صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

چندماهی از شهادت فاطمه دهقانی و مریم قوچانی قروی که در حادثه تروریستی کربلا به شهادت رسیده‌اند می‌گذرد و امسال یاد و نامشان در کربلا زنده شد.

به گزارش شهرآرانیوز، خیلی اتفاقی به واسطه یکی از دوستان همراه متوجه شدیم موکبی ایرانی حدود سه کیلومتری با حرمین کربلا فاصله دارد. پیش از اینکه خود را به موکب برسانیم گفته بودند این موکب از سوی هیئتی مشهدی به نام و یاد شهیدان «فاطمه دهقانی» و «مریم قوچانی قروی» راه اندازی شده است. پرسان پرسان خود را به آنجا رساندیم تا هم رفع خستگی کنیم و گرمای ۵۰ درجه کربلا را از تن بشوییم و هم جویای احوال این موکب مشهدی شویم. وارد کوچه مورد نظر که شدیم ۱۰۰ متر جلوتر، پرچمی نصب بود که روی آن نوشته شده بود به موکب «رایه العباس» خوش آمدید.

موکب بزرگی بود که در دو طبقه، خانم‌ها و آقایان را اسکان داده بود. شاید هر طبقه حدود ۵۰۰ متر و شاید هم بیشتر بود. روی دیوار، عکس بزرگ بانوان شهیده مشهدی نصب بود. راضیه شایان که زن عموی فرزندان شهیده فاطمه دهقانی بود مسئولیت بخش بانوان را به عهده داشت. خانم شایان، جوان و پر انرژی تمام امور موکب را پیگیری می‌کرد و به آنها نظم می‌داد. از او خواستم بین شلوغی‌های کارش، دقایقی را در اختیارم بگذارد تا با هم هم کلام شویم. ساعت‌های پایانی شب بود که گوشه دنجی پیدا کردیم و گفتگوی دوستانه‌مان را شروع کردیم.

نخستین زیارت مشترک شهیده دهقانی و همسرش

شایان که خودش مادر چهار فرزند است و یکی از دلایل حضورش در این موکب نیز به ماجرای بیماری پسرش بر می‌گردد شروع راه اندازی موکب را به سال ۹۲ بر می‌گرداند. زمانی که هنوز فاطمه خانم زنده بود و تازه با همسرش ازدواج کرده بود و آن سال اولین کربلای مشترک خود را تجربه کردند. از آن سال تا زمانی که زنده بود هر سال در پیاده روی اربعین شرکت می‌کردند. آن زمان هنوز موکبی در کار نبود؛ اما به دلیل بیماری پسر خانم شایان که دارای آلرژی حاد غذایی شده بود معجزه‌ای رخ داد که باعث شد بیشتر اعضای خانواده عزم خود را جزم کنند و هر سال، اربعین به کربلا مشرف شوند. 

شفای پسر در مسیر پیاده روی اربعین

ماجرا از این قرار بود که آلرژی پسر خانم شایان به قدری زیاد شده بود که نزدیک بود کور شود، اما به لطف خدا، این اتفاق نیفتاد. بعد از تجویز دارو و تشخیص دقیق‌تر بیماری، شایان یک سال تمام به پسر سه، چهار ساله اش کورتون و دارو‌های قوی تزریق می‌کرد و رژیم غذایی سختی مجبور بود برای فرزندش در نظر بگیرد تا حساسیتش عود نکند.

یکسال مراقبت شدید، خستگی زیادی به تن مادر نشانده بود. شایان از همسرش می‌خواهد آنها هم به همراه برادرشوهر و فاطمه خانم و دیگر اعضای خانواده به کربلا بروند. بین راه، همسر خانم شایان که کالسکه بچه‌ها را هدایت می‌کرد فقط برای یک لحظه حساسیت پسرش را فراموش می‌کند و کمی مرغ به او می‌دهد.

یکی دو لقمه بیشتر نمی‌خورد که مادر متوجه می‌شود. حالا هر دو منتظر واکنش‌های فیزیکی پسرشان به آن غذا هستند که با آن چه کنند و چه دارویی به او بدهند؟ به دنبال پزشک باشند یا نباشند؟ دقیقه‌ها می‌گذرد، اما اتفاقی نمی‌افتد و پسر حالش خوب است.

در اولین فرصت بعد از سفر، آزمایش مجددی از او می‌گیرند و متوجه می‌شوند وضعیتش بیش از آنکه تصور کنند بهبود یافته است. خانم شایان این را معجزه زیارت و شفای پسرش می‌داند و از همان سال، تصمیم می‌گیرند زیارت هرساله شان را با هر شرایطی که دارند ترک نکنند.

راه اندازی موکب هیئت رایه العباس به نیابت از بانوان شهیده مشهدی 

اولین موکب که همسر فاطمه خانم برپا کرد سال گذشته بود. آقای ممتحن بنا به شغل و رفت و آمد دوستانه با برخی عراقی‌ها و ایرانی‌های ساکن در کربلا که داشت تصمیم گرفت موکبی در کربلا راه اندازی کند.

آقای ممتحن و برادرانش پیش از این نیز، از کودکی و نوجوانی، در هیئت رایه العباس واقع در ابتدای سناباد، عمر خود را سپری کردند و عضو این هیئت بودند. او با کمک این هیئت، نخستین موکب را در کربلا راه اندازی کرد. بیشتر وسایل را خودشان از ایران آوردند و بعد در یک خانه دو طبقه ۱۰۰ متری، از زائران پذیرایی کردند. بعد از حادثه‌ای که برای فاطمه خانم و مادرش در کرمان اتفاق افتاد هیئت رایه العباس تصمیم گرفت موکب امسال را به نیابت از این دو بانوی شهیده برپا کند.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.