیگر ظرفیتهای رسانه ملی در تولید آثار فاخر را یادآوری کرد و نشان داد که تلویزیون تا چه حد میتواند در عرصه سریال سازی درخشان ظاهر شود.
این مجموعه تلویزیونی بهانهای است تا مدیران رسانه ملی درباره عملکرد خود در حوزه محصولات نمایشی بازنگری کنند و همه توانشان را به کار بگیرند تا بار دیگر سریالهای تلویزیونی پرستاره شوند.